۱۳۹۲ بهمن ۲۸, دوشنبه

نقل قول هائی از این و آن (99)


بت ها شکستنی بودند و باورها ماندگار
چه ساده دل بود ابراهیم. !
سرچشمه:
صفحه فیسبوک پروین
گاف سنگزاد

·        آره.
·        ولی چرا و به چه دلیل؟

1
·        بت پرستی فرمی از شعور اجتماعی بوده است.
·        بت پرستی ضمنا شعور متناسب با سطح توسعه نیروهای مولده جامعه بشری و نتیجتا متناسب با مناسبات تولیدی حاکم بوده است.
2
·        با توسعه نیروهای مولده و فروپاشی مناسبات تولیدی حاکم همخوانی میان بت پرستی و سطح توسعه وجود اجتماعی و شعور اجتماعی انسان ها از بین می رود.
·        یعنی دره ای عمیقی میان آندو دهن باز می کند.
·        بنی بشر از سوئی، دیگر نمی تواند بتی را که خریده و یا خود ساخته خالق کاینات تصور کند و از سوی دیگر، بت پرستی به مثابه گشتاروی از روبنای ایدئولوژیکی دیگر با مناسبات تولیدی جدید (زیربنای اقتصادی) ناسازگار می گردد.

3
·        به همین دلیل هم در عرصه وجود اجتماعی و هم در حیطه شعور اجتماعی، ضرورت شکستن بت ها مطرح می شود.
·        اگر ابراهیم و عیسی و محمد و غیره هم بت شکنی پیشه نمی کردند، بت، دیگر نمی توانست پرستیده شود.
·        بت، خدای سطح نازل توسعه مادی و فکری جامعه بشری بوده است:
·        سطح توسعه ای که بنی بشر در آن هنوز قادر به تفکر انتزاعی جمع و جوری نبوده و به خدای انتزاعی نیاز عینی نبوده است.

4
·        بنی بشر اصولا و اساسا نمی تواند فقط با نان (غذای مادی)  زندگی کند، بلکه به روح (غذای روحی)  نیز به هملن اندازه نیاز دارد:
·        چون جامعه بسان هر عمارتی دیالک تیکی از زیربنای اقتصادی و روبنای ایدئولوژیکی است.
·        چون بنی بشر در داربست دیالک تیک وجود اجتماعی و شعور (روح)  اجتماعی زندگی می کند.

5
·        به همین دلیل ابراهیم بت شکن و عیسی مسیح و محمد، بت مشخص، مرئی و ملموس را با بتی انتزاعی (مجرد، نامشخص)، نامرئی و ناملموس جایگزین می کنند و الله می نامند.
·        الله نتیجه تجرید (انتزاع) همه بت های بزرگ و کوچک بوده است:
·        به همان سان که درخت نتیجه تجرید (انتزاع) همه درختان بزرگ و کوچک از سرو تا صنوبر، از سیب تا سپیدار است.
·        درخت انتزاعی هم بسان الله وجود خارجی مشخص و مرئی و ملموس ندارد.
·        بلکه در سرو و سپیدار و صنوبر و غیره تجسم مادی می یابد.   
 
6

·        خدای انتزاعی (الله) نتیجه تجرید خدایان بزرگ و کوچک زمینی است:
·        به همین دلیل ما با دیالک تیک الله و ظل الله (خدا و سایه خدا) سر و کار پیدا می کنیم.
  
7
·        باور به الله انتزاعی وقتی ضرورت پیدا می کند که بشریت دوگانه و دو شقه می شود و جامعه بشری به خداوندان برده و برده طبقه بندی می گردد.

8
·        هنر پیامبران وحی اما وارونه سازی دیالک تیک عینی است:
·        محمد دیالک تیک الله و ظل الله را وارونه می کند:
·        یعنی جای خداوندان زمینی را با سایه و عکس انتزاعی ـ آسمانی آنها عوض می کند:
·        الله درو اقع ظل الله های زمینی است و نه برعکس.
·        به همین دلیل دین ومذهب شعور وارونه و پا در هوا ست:
·        دین جای خدا و سایه خدا را عوض کرده است.
·        به همین دلیل با تشکیل جامعه مبتنی بر برابری، ضرورت وجودی خدا از بین می رود و زیر پای مذهب و مسجد و کلیسا و کنشت خالی می شود.

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر