جهان در حال گذار و تناقض های آن
م. ت. برومند
«کامیابی» سرمایه داری پس از ناکامی
سیستم شوروی و نتایج آن موجب تحلیل شرایط قهقرایی دهه های بعد را برای اکثریت
مردم جهان فراهم آورده و بدین سان زندگی میلیون ها انسان را در آستانه سقوط
و بربریت قرار داده است.
نتیجه ناگزیر این روند بیداری وجدان اجتماعی
است.
سرچشمه:
اخبار روز
مسعود بهبودی
·
من فقط همین دو جمله آغازین این
مقاله را مورد تأمل قرار می دهم:
·
این دو جمله بطرز بسیار معیوبی فرمولبندی
شده اند.
·
·
اصلا معلوم نیست که منظور نویسنده
دقیقا چیست؟
1
·
مفاهیم «تحلیل شرایط قهقرایی» و قرار گرفتن «زندگی میلیون ها انسان در آستانه سقوط و بربریت» و «روند بیداری وجدان اجتماعی» هر سه نا مفهوم و
نامتداول و نادقیق و غیر علمی اند.
2
·
برای توضیح شرایط کنونی مفاهیم بهتر، جا افتاده تر، دقیقتر و علمی تری وجود دارد.
3
·
منظور برومند از مفهوم «وجدان» به
احتمال قوی شعور و یا ضمیر ( Bewusstsein ) است.
·
اگر چنین باشد، ایشان دچار چندین خطای
خطیر نظری شده اند:
الف
·
اولا وجدان ربطی به آگاهی ندارد.
·
چون برای مفهوم سوسیولوژیکی آگاهی،
واژه دیگری وجود دارد به نام (Bewusstheit)
ب
·
وجدان (شعور) در دیالک تیک ماده و
روح (وجود و شعور) مطرح می شود و بسان مقوله ماده و یا وجود، عام ترین مقوله فلسفی
است.
·
مقوله شعور ویا روح و به قول ایشان
وجدان، مقوله ای میلیون ها بار عامتر و فراگیرتر از مفهوم «آگاهی» است.
ت
·
آگاهی در دیالک تیک خودپوئی و آگاهی
مطرح می شود و فقط در جامعه بشری اعتبار دارد.
·
یعنی مفهومی سوسیولوژیکی (جامعه شناسی)
است.
4
·
روند مبتنی بر ذلت، شعور (روح،
وجدان) مخدوش خاص خود را پدید می آورد و
نه «بیداری وجدان» و نه آگاهی توده را.
·
پیدایش و رواج وسیع ایده ها، پدیده
ها و جنبش های فاشیستی و فوندامنتالیستی از «مخلوقات» ناقض الخلقه ی روندهای اجتماعی
مبتنی بر ذلت اند.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر