۱۳۹۴ خرداد ۸, جمعه

آواز تلخ


آواز تلخ
محمد زهری
از مجموعه برای هر ستاره
(تهران ـ شهریور 1342)  
 
· بی تو ماندم تا حسرت را

· دمسازی باشم

· تلخ و زهر آلوده یادی را

· آوازی باشم

· تا در گوش شب، مویم (بگریم، نوحه سر دهم)،

· گویم: 
 
· «غم هستم

· خاموشی را همدم هستم.»

· باغی بودم، 
 
· باغی با فرشی از گل،

· پر بار

· اینک خاکی هستم، خوار

· این را از تو دارم

· از «بی تو بودن»

· شهری بودم، 
 
· شهری با ابری از نور

· پر شور

· اینک دشتی هستم، کور

· این را از تو دارم

· از «بی تو بودن»

باز روح
پرنده شکاری روح
· بازِ روحم، پروازی داشت

· می پنداشت:

· «در باز است

· از خاک

· تا افلاک

· راهی نیست»

· هان ـ ای بینایان! ـ این آن باز (پرنده شکاری) است

· با چشمی بسته، پری بشکسته

· بی پروازی ـ حتی ـ از خاک

· بر خاک 
 
· ـ نه تا افلاک ـ

· اینک غم هستم

· خاموشی را همدم هستم

· حسرت را دمسازم

· یادی از آوازم

· اینها را از تو دارم

· از «بی تو بودن»

پایان
ویرایش از تارنمای دایرة المعارف روشنگری

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر