۱۳۹۴ اردیبهشت ۲۵, جمعه

سیری در جهان بینی حکیم ابوالقاسم فردوسی (10)

جغد ـ سمبل خرد
تحلیلی از 
شین میم شین

شاهنامه
بخش دوم
ستایش خرد
ادامه

خرد رهنمای و خرد دلگشای
خرد دست گیرد، به هر دو سرای

·        معنی تحت اللفظی:
·        خرد هم رهنما ست، هم دلگشا ست و هم حامی آدم ها در هر دو جهان است.

1
·        فردوسی خردمندی را پیش شرط راهیابی در زندگی، انبساط خاطر و سعادت دنیوی و اخروی می داند.

·        برای مقایسه فلسفه اجتماعی حکیم طوس با فلسفه اجتماعی حکمای نظامات بنده داری و فئودالی، سری به گلستان سعدی می زنیم:

2

·        اگر کسی در آثار سعدی پیش شرط سعادت دنیوی و اخروی را بجوید به ثروتمندی و سخاوتمندی می رسد:

مکن، ز گردش گیتی شکایت ای درویش،
که تیره بختی، اگر هم بر این نسق مردی

توانگرا، چو دل و دست کامرانت هست
بخور، ببخش، که دنیا و آخرت بردی.

·        معنی تحت اللفظی:
·        ای فقیر، شکوه و شکایت مکن.
·        اگر بدین ترتیب هم بمیری، تیره بخت خواهی بود.
·        ای ثروتمند، بخور و ببخش تا سعادت دنیوی و اخروی از آن تو باشد.

3
·        سعدی در نهایت صراحت آب پاک روی دست تهیدستان می ریزد و ذلت «هر دو سرای» را به دلیل تهیدستی شان، برای شان تضمین می کند و سعادت «هر دو سرای» را ضمنا برای توانگران تضمین می کند.

·        خرد برای تأمین «سعادت دو سرای» در فلسفه اجتماعی سعدی نقشی ندارد.
·        تازه سعدی در مقایسه با حافظ و غیره گل سرسبد خردگرایی است.

4
از او شادمانی وز اویت غمی است
وز اویت فزونی وز اویت کمی است

·        معنی تحت اللفظی:
·        شادی و اندوه و نقصان و کمال از خرد است.

·        فردوسی بیش از 1000 قبل هم از نقش پسیکولوژیکی خرد پرده بر می دارد و هم از نقش خرد در صعود و سقوط آدمیان.

·        کشف همین نقش و فونکسیون خرد، آنهم 1000 قبل، نشانه وجود دراکه خارق العاده در حکیم طوس است.

5
از او شادمانی وز اویت غمی است

·        بنا بر تجارب شخصی، تاریخی و پسیکولوژیکی حق با حکیم طوس است:
·        شناخت و شعور به آدمیان آرامش و شادی و صفای خارق العاده می بخشد.
·        کشف دلیل رخدادها خود منبع آرامش روحی مهمی است.
·        بنی آدم در غیاب خرد، بلحاظ روحی و روانی تخریب می شود.
·        به همین دلیل واکنش خردمند و بی خرد به رخدادها متفاوت و حتی متضاد است.

6
وز اویت فزونی وز اویت کمی است

·        فردوسی ضمنا از نقش خرد در ترقی و  سقوط آدم ها پرده برمی دارد.
·        اکنون 1000 سال پس از مرگ حکیم، بهتر می توان به صحت نظر او پی برد.
·        تعالی کنونی بشریت ـ قبل از همه ـ به دلیل توسعه تفکر و شعور و شناخت بشری است.
·        بدون حمایت خرد اندیشنده، بدون توسعه عقلی (معرفتی، علمی و فنی)  بشریت می بایستی به جای تسخیر کرات آسمانی،  در همان غارهای عهد عتیق بسر برد و عرعر کند.

7
خرد تیره و مرد، روشن روان
نباشد همی شادمان، یک زمان

·        معنی تحت اللفظی:
·        در غیاب خرد، انسان نمی تواند روان روشن داشته باشد و شادمان باشد.

·        فردوسی برای اثبات نظر خویش در بیت قبلی، دلیل تجربی می آورد:
·        تجربه نشان می دهد که تیرگی خرد همان و تیرگی روان و نتیجتا دلتنگی، دپرسیون، یأس، نیهلیسم، تمایل به انتحار و فقدان شادمانی همان.

8

·        فرانسیسکو گویا در قرن بیستم، پس از تجربه دو جنگ جهانی مهیب با بیش 100 میلیون کشته و صدها هزار شهر و روستای مخروبه درست همین اندیشه فردوسی را تکرار خواهد کرد:
·        «خواب خرد، موجب زایش هیولا می شود.»
·        آن سان که بشریت تیشه بر ریشه هرچه که هست و زیبا ست، می زند و روی ددان درنده را سفید می کند.

9
چه گفت آن خردمند مرد خرد
که دانا ز گفتار از بر خورد

·        مرد خردمند خردگرا چه خوب گفت:
·        «انسان دانا از گفتار بهره بر می گیرد.»

·        کشف دقیق منظور حکیم طوس از این بیت دشوار است.
·        چون فرمولبندی آن دوپهلو ست:

الف
·        اگر منظور او این باشد، که دانایی پیش شرط بهره برگرفتن از گفتار این و آن است، آنگاه می توان گفت که بنظر او، برای از آن خود افکار این و آن که در گفتارشان تبیین می یابد، به دانش و یا پیشدانش، نیاز مبرم است.
·        چون کسی که فاقد دانش باشد، از درک سخن این و آن عاجز خواهد ماند و توسعه فکری نخواهد یافت.

ب
·        اگر منظور حکیم این باشد که میان تفکر و تکلم، دانایی و گویایی رابطه دیالک تیکی برقرار است، آنگاه می توان گفت که بنظر او، پیش شرط تکلم، تفکر و یا پیش شرط سخنوری، دانایی است.
·        کسی که از دانش بی بهره باشد، فقط می تواند جفنگ تحویل دیگران دهد و نه سخن.
·        چنین کسی نه اندیشه، بلکه چیزی در حد عرعر تحویل این و آن خواهد داد.

10
کسی کاو، خرد را ندارد ز پیش
دلش گردد از کرده‌ ی خویش ریش

·        معنی تحت اللفظی:
·        کسی که پیرو خرد نباشد، دلش از کرد و کارش، ریش خواهد شد.

·        حکیم طوس در این بیت، دیالک تیک تئوری و پراتیک را به شکل دیالک تیک خرد و کرده بسط و تعمیم می دهد و پیش شرط عمل موفقیت آمیز را تبعیت از خرد می داند.

11
·        اگر کسی نظرات فلاسفه عصر جدید را راجع به خرد بخواند ویا بشنود، دچار حیرت خواهد گشت.
·        چون همه نظرات آنان را حکیم راسیونالیست طوس، 700 تا 800 سال قبل دقیقتر و عمیقتر از آنها تبیین داشته است:

1
·        خرد بطور کلی عبارت است از کردوکار معنوی انسان که کلیت واقعیت عینی را در مد نظر دارد.
·        مفهوم خرد در کانون جهان بینی نوین بورژوائی قرار می گیرد، که بر ضد ایدئولوژی جامعه فئودالی و نهادهای آن رو به تشکیل و تحکیم می رفت.
·        خرد به معنی توانائی انتقادی آغازین انسان برای نجات خویش از احادیث، آیات، روایات و نظرات فرتوت، تفسیر می شود.

2
·        خرد در سیستم های فلسفه کلاسیک بورژوائی، بمثابه نیروئی خودنمائی می کند، که قادر به تغییر ایدئولوژی موروثی و نظام اجتماعی استبدادی فئودالی، بر مبنای تفکر بورژوائی و در جهت توسعه اجتماعی بورژوائی است.

3

·        انگلس در رابطه با جنبش روشنگری فرانسه در قرن هجدهم می نویسد:
·        «مردان بزرگی که درفرانسه به روشنگری مغزها در رابطه با انقلاب آینده می پرداختند، خود بطرز انقلابی فوق العاده ای وارد صحنه عمل می شدند.
·        آنها هیچ قدرت خارجی را ـ به هر نوعی هم که باشد ـ به رسمیت نمی شناختند.
·        مذهب، طبیعت نگری، جامعه، نظام دولتی همه به تیغ تیز انتقاد بیرحمانه کشیده می شدند.
·        همه چیزها یا می بایستی در محکمه خرد، ازحقانیت وجودی خود دفاع کنند و یا بر وجود خود چشم پوشی کنند.
·        فهم اندیشنده ـ بمثابه معیار معیارها ـ در مورد همه چیز به کار می رفت.»
·        (مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد 19، ص 189)

4
·        فلسفه کلاسیک بورژوائی با مفهوم خرد است که می افتد و برمی خیزد.
·        حتی هوبس می نویسد:
·        «حکمت حقیقی کار روح سلحشور و غلیان ناگهانی نیست.
·        حکمت حقیقی کار خرد راستین است، کار فلسفه است.»

5


·        دیدرو    می گوید:
·        «خرد برای فلسفه، همان معنی را دارد که رحمت الهی برای مؤمنان.
·        رحمت الهی مؤمنان را به اعمال خیر سوق می دهد و خرد فلاسفه را.»

6
·        فلسفه کلاسیک بورژوائی هویت خود را در خرد می جوید.
·        برای فلسفه کلاسیک بورژوائی خرد و فلسفه یکی است.

7
·        در اتیک (اخلاق)  بورژوائی، از کانت به بعد، فقط خرد است، که تعیین کننده اراده اخلاقی است.

·        (اراده عبارت است از میل و علاقه آگاهانه انسان ها برای رسیدن به هدف معینی. مترجم.)

8
·        کانت به جای ایمان به خدا، «خرد» را گذاشته است.

9
·        در قرن هجدهم، خرافه به اعتقادات مذهبی ئی اطلاق می شود که در تضاد با «خرد» قرار داشته باشند.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر