عصیان
(۱۳۳۶)
تحلیلی از شین میم شین
عصیان خدایی
(۱۳۳۶)
تحلیلی از شین میم شین
عصیان خدایی
·
نیمه شب گهواره ها آرام می جنبند
·
بی خبر از کوچ درد آلود انسان ها
·
باز هم دستی مرا چون زورقی لرزان
·
می کشد ـ پارو زنان ـ در کام طوفان ها
·
چهره هایی در نگاهم سخت بیگانه
·
خانه هایی بر فرازش اشک اخترها
·
وحشت زندان و برق حلقه ی زنجیر
·
داستان هایی ز لطف ایزد یکتا
·
سینه ی سرد زمین و لکه های گور
·
هر سلامی سایه ی تاریک بدرودی
·
دست هایی خالی و در آسمانی دور
·
زردی خورشید بیمار تب آلودی
·
جستجویی بی سرانجام و تلاشی گنگ
·
جاده ای ظلمانی و پایی به ره خسته
·
نه نشان آتشی بر قله های طور
·
نه جوابی از ورای این در بسته
·
می نشینم خیره در چشمان تاریکی
·
می شود یک دم از این قالب جدا باشم؟
·
همچو فریادی بپیچم در دل دنیا
·
چند روزی هم من عاصی خدا باشم؟
·
گر خدا بودم خدایا ز این خداوندی
·
کی دگر تنها مرا نامی به دنیا بود؟
·
من به این تخت مرصع پشت می کردم
·
بارگاهم خلوت خاموش دل ها بود
·
گر خدا بودم خدایا لحظه ای از خویش
·
می گسستم، می گسستم، دور می رفتم
·
روی ویرانجاده های این جهان پیر
·
بی ردا و بی عصای نور می رفتم
·
وحشت از من سایه در دل ها نمی افکند
·
عاصیان را وعده ی دوزخ نمی دادم
·
یا ره باغ ارم، کوتاه می کردم
·
یا در این دنیا بهشتی تازه می زادم
·
گر خدا بودم دگر این شعله عصیان
·
کی مرا، تنها سراپای مرا می سوخت
·
ناگه از زندان جسمم سر برون می کرد
·
پیشتر می رفت و دنیای مرا می سوخت
·
سینه ها را قدرت فریاد می دادم
·
خود درون سینه ها فریاد می کردم
·
هستی من گسترش می یافت در هستی
·
شرمگین هر گه خدایی یاد می کردم
·
مشت هایم، این دو مشت سخت بی آرام
·
کی دگر بیهوده بر دیوارها می خورد
·
آن چنان می کوفتم بر فرق دنیا مشت
·
تا که هستی در تن دیوارها می مرد
·
خانه می کردم میان مردم خاکی
·
خود به آنها راز خود را باز می خواندم
·
می نشستم با گروه باده پیمایان
·
شب میان کوچه ها آواز می خواندم
·
شمع می در خلوتم تا صبحدم می سوخت
·
مست از او در کارها تدبیر می کردم
·
می دریدم جامه ی پرهیز را بر تن
·
خود درون جام می تطهیر می کردم
·
من رها می کردم این خلق پریشان را
·
تا دمی از وحشت دوزخ بیاسایند
·
جرعه ای از باده هستی بیاشامند
·
خویش را با زینت مستی بیارایند
·
من نوای چنگ بودم در شبستان ها
·
من شرار عشق بودم سینه ها جایم
·
مسجد و میخانه ی این دیر ویرانه
·
پر خروش از ضربه های روشن پایم
·
من پیام وصل بودم در نگاهی شوخ
·
من سلام مهر بودم بر لبان جام
·
من شراب بوسه بودم در شب مستی
·
من سراپا عشق بودم، کام بودم، کام
·
می نهادم گاهگاهی در سرای خویش
·
گوش بر فریاد خلق بی نوای خویش
·
تا ببینم درد هاشان را دوایی هست
·
یا چه می خواهند آنها از خدای خویش
·
گر خدا بودم، رسولم نام پاکم بود
·
این جلال از جامه های چاک چاکم بود
·
عشق شمشیر من و مستی کتاب من
·
باده خاکم بود، آری باده خاکم بود
·
ای دریغا لحظه ای آمد که لب هایم
·
سخت خاموشند و بر آنها کلامی نیست
·
خواهمت بدرود گویم تا زمانی دور
·
زانکه دیگر با تو ام شوق سلامی نیست
·
زانکه نازیبد زبون را این خدایی ها
·
من کجا وز این تن خاکی جدایی ها
·
من کجا و از جهان این قتلگاه شوم
·
ناگهان پرواز کردن ها، رهایی ها
·
می نشینم خیره در چشمان تاریکی
·
شب فرو می ریزد از روزن به بالینم
·
آه حتی در پس دیوارهای عرش
·
هیچ جز ظلمت نمی بینم، نمی بینم
·
ای خدا، ای خنده ی مرموز مرگ آلود
·
با تو بیگانه است دردا، ناله های من
·
من تو را کافر، تو را منکر، تو را عاصی
·
کوری چشم تو، این شیطان خدای من
پایان
ادامه دارد
ادامه دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر