حکیم
ابوالقاسم فردوسی طوسی
(زادهٔ ۳۲۹ ه.ق،
۳۱۹ ه.خ - ۴۱۱ ه.ق، ۳۹۷ ه.خ)
سخنسرای نامی
ایران و سرایندهٔ شاهنامه
بزرگ ترین
سرایندهٔ پارسی گو
(320
ـ 398)
(942 ـ 1020)
تحلیلی از شین میم شین
خداوند نام و
خداوند جای
خداوند روزی
ده رهنمای
·       
فونکسیون و نقش
خدای فردوسی از سویی، روزی دهی است و از سوی دیگر راهنمایی.
1
·       
با فونکسیون
مبتنی بر رزاقیت خدا در تئولوژی (فقه) اسلامی نیز مواجه می شویم.
·       
در قاموس فقه و
فقها و حکما و فضلای نظامات اجتماعی بنده داری و فئودالی، مایحتاج مادی تولید نمی
شوند، بلکه نازل می شوند.
2
·       
ثروت اجتماعی از
نان و آب و مسکن و پوشاک و بهداشت و غیره در اختیار و انحصار خدا ست و خدا آن را
در اختیار طبقه حاکمه (اغنیا، اشراف و اعیان و خوانین و سلاطین) می گذارد و از
آنها می خواهد که به شکل احسان و انفاق و خوان یغما و غیره میان «زباله های جامعه»
یعنی توده های مولد و زحمتکش (کنیزها، کلفت ها، بنده ها، غلامان، رعایا، پیشه
وران) تقسیم کنند.
3
·       
خدای فردوسی به
احتمال قوی، خدای مولدی است.
·       
یعنی نتیجه تجرید
اعضای همه اقشار و طبقات اجتماعی مولد و زحمتکش است.
·       
خدای فردوسی به
احتمال قوی، انعکاس آسمانی ـ انتزاعی توده های مولد و زحمتکش آزاد و فارغ از وابستگی
است.
·       
خدای بشریت جامعه
کمونیستی آغازین است.
·       
درست به همین
دلیل هم خداوند خرد و جان است و هم راهنما ست.
4
·       
راهنمایی و یا
ارشاد در فلسفه فردوسی به معنی تولید و توزیع نعمات فکری و معنوی است.
·       
به معنی اشاعه
دانش و شناخت است. 
·       
مولدین نعمات
مادی (توده های مولد و زحمتکش) در واقع، مولدین مستقیم و غیر مستقیم نعمات معنوی
(دانش و هنر و اندیشه و فلسفه و غیره) نیز هستند.
·       
چون دانش و هنر و
اندیشه در تحلیل نهائی نتیجه تجربه و کار مادی اند.
5
·       
خدای نظامات بنده
داری و فئودالی اما بر عکس خدای فردوسی است:
·       
انعکاس آسمانی ـ
انتزاعی اعضای طبقه حاکمه است.
·       
انعکاس آسمانی ـ
انتزاعی برده داران، خواجگان، خوانین، (اشرافیت بنده دار و فئودال) و سلاطین است.
·       
نتیجه تجرید
انواع و اقسام ستمگران و استثمارگران است.
·       
به همین دلیل
مولد نعمات مادی نیست.
·       
بلکه خداوند
(صاحب، دارنده ی) نعمات مادی و معنوی است.
·       
گنج مند و گنج بر
است و نه رنجکش و رنجبر.
·       
درست بسان اعضای
طبقه حاکمه که نه مولد و زحمتکش، بلکه خداوند زمین و ملک و مستغلات و گنج و حکم و
رآی اند. 
6
خداوند کیوان
و گردانسپهر
فروزنده ماه و
ناهید و مهر
·       
خدای فردوسی در
این مورد با خدای تئولوژی انطباق می یابد.
·       
اگرچه ماهیت
طبقاتی بکلی دیگری دارد. 
7
ز نام و نشان
و گمان برترست
نگارندهٔ بر
شده پیکراست
·       
خدای فردوسی هم
بسان خدای تئولوژی فراتر از آن است که بتوان نامی بدان داد و نشانی از آن داد.
·       
خدای فردوسی هم
بسان خدای سعدی در حدس و گمان بشری نمی گنجد.
·       
خدای فردوسی ضمنا
بسان خدای سعدی طراح نقش انسان ایستنده و رونده است.
·       
همه این وجوه
مشابه میان خدای سعدی و فردوسی به دلیل انتزاعیت هر دو خدا ست:
·       
خدای سعدی نتیجه
انتزاع و یا تجرید اعضای طبقه حاکمه است و خدای فردوسی نتیجه انتزاع و یا تجرید
توده های مولد و زحمتکش آزاد و فارغ از وابستگی.
8
ز نام و نشان
و گمان برترست
نگارندهٔ بر
شده پیکراست
·       
قابل توجه صفتی
است که حکیم طوس به انسان می دهد:
·       
برشده پیکر.
·       
فردوسی احتمالا
تکامل حیوان به انسان را در مد نظر داشته است.
·       
گذار از چهار دست
و پایی به دو پایی.
9
به بینندگان
آفریننده را
نبینی مرنجان
دو بیننده را
·       
معنی تحت اللفظی:
·       
خدای خالق،
نامرئی است.
·       
بیهوده سعی در
رؤیت خدا مکن.  
·       
وجه مشترک دیگر
خدای سعدی و خدای فردوسی نامرئی بودن هر دو ست.
·       
دلیل نامرئی بودن
هر دو خدا نیز انتزاعی و مجرد بودن آندو ست.
·       
چیزهای انتزاعی و
مجرد همه از دم، نامرئی اند.
·       
چون فقط در عالم
ارواح،  مفاهیم، تصورات وجود دارند و نه در
خارج از ذهن بشری.
·       
درخت را هم نمی
توان دید.
·       
جانور را هم.
·       
چون درخت و جانور
و غیره  مفاهیم انتزاعی اند.
·       
مثل خدا هستند.
10
·       
برای دیدن درخت
واقعی و عینی باید مفهوم انتزاعی درخت را بسط و تعمیم داد و مثلا به سرو و
صنوبرو  سپیدار و غیره رسید.
·       
برای رؤیت خدای
سعدی هم باید آن را بسط و تعمیم داد و به بنده دار و فئودال و یا بورژوا رسید.
·       
برای رؤیت خدای
فردوسی باید آن را بسط و تعمیم داد و به دهقان و کارگر و پیشه ور و معلم و نقاش و
تندیس ساز و شاعر و نویسنده و دانشمند و فیلسوف رسید.
ادامه دارد.
 
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر