محمد
زهری
(1346)
بوته
های دروغین
·
فرزانگی،
·
دریچه ی بسته است،
·
پیوند عشق پاک،
·
گسسته است،
·
تا بستر گشاده،
·
روزی رسان خواهش جان باشد
·
اکنون،
·
خون است،
·
خون،
·
در سینه ای که رامش انسان را،
·
می خواست
·
می خواست تا نگاه زبان آور
·
ـ بر جای هر درود
ـ
·
ره آوردی،
·
از راهیان قافله باشد
راهی
یعنی رهرو، رونده
·
پیوند ها،
·
گسسته
·
هنگامه ی زمانه ی بی رحم،
·
دل را
·
ـ این از خصومت، خسته،
·
این تشنه ی محبت را ـ
·
در آفتاب حادثه،
·
سوزانده است
·
اندیشه ی عزیز و گرامی را،
·
در مرز بی بشارت اکنون،
·
نشانده است
دل
از خصومت خسته
یعنی
دلی که از دشمنی و کینه ورزی به تنگ آمده است.
·
نوبت به بوته های دروغین رسیده است،
·
بی یایه های رحمت،
·
بی ریشه در زمین،
·
پیغام باغ های گل و میوه می برند
بوته
های دروغین
بوته های فاقد
پایه های خیرخواهی و ریشه در زمین
·
قلب ایم
·
ما سکه های قلب زمان ایم
·
از دوستی اشارت ما را،
·
ـ این آیه های رمز کتاب عتیق را ـ
·
آنان که زاد و رود جوان زمانه اند،
·
بیگانه اند
قلب
یعنی تقلبی
زاد و رود جوان
یعنی اولاد جوان ، فرزندان
اشارت
از دوستی
یعنی
فرامین اخلاقی و مذهبی مربوط به پاسداری از دوستی
پایان
ویرایش
از تارنمای دایرة المعارف روشنگری
ویرایش:
پاسخحذفبی پایه های رحمت،