۱۳۹۴ اردیبهشت ۳۰, چهارشنبه

جهان بینی محمد زهری در آئینه آن و این (89)


دیدبان
یعنی نگهبان
 سرباز یا قراولی
‌که ‌بالای ‌بلندی ‌بایستد و منطقه را تحت نظر داشته باشد.
محمد زهری
( ۱۳۰۵ ـ ۱۳۷۳)
تحلیلی از
ربابه نون

بــوم و بــر مـرده در پنجـه ی شـام
بس کــه بشکـسته راه نظـــر ها
از نفس رفتـــه این قـریه، مانده
دیـدبــان شب، انـــدر گـــذر ها

·        معنی تحت اللفظی:
·        بوم و بر در چنگ ظلمت مرده است.
·        برای اینکه راه نظرها شکسته است.
·        دیدبان شب در راه مانده و قریه از نفس افتاده است.

1
بــوم و بــر مـرده در پنجـه ی شـام
بس کــه بشکـسته راه نظـــر ها

·        محمد زهری در این بیت شعر، اولا دیالک تیک سوبژکت ـ اوبژکت را به شکل دیالک تیک شام و بوم و بر بسط و تعمیم می دهد:
·        شام به مثابه سوبژکت (فاعل، ددی درنده، دیو، اژدها) بوم و بر را به مثابه اوبژکت (مفعول، قربانی، طعمه، آهو، گوزن، خرگوش، موش) در پنجه سهمگین خود می فشارد و از نفس می اندازد تا بر آن غلبه کند.

2
بــوم و بــر مـرده در پنجـه ی شـام
بس کــه بشکـسته راه نظـــر ها

·        محمد زهری ضمنا دیالک تیک وسیله و آماج را  به شکل دیالک تیک نظارت و شناخت بوم و بر بسط و تعمیم می دهد و نقش تعیین کننده را بدرستی  از آن  وسیله (نظارت) می داند:
·        از بسکه راه نظرها بسته شده، بوم و بر در چنگ ظلمت، مرده و غیر قابل شناخت گشته است.

·        اما منظور شاعر از انسداد (بسته شدن)  راه نظرها چیست؟

·        ضمن چرا به جای انسداد راه از شکست راه سخن می گوید؟  
 
3
 بــوم و بــر مـرده در پنجـه ی شـام
بس کــه بشکـسته راه نظـــر ها

·        منظور از انسداد راه نظرها به احتمال قوی تعطیل زور گویانه و زورکی رسانه ها و نهادهای ملی و انقلابی مثلا مطبوعات و انجمن ها و احزاب و تظاهرات و سخنرانی ها و غیره است که پس از کودتای 28 مرداد صورت گرفته است.

·        منظور از مرگ بوم و بر در پنجه شام هم همین است:
·        جامعه در پنجه حکومت ترور و وحشت دچار اختناق گشته است.

·        تحت چنین اختناقی «راه تبادل نظر، مبادله فکری، خواه میان افراد منفرد و خواه میان احزاب و انجمن ها و جامعه» بسته می شود و اعضای جامعه از همه چیز بی خبر می مانند و عملا گیج و سر در گم و کور می شوند.

4
بــوم و بــر مـرده در پنجـه ی شـام
بس کــه بشکـسته راه نظـــر ها

·        استفاده شاعر از مفهوم «شکست راه نظرها»، به احتمال قوی تحت تأثیر آگاهانه و یا خودپوی تئوری فیزیکی (اوپتیکی)  موسوم به «شکست نور» است.
·        محمد زهری احتمالا بطور غیر مستقیم به واسطه نور و «شکست نور»، تعطیل تنویر افکار عمومی (روشنگری) را به خاطر خواننده و شنونده شعر خطور می دهد.

5
 بــوم و بــر مـرده در پنجـه ی شـام
بس کــه بشکـسته راه نظـــر ها

·        منظور شاعر می تواند حتی عمیقتر و فراتر از این باشد:
·        با شکست نور، چیز مورد نظر کج و کوله و معیوب و مخدوش به نظر می رسد.
·        احتمالا شاعر می خواهد از مانی پولاسیون افکار عمومی و ضمنا از انحراف افکار عمومی پرده بردارد:
·        در یک چشم به هم زدنی، سالم ترین، صادق  ترین، خادم ترین و پاک ترین حزب جامعه یعنی حزب توده به حزبی خاین، بی وطن، وطن فروش، نوکر اجنبی و هرچه دلت بخواهد تنزل می یابد.

·        مراجعه کنید به  مانی پولاسیون در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

6
·        تخریب احزاب و سازمان های متعلق به خلق، همیشه و همه جا از همین قرار است:
·        پس از فروکش غرش رگبار و بمباران تانک و توپ و مسلسل و هواپیما، غرش خروشانتر تسلیحات متنوع تبلیغاتی آغاز می شود.
·        بدین طریق، جامعه شناسی و روانشناسی جامعه در اثر سمپاشی ایده ئولوژیکی مستمر و بی امان، چنان تخریب و تحریف می شود، که چه بسا امر به خود خادمین خلق هم مشتبه می شود.
·        احتمالا به همین دلیل است که شاعر از شکست راه نظرها سخن می گوید.
·        پدیده شکست نور سبب می شود که مثلا قاشق چای خوری در استکان چای به صورت قاشقی شکسته نمودار گردد.

7
از نفس رفتـــه این قـریه، مانده
دیـدبــان شب، انـــدر گـــذر ها

·        محمد زهری در این بیت شعر، دیالک تیک سوبژکت ـ اوبژکت را به شکل دیالک تیک دیدبان و قریه بسط و تعمیم می دهد:
·        دیدبان (سوبژکت شناخت) به سبب غلبه ظلمت قیرگون، دیگر از عهده نظارت بر  قریه و شناخت آن بر نمی آید و در بهترین حالت در رهگذرها می ماند و نه در گلدسته های بلند نظارت.

8
·        منظور شاعر از مفهوم «از نفس رفتن قریه»، احتمالا همان اختناق کودتایی است:
·        منظور شاعر تسخیر همه رسانه ها و نهادهای خلقی و ملی توسط اجامر و اوباش کودتا و بستن راه تنفس جامعه است
·        در این صورت است که دیدبان جامعه (حزب توده) در بهترین حالت سرگردان کوچه ها می شود و قادر به روشنگری، سازماندهی مقاومت و مبارزه نمی گردد.

9
 قــریه بس رفتــه در راه تــاریک
تـا کـه تـن شسته در نهـر شبگیر
از نسیـــم سحـــر، رخ دمیــــده
از سپیــده، به جــان بسته تصویر

·        معنی تحت اللفظی:
·        قریه برای شستشوی تن در نهر شبگیر، برای رخ نمایی از نسیم سحر و برای تصویر بستن از سپیده به جان، چه بسا راه تاریک طی کرده است و صدمه جسمی و روحی و روانی دیه است.

·        محمد زهری در این بند شعر، از سیر و سرگذشت قریه پرده برمی دارد:
·        قریه برای اینکه قریه گردد و به مثابه قریه نمودار گردد، یعنی برای اینکه در نهر شبگیر، قیر شب از تن بشوید، به مدد نسیم سحر، نقاب تیره شب از رخ بردارد و تصویری از سپیده به جان بندد، به «راه پیمائی دراز تاریخی» (مائو)  از «قلب ظلمت» (ژوزف کنراد) خطر کرده است.

·        هر پیشرفتی در تاریخ به ازای جانبازی های عظیم میسر شده است.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر