سرچشمه:
صفحه
فیسبوک خسرو گلستانی
تحلیلی
از شین میم شین
·
یکی از مشخصات اصلی بینش متافیزیکی
(ضد دیالک تیکی) تخریب و تحریف دیالک تیک عینی از طریق بسط و تعمیم آن به شکل
دیالک تیک واره همه چیز و هیچ است.
·
چرا دیالک تیک واره؟
8
·
برای اینکه در هر دیالک تیکی هر
قطبی نقش معینی به عهده دارد، ولی در
دیالک تیک واره همه چیز و هیچ، هیچ نمی تواند فونکسیونی داشته باشد.
·
چیزی که نیست، چگونه می تواند بانی
اثری باشد.
·
به قول حریفی:
·
«انگل
و مفتخور را حتی به صدها فرسنگی دیالک تیک راه نمی دهند.»
·
بینش متافیزیکی اما از دیالک تیک
دو و یا سه قطبی، دیالک تیکی تکقطبی (مونو پولار) سرهم بندی می کند و برای
عوامفریبی به خدمت می گیرد.
9
·
از این رو، دم زدن از دیالک تیک
همه چیز و هیچ معنائی جز تخریب و تحریف دیالک تیک عینی ندارد.
·
چنین کرد و کاری نوعی دیالک تیک
ستیزی است
·
و دیالک تیک ستیزی به معنی
خردستیزی است
·
و خردستیزی به معنی خوداندیشی
ستیزی است
·
و خوداندیشی ستیزی به معنی
خودمختاری (استقلال عمل و اندیشه) ستیزی
است.
10
·
چامسکی که تبلیغات تجاری را به
عنوان محتوای ماهوی (اصلی) رسانه ها جا زده بود، یعنی به عنوان همه چیز و همه کاره
جا قلمداد کرده بود، اکنون «مسابقه ماشین سواری» را به مثابه چیزی هیچ واره قالب
می کند.
·
این همان دیالک تیک واره همه چیز و
هیچ است که به شکل دیالک تیک واره تبلیغات تجاری و مسابقه ی ماشین سواری بسط و
تعمیم می یابد.
11
·
آنارشیسم وطنی هم از دیرباز همین
فرم از دیالک تیک ستیزی و خردستیزی را نه تنها فرمولبندی، بلکه حتی با گذشتن از
روی جنازه خویش عملی کرده است:
الف
·
وقتی آخوند شوریده ای جزوه ای برای
کودکان کودکستانی به وسعت کشور عه هورا می نویسد و از «رد تئوری بقا» با هارت و
پورت طبقاتی ـ واپسین دم می زند، او هم عملا همین کار چامسکی را می کند.
ب
·
او هم دیالک تیک واره همه چیز و
هیچ را به شکل دیالک تیک واره فنا و بقا بسط و تعمیم می دهد.
ت
·
ضمنا بورژوا زاده ای دیگر با ماسک
عوامفریب مارکسیسم ـ لنینیسم دیالک تیک واره همه چیز و هیچ را به شکل دیالک تیک
واره جنگ مسلحانه کذائی همه چیز و مابقی هیچ بسط و تعمیم می دهد و عملا میان دو
قطب دیالک تیکی استراتژی و تاکتیک علامت تساوی می گذارد.
پ
·
این معنائی جز پانته ئیسم که جوهر
فلسفی عرفانگرائی است، ندارد.
·
کسب و کار اصلی عرفان ـ به مثابه
فرمی از ایراسیونالیسم و یا خردستیزی ـ هم انکار «مبارزه» و مطلق کردن وحدت میان
اضداد دیالک تیکی است:
·
دیالک تیک یعنی همبائی و ستیز (وحدت
و «مبارزه») اضداد.
·
مثلا همبائی و ستیز فرم و محتوا،
نمود و ماهیت، استراتژی و تاکتیک و الی آخر.
·
مسابقه ماشین سواری، تنیس، فوتبال،
رقص، مد، موزیک، موعظه، فیلم، تئاتر، پورنو و غیره طرق و وسایلی برای ابلاغ و انتقال
تجسمی، تصویری و ترفندمند ایدئولوژی طبقه حاکمه اند.
·
میان مسابقه ماشین سواری و
ایدئولوژی طبقه حاکمه رابطه دیالک تیکی فرم و محتوا از سوئی و رابطه دیالک تیکی وسیله
و آماج از سوی دیگر برقرار است:
·
بدون فرم درخور محتوائی وجود ندارد
و بدون وسیله مناسب نمی توان به انجام کاری نایل آمد و به آماجی جامه عمل پوشاند.
الف
·
دست و پا و اگر لازم آمد، حتی زبان
و دماغ و پیشانی و باسن بنی بشر نیز در تحلیل نهائی وسیله اند برای انجام کارهای
معینی و برای نیل به آماج های معینی.
·
از دیالک تیک فرم و محتوا و وسیله
و آماج و هر دیالک تیک دیگر، نه گریزی امکان پذیر است و نه گریزگاهی وجود دارد.
ب
·
حتی خدای کذائی پس از اعلام وجود خود
و هورا کشیدن برای کرد و کار خود، ضد دیالک تیکی خود را در هیئت ابلیس کذائی سرهم
بندی می کند تا دیالک تیک عینی مخدوش نگردد.
·
البته تفکر متافیزیکی مذهبی بعدا
دیالک تیک عینی حاصلخیز را به شکل دوئالیسم عقیم و نازا در می آورد و عملا تخریب و
تحریف می کند.
13
·
منظور میم هم همین بوده، وقتی که در
کامنتی بر همین فرمایشات چامسکی می نویسد:
مسئله رسانه ها عمیقتر و همه جانبه تر و
ظریفتر از این چیزها ست.
اتلاف وقت گرانبهای مردم (پر کردن ایام فراغت مردم با زباله) فقط یکی از آنها ست.
رسانه ها بلندگوهای ایدئولوژیکی طبقه حاکمه اند.
خود چامسکی هم بلندگوی ایدئولوژیکی طبقه حاکمه است.
رسانه ها وسایل اشاعه خردستیزی رادیکال اند، بر ریشه می زنند.
آنهم چه زدن ترفمندی!
اتلاف وقت گرانبهای مردم (پر کردن ایام فراغت مردم با زباله) فقط یکی از آنها ست.
رسانه ها بلندگوهای ایدئولوژیکی طبقه حاکمه اند.
خود چامسکی هم بلندگوی ایدئولوژیکی طبقه حاکمه است.
رسانه ها وسایل اشاعه خردستیزی رادیکال اند، بر ریشه می زنند.
آنهم چه زدن ترفمندی!
الف
·
فوتبال ـ به عنوان مثال ـ فقط برای
پر کردن اوقات فراغت توده های مولد و زحمتکش نیست.
·
فوتبال چیزی از جنس مذهب است:
·
فوتبال دیالک تیکی از آه و افیون
است:
·
فوتبال امید واهی به توده می دهد،
به مقاومت روحی و اگر لازم شد، حتی درگیری تن به تن مادی واهی و توخالی با تیم های
رقیب و هواداران شان برمی انگیزد (آه) و تخدیر می کند (افیون)
ب
·
توده ضمن تماشای بازی فوتبال بطرق
مختلف از جمله مشروبات الکلی و گزارش ورزشی هیجان انگیز و هنرنمائی های بازیکنان
فوتبال و غیره از ریشه تحریک و زیر و زبر می شود، فریاد می کشد و تمام انرژی روحی
و روانی خود را به عبث برباد می دهد.
ت
·
فوتبال مذهب جدیدی است که به مذاهب
متنوع دیگر افزوده شده است.
پ
سکس
اثری از حسام قائم مقامی
·
فیلم های ویدئوئی پورنو به عنوان
مثالی دیگر که فقط برای پر کردن اوقات فراغت نیستند.
·
سکس اولا وسیله ای برای تبلیغ ارزش
ها، معیارها و استیل های زیست طبقات اجتماعی واپسین (برده داری، فئودالی و
بورژوائی واپسین) است.
ث
·
در روند تماشای عملیات جنسی ضمنا
ایدئولوژی طبقه حاکمه بطرز بسیار مستور و سنجیده و بلحاظ پسیکولوژیکی اندیشیده و
حساب شده بسان زهری مهلک و شیرین در کام روح مصرف کننده پورنو ریخته می شود.
ج
·
مانی پولاسیون افکار عمومی از همین
طرق ترفندمند صورت می گیرد.
·
چامسکی و شرکاء از هر فرقه و دسته
و گروه و سازمان و حزب، اندیشیدن بلد نیستند تا مسئله ای را بتوانند حلاجی کنند.
ح
·
طبقه حاکمه صدها هزار فیلسوف و
روانشناس و جامعه شناس و شعبده باز و عوامفریب بمراتب تیزبین تر از چامسکی و شرکاء
را اجیر کرده است تا مانی پولاسیون فکری و زیستی تمام ارضی بشریت را جامه عمل
بپوشاند.
خ
·
اینکه پس از زدن گلی به تیم رقیب رو
به آسمان هفتم صلیب کشیده می شود و پس از پیروزی در جام جهانی و یا قاره ای پرچم
واتیکان و یا «شاهدان یهوه» به دست گرفته و حمل می شود، نه چیزی تصادفی، فردی و
دلبخواهی، بلکه ترفندهای سنجیده و برنامه ریزی شده از سوی طبقه حاکمه اند.
·
بدون این وسایل از فوتبال تا پورنو
چگونه می توان به آماج هائی از این دست، دست یافت؟
د
·
طبقه حاکمه چیزی از جنس اجنه و خدا
ست:
·
همه جا هست، بی آنکه جائی باشد و
به دیده بگذرد.
·
دستش در انجام هر کار کثیف و خونین
و تهوع آوری بکار است، ولی همیشه تر و تمیز و بوسیدنی است.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر