سیاوش کسرائی
(1305 ـ 1374)
(اصفهان ـ وین)
مار افسا
(افسون کننده مار)
آوا
(1336)
·
بگیر از سقف این قندیل ها را
·
نگون کن روشنی را تا بمیرد
·
ببر آن دودناک دیده آزار
·
فرو کش شعله را تا پرنگیرد
·
ببر آن جام را، بردار آن می
·
رها کن باده را در بوسه ی جام
·
شبستان را تهی کن از هیاهو
·
سبک بردار پا، آهسته کن گام
·
بگو دروازه بانان در ببندند
·
بگو تا شبروان دیگر نخوانند
·
عسس ها را بگو، خاموش باشند
·
بگو تا گزمه ها استر نرانند
·
سخن آهسته، مارافسای خفته است
·
ز افسون های ماری سخت زیبا
·
نمی دانم چه ها بر او رسیده
·
که برناید از این آواره، آوا
·
دم سحر آفرینش مانده خاموش
·
کلام روشنش در کام خفته است
·
دو چشمش گر چه انگاری که بینا ست
·
شبی را درنگاه خود نهفته است
·
چه غوغا ها که می افکند در شهر
·
به سحر نغمه و چشمان جادو
·
به فرمان نگین سبز او بود
·
نگاه مارهای پر تکاپو
·
شبی در پیچ و تاب دامن شمع
·
به سایه روشن اندر گردش عود
·
بر آوای نی اش رقصید یک مار
·
توان از دیده ی بیناش بربود
·
میان رنگ های نیم مرده
·
به آهنگی که می نالید در تب
·
دو خوابآلود چشم زهر خورده
·
دو گوی مست تابیدند در شب
·
می پرخنده تا افسونگری کرد
·
دو جادوی سیه بشکفت در جام
·
تراوید از نگاهش عطر یک زهر
·
چکید اندر دهانی زهرآشام
·
·
بپوشان، باز آن روزن، بپوشان
·
شب تاریک را تاریک تر کن
·
که دیری نیست مار افسای خفته است
·
ورا بگذار و از این شب گذر کن!
ویرایش از تارنمای دایرة المعارف روشنگری
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر