جغد ـ سمبل خرد
تحلیلی از
شین میم شین
شاهنامه
بخش دوم
ستایش خرد
ادامه
خرد رهنمای و خرد دلگشای
خرد دست گیرد، به هر دو سرای
·
معنی تحت اللفظی:
·
خرد هم رهنما ست،
هم دلگشا ست و هم حامی آدم ها در هر دو جهان است.
1
·
فردوسی خردمندی را پیش شرط راهیابی در زندگی، انبساط خاطر و
سعادت دنیوی و اخروی می داند.
·
برای مقایسه
فلسفه اجتماعی حکیم طوس با فلسفه اجتماعی حکمای نظامات بنده داری و فئودالی، سری
به گلستان سعدی می زنیم:
2
·
اگر کسی در آثار سعدی پیش شرط سعادت دنیوی و اخروی را بجوید به ثروتمندی و
سخاوتمندی می رسد:
مکن، ز گردش گیتی شکایت ای درویش،
که تیره بختی، اگر هم بر این نسق مردی
توانگرا، چو دل و دست کامرانت هست
بخور، ببخش، که دنیا و آخرت بردی.
·
معنی تحت اللفظی:
·
ای فقیر، شکوه و شکایت
مکن.
·
اگر بدین ترتیب هم بمیری، تیره بخت خواهی بود.
·
ای ثروتمند، بخور و ببخش تا سعادت دنیوی و اخروی از آن تو
باشد.
3
·
سعدی در نهایت صراحت آب پاک روی دست تهیدستان می ریزد و ذلت «هر دو سرای» را به
دلیل تهیدستی شان، برای شان تضمین می کند و سعادت «هر دو سرای» را ضمنا برای توانگران
تضمین می کند.
·
خرد برای تأمین «سعادت دو سرای» در فلسفه اجتماعی سعدی نقشی ندارد.
·
تازه سعدی در مقایسه با حافظ و غیره گل سرسبد خردگرایی است.
4
از او شادمانی وز اویت غمی است
وز اویت فزونی وز اویت کمی است
·
معنی تحت اللفظی:
·
شادی و اندوه و
نقصان و کمال از خرد است.
·
فردوسی بیش از 1000 قبل هم از نقش پسیکولوژیکی خرد پرده بر می دارد و هم از
نقش خرد در صعود و سقوط آدمیان.
·
کشف همین نقش و فونکسیون خرد، آنهم 1000 قبل،
نشانه وجود دراکه خارق العاده در حکیم طوس است.
5
از او شادمانی وز اویت غمی است
·
بنا بر تجارب
شخصی، تاریخی و پسیکولوژیکی حق با حکیم طوس است:
·
شناخت و شعور به آدمیان آرامش و شادی و صفای خارق العاده می بخشد.
·
کشف دلیل رخدادها خود منبع آرامش روحی مهمی است.
·
بنی آدم در غیاب خرد، بلحاظ روحی و روانی تخریب می شود.
·
به همین دلیل واکنش خردمند و بی خرد به رخدادها متفاوت و حتی متضاد است.
6
وز اویت فزونی وز اویت کمی است
·
فردوسی ضمنا از
نقش خرد در ترقی و سقوط آدم ها پرده برمی
دارد.
·
اکنون 1000 سال پس از مرگ حکیم، بهتر می توان
به صحت نظر او پی برد.
·
تعالی کنونی بشریت ـ قبل از همه ـ به دلیل توسعه تفکر و شعور و شناخت بشری
است.
·
بدون حمایت خرد اندیشنده، بدون توسعه عقلی (معرفتی، علمی و فنی) بشریت می بایستی به جای تسخیر کرات
آسمانی، در همان غارهای عهد عتیق بسر برد
و عرعر کند.
7
خرد تیره و مرد، روشن روان
نباشد همی شادمان، یک زمان
·
معنی تحت اللفظی:
·
در غیاب خرد، انسان
نمی تواند روان روشن داشته باشد و شادمان باشد.
·
فردوسی برای
اثبات نظر خویش در بیت قبلی، دلیل تجربی می آورد:
·
تجربه نشان می دهد که تیرگی خرد همان و تیرگی روان و نتیجتا دلتنگی، دپرسیون،
یأس، نیهلیسم، تمایل به انتحار و فقدان شادمانی همان.
8
·
فرانسیسکو گویا در قرن بیستم، پس از تجربه دو جنگ جهانی مهیب با بیش 100
میلیون کشته و صدها هزار شهر و روستای مخروبه درست همین اندیشه فردوسی را تکرار
خواهد کرد:
·
«خواب خرد، موجب زایش
هیولا می شود.»
·
آن سان که بشریت تیشه بر ریشه هرچه که هست و زیبا ست، می زند و روی ددان درنده
را سفید می کند.
9
چه گفت آن خردمند مرد خرد
که دانا ز گفتار از بر خورد
·
مرد خردمند
خردگرا چه خوب گفت:
·
«انسان
دانا از گفتار بهره بر می گیرد.»
·
کشف دقیق منظور حکیم طوس از این بیت دشوار است.
·
چون فرمولبندی آن دوپهلو ست:
الف
·
اگر منظور او این
باشد، که دانایی پیش شرط بهره برگرفتن از گفتار این و آن است، آنگاه می توان گفت
که بنظر او، برای از آن خود افکار این و آن که در گفتارشان تبیین می یابد، به دانش
و یا پیشدانش، نیاز مبرم است.
·
چون کسی که فاقد دانش باشد، از درک سخن این و آن عاجز خواهد
ماند و توسعه فکری نخواهد یافت.
ب
·
اگر منظور حکیم
این باشد که میان تفکر و تکلم، دانایی و گویایی رابطه دیالک تیکی برقرار است، آنگاه
می توان گفت که بنظر او، پیش شرط تکلم، تفکر و یا پیش
شرط سخنوری، دانایی است.
·
کسی که از دانش بی بهره باشد، فقط می تواند
جفنگ تحویل دیگران دهد و نه سخن.
·
چنین کسی نه
اندیشه، بلکه چیزی در حد عرعر تحویل این و آن خواهد داد.
10
کسی کاو، خرد را ندارد ز پیش
دلش گردد از کرده ی خویش ریش
·
معنی تحت اللفظی:
·
کسی که پیرو خرد
نباشد، دلش از کرد و کارش، ریش خواهد شد.
·
حکیم طوس در این بیت، دیالک تیک تئوری و پراتیک را به شکل دیالک تیک
خرد و کرده بسط و تعمیم می دهد و پیش شرط عمل موفقیت آمیز را تبعیت از خرد می
داند.
11
·
اگر کسی نظرات فلاسفه عصر جدید را راجع به خرد بخواند ویا بشنود، دچار حیرت
خواهد گشت.
·
چون همه نظرات آنان را حکیم راسیونالیست طوس، 700 تا 800 سال
قبل دقیقتر و عمیقتر از آنها تبیین داشته است:
1
·
خرد بطور کلی عبارت است از کردوکار معنوی انسان که کلیت واقعیت عینی را در مد نظر دارد.
·
مفهوم خرد در کانون جهان بینی
نوین بورژوائی قرار می گیرد، که بر ضد ایدئولوژی
جامعه فئودالی و نهادهای آن رو به تشکیل و تحکیم می رفت.
·
خرد به معنی توانائی انتقادی
آغازین انسان برای نجات خویش از احادیث، آیات،
روایات و نظرات فرتوت، تفسیر می شود.
2
·
خرد در سیستم های فلسفه
کلاسیک بورژوائی، بمثابه نیروئی خودنمائی می کند، که قادر به تغییر ایدئولوژی موروثی و نظام
اجتماعی استبدادی فئودالی، بر مبنای تفکر
بورژوائی و در جهت توسعه اجتماعی بورژوائی است.
3
·
انگلس در رابطه با جنبش روشنگری فرانسه در قرن هجدهم می
نویسد:
·
«مردان بزرگی که درفرانسه
به روشنگری مغزها در رابطه با انقلاب آینده می پرداختند، خود بطرز انقلابی فوق
العاده ای وارد صحنه عمل می شدند.
·
آنها هیچ قدرت خارجی را ـ به هر نوعی هم که باشد ـ به
رسمیت نمی شناختند.
·
مذهب، طبیعت نگری، جامعه، نظام دولتی همه به تیغ تیز
انتقاد بیرحمانه کشیده می شدند.
·
همه چیزها یا می بایستی در محکمه خرد، ازحقانیت وجودی
خود دفاع کنند و یا بر وجود خود چشم پوشی کنند.
·
فهم اندیشنده ـ بمثابه معیار معیارها ـ در مورد همه چیز
به کار می رفت.»
·
(مارکس و انگلس، «کلیات»،
جلد 19، ص 189)
4
·
فلسفه کلاسیک بورژوائی با مفهوم خرد است که می افتد و
برمی خیزد.
·
حتی هوبس می نویسد:
·
«حکمت
حقیقی کار روح سلحشور و غلیان ناگهانی نیست.
·
حکمت حقیقی کار خرد راستین است، کار فلسفه است.»
5
·
دیدرو می گوید:
·
«خرد برای فلسفه، همان معنی را دارد که رحمت الهی برای مؤمنان.
·
رحمت الهی مؤمنان را به اعمال خیر سوق می دهد و
خرد فلاسفه را.»
6
·
فلسفه کلاسیک بورژوائی هویت خود را در خرد
می جوید.
·
برای فلسفه کلاسیک بورژوائی خرد
و فلسفه یکی است.
7
·
در اتیک (اخلاق) بورژوائی، از کانت
به بعد، فقط خرد است، که تعیین کننده اراده اخلاقی است.
·
(اراده عبارت است از میل و علاقه آگاهانه انسان ها
برای رسیدن به هدف معینی. مترجم.)
8
·
کانت به جای ایمان به خدا،
«خرد» را گذاشته است.
9
·
در قرن هجدهم، خرافه به اعتقادات مذهبی ئی اطلاق می شود
که در تضاد با «خرد» قرار داشته باشند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر