سیاوش کسرائی
(1305 ـ 1374)
(اصفهان ـ وین)
آوا
(1336)
·
چو آن یغماگر از ره آمد و بنشست
·
ببرد از چشم های شمعدان،
سو را
·
پریشان کرد در شب، دود گیسو را
·
گرفته چنگ افسونساز را در دست
·
چو از راه آمد و بنشست
·
نوا در تارهای چنگ خود انداخت
·
دگرگون پرده ها پرداخت
·
هزاران تار جان بگسست
·
سبو را بر لبان عاشقان بشکست
·
وفا را درنگاه فتنه گر گم کرد
·
طمع در بردن دل های مردم
کرد
·
چو او بازآمد و بنشست
ویرایش از تارنمای دایرة المعارف روشنگری
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر