۱۳۹۲ اسفند ۶, سه‌شنبه

پراتیک (11) (بخش آخر)

 
پروفسور دکتر دیتر ویتیچ
برگردان شین میم شین

 VIII
پیوند تنگاتنگ پراتیک و تئوری
 ادامه

·        در جامعه سرمایه داری، ایدئولوژی بورژوائی که پس از پیدایش مارکسیسم بیانگر مرحله کهنه توسعه فکری است، بنا بر دلایل اجتماعی همچنان تقویت و ترویج می شود و مجموعه زندگی اجتماعی را با انبوهی از طرز تفکرات و تعاریف فکری غیرعلمی و حتی جاهلانه مسموم می سازد.

1
·        این امر نه تنها در علوم منفرد سبب بروز بحران های اصولی مداوم می شود، بلکه مانع تشکیل تفکر علمی در توده های خلق می گردد.

2
·        بنابرین تسریع هر چه بیشتر توسعه علم تحت شرایط سوسیالیستی امری قانونمند است.
·        این امر در کیهان شناسی آشکار شده است.

3
·        این اما بدان معنی نیست که سطح معینی از تکنیک تولیدی و سازماندهی کارخانه ای کار به خودی خود پیدایش مرحله توسعه علمی منطبق با آن را بدنبال می آورد.
·        اتحاد شوروی در مدت زمان معینی در پژوهش های فضائی پیشرفته تر از ایالات متحده امریکا بود، اما بلحاظ بازدهی و دامنه تولید در بسیاری از رشته ها عقب تر بود.
·        چنین مقایسه هائی نشان می دهند که نقش بازدارنده سرمایه داری امروزه در قبال پیشرفت علمی در مجموع تا چه حدی است.

4
·        و سرانجام در مد نظر داشتن خصلت کلی پراتیک نشان می دهد، که چگونه واقعیات امور عینی ـ واقعی بوسیله مذهب، ایدئولوژی بورژوائی و امثالهم بطور مخدوش انعکاس می یابند.

5
·        کلاسیک های مارکسیسم ـ لنینیسم مسائلی از این نوع را که در تحلیل نهائی ناشی از مناسبات مبتنی بر استثمار و ستم اند، مورد تجزیه و تحلیل علمی قرار داده اند.
·        از آن جمله اند:

الف
·         کالاپرستی (فتیشیسم کالائی)  

ب
·        بیگانگی

ت
·        ریشه های اجتماعی مذهب و ایدئالیسم.

6
·        بنابرین، پراتیک در کلیت خویش است که شناخت را تعیین می کند، موضوعات شناخت را تعیین می کند، سرعت، وسعت و عمق پژوهش این ابژکت ها (موضوعات)  را مشروط می سازد.

7
·        بنابرین، معارف (شناخت های)  ما نه تنها انعکاس واقعیات امور، بلکه انعکاس پراتیک (که خود بر بنیان آن حاصل می آیند) نیز هستند.

8
·        اما حتی پیشرفته ترین پراتیک تنها به شرط وجود شرایط معین سوبژکتیف در رابطه با انسان های شناسنده می تواند شناخت را امکان پذیر سازد و گرنه مثلا نه فقط تعداد انگشت شماری بلکه کلیه کارکنان تولید سوسیالیستی می توانستند به مبتکران و نوآوران بدل شوند.

9
·        از این مثال در رابطه با جنبش ابتکار و نوآوری معلوم می شود که دانش عمومی عالی، قوه تخیل توسعه یافته و استعداد تفکر انتزاعی چه نقش عظیمی در شناخت بازی می کنند.
·        بنابرین، باید به تقویت عوامل یاد شده (مثلا به تشویق هنر حتی به عنوان سرگرمی) توجه جدی داشت.

10
·        تنها در صورتی که خصایص فردی افراد در رابطه با موضوع معین مورد بررسی قرار گیرند و ابزار لازم در اختیار افراد گذاشته شود، می توان ببرکت کردوکار عملی به کسب دانش نو نایل آمد.

·        مراجعه کنید به تئوری، حقیقت، شناخت، پیش بینی در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر