تحلیلی از
شین میم شین
شاهنامه
بخش سوم
گفتار
اندر آفرینش عالم
فردوسی
»شاهنامه »
آغاز کتاب
·
از آغاز باید که دانی، درست
·
سر مایهٔ گوهران از نخست
·
که یزدان ز ناچیز، چیز آفرید
·
بدان، تا توانایی آرد پدید
·
سرمایهٔ گوهران این چهار
·
برآورده بی رنج و بی روزگار
·
یکی آتشی برشده تابناک
·
میان، آب و باد از بر تیره خاک
·
نخستین که آتش به جنبش دمید
·
ز گرمی اش پس، خشکی آمد پدید
·
وز آن پس ز آرام سردی نمود
·
ز سردی همان باز تری فزود
·
چو این چار گوهر به جای آمدند
·
ز بهر سپنجی سرای آمدند
·
گهرها یک اندر دگر ساخته
·
ز هرگونه گردن برافراخته
·
پدید آمد این گنبد تیز رو
·
شگفتی نمایندهٔ ی نو به نو
·
ابر ده و دو هفت شد کد خدای
·
گرفتند هر یک سزاوار جای
·
در بخشش و دادن آمد، پدید
·
ببخشید دانا چنان چون سزید
·
فلک ها یک اندر دگر بسته شد
·
بجنبید، چون کار پیوسته شد
·
چو دریا و چون کوه و چون دشت و راغ
·
زمین شد به کردار روشنچراغ
·
ببالید کوه، آب ها بر دمید
·
سر رستنی سوی بالا کشید
·
زمین را بلندی نبد جایگاه
·
یکی مرکزی تیره بود و سیاه
·
ستاره بر او بر، شگفتی نمود
·
به خاک اندرون، روشنائی فزود
·
همی بر شد آتش، فرود آمد آب
·
همی گشت گرد زمین، آفتاب
·
گیا رست با چند گونه درخت
·
به زیر اندر آمد سران شان ز بخت
·
ببالد، ندارد جز این نیرویی،
·
نپوید چو پویندگان، هر سویی
·
وز آن پس، چو جنبنده آمد پدید
·
همه رستنی زیر خویش آورید
·
خور و خواب و آرام جوید همی
·
وز آن زندگی کام جوید همی
·
نه، گویا زبان و نه، جویا خرد
·
ز خاک و ز خاشاک تن پرورد
·
نداند بد و نیک فرجام کار
·
نخواهد از او، بندگی کردگار
·
چو دانا، توانا بد و دادگر
·
از ایرا نکرد ایچ پنهان هنر
·
چنین است فرجام کار جهان
·
نداند کسی آشکار و نهان
پایان
ویرایش از تارنمای دایرة المعارف روشنگری
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر