قدم در راه بیغوله عشق نهادن کار هر مرد نیست
پایی زنانه می خواهد این کویر و قلبی مادرانه
گاف سنگزاد
قدم در راه بیغوله عشق نهادن کار هر مرد نیست.
·
چرا و به چه دلیل؟
·
سؤالی از دیرباز ذهن ما ار به خود
مشغول داشته و آن اینکه چرا در فرهنگ ما از عشق هنری سرهمبندی می شود؟
·
عشق اصولا و اساسا به چه معنی است؟
1
·
عشق در فرهنگ بی در و پیکر ما
مقوله ای مبهم و از سرتاپا سوبژکتیف است.
2
·
واژه عشق را هر کس به دلخواه خویش
تعریف و عملا تحریف می کند و با زباله مورد نظر خود و مفید برای خود پر می کند.
·
مثلا طرف می خواهد پسر و یا دختر
خرپولی را به تور اندازد.
·
به قصد عوامفریبی، در بهترین
حالت، به خودفریبی مبادرت می ورزد و به طرف مورد نظر از ته دل «عشق» می ورزد.
·
درست به همین دلیل در خطه فرنگ
گفته می شود:
·
ثروت بنی بشر را سکسی می کند.
3
·
در این میان، عشق به ثروت و لذت و
راحت مطرح است و نه عشق به ثروتمند چه بسا بی نصیب از شرف و شرم و شخصیت و شعور.
·
ولی کسی جرئت نمی کند که بگوید، که
عاشق ثروت او ست و نه خود او.
4
·
در یکی از فیلم های معروف هالی
وود، فئودال زاده از دخترک هفده ساله می پرسد:
·
به خاطر پول من هر روز به سراغ من
می آیی و یا به خاطر خودم؟
5
·
طنز قضیه همین جا ست:
·
دخترک هفده ساله مگر چه سرمایه ای
از تفکر و شناخت و شعور دارد که برای کرد و کار چه بسا غریزی خود دلیلی منطقی و
عقلی داشته باشد، در زمانه ای که زنان و مردان هفتاد ساله قادر به تمیز «هر» از «بر» نیستند.
·
دخترک کلافه هم جواب می دهد:
·
«نمی دانم.
·
تو را با پولت دوست دارم.»
6
·
در همین جواب صادقانه دخترک حقیقت
عینی نعره می کشد.
·
دخترک هم مثل خود فئودال زاده عیاش
اولا به فکر خویش است و می خواهد که حوایج غریزی خود را ارضا کند و هم برای رفع حوایج خود و خانواده اش به پول احتیاج
دارد.
·
عشقی بدان معنی در بین نیست.
·
به همین دلیل می توان گفت که عشق
چه بسا بهانه است.
7
·
بهتر است که موارد استعمال این
واژه جادوئی را در اشعار شعرای کلاسیک از سعدی و حافظ تا سایه و کسرائی مورد تأمل
قرار دهیم و آن را جادو زدائی کنیم.
·
تا بلکه خلایق چیزها را به نام
بنامند و حتی المقدور از خودفریبی و عوامفریبی بپرهیزند.
8
قدم در راه بیغوله عشق نهادن کار هر مرد نیست
پایی زنانه می خواهد این کویر و قلبی مادرانه
·
آره.
·
اگر عشق چیزی انتزاعی و غیر قابل تعریف
باشد، می توان آن را بسان هر چیز انتزاعی دیگر ایدئالیزه کرد، یعنی به عرش اعلای
دلخواه خود برد و از یاوه ای توخالی، هنری سرهمبندی کرد.
·
اگر منظور از عشق، کشش احساسی ـ عاطفی
ـ غریزی به کسی و یا چیزی باشد، چنین کاری از دست هر ننه مرده ای ـ چه زن و چه مرد
ـ برمی آید.
·
هر کس به چیزی محتاج باشد، برای
رفع احتیاج خود تلاش می ورزد.
·
فرق آدم ها تنها در درجه نیل به آماج
ها ست و نه در نفس تلاش برای نیل به آماج ها.
9
قدم در راه بیغوله عشق نهادن کار هر مرد نیست
پایی زنانه می خواهد این کویر و قلبی مادرانه
·
مشکل کم بود، اینهم بدان اضافه شد:
·
عشق به بیغوله ای و بعد به کویری
تشبیه می شود و عاشق شدن به کار شاق خارق العاده ای ارتقا داده می شود.
·
درست در این واویلا ایدئولوژی طبقات
واپسین بسان دژخیمی مسلح به شمشیر وارد صحنه
می شود:
·
انسان نوعی در گرد و غبار غلیظ
غریزه (عشق کذائی) به شمشیری دو شقه می شود و به زن و مرد طبقه بندی می شود.
10
·
در خیرخواهی طبقات واپسین که نمی
توان تردید کرد:
·
بزعم ایدئولوژی طبقات اجتماعی واپسین،
بشریت نه با تبر طبقاتی، بلکه با تبرک های من در آوردی از قبیل جنسیت، ملیت،
قومیت، آب و هوا، جغرافیا، نژاد، مذهب، آداب و رسوم، نسل و خون و اصالت و تبار و غیره
به دو طبقه بالا و پست تقسیم شده است.
·
بنابرین، برای حل نابرابری های واقعا موجود
هم طبیعتا و منطقا راه حلی وجود ندارد.
·
چرا؟
11
·
برای اینکه حل صدها تضاد متنوع و
مختلف که شدنی نیست.
·
تضاد زن و مرد را هم حل کنی، تضاد
ملی، قومی، نژادی، نسلی، مذهبی و الی آخر به جای خود می مانند.
·
پس نتیجه این می شود که برای جامعه
مبتنی بر نابرابری بدیلی وجود ندارد.
·
عوامفریبی ولی بسته به جهت وزش باد
منافع طبقاتی باید ادامه یابد:
الف
·
اینجا بطور سوبژکتیف، زن برتر از
مرد جا زده شود.
·
ولی عملا تحت ستم و استثمار مضاعف
قرار داده شود و به زباله یک انسان تنزل یابد.
ب
·
جای دیگر باید ترک برتر از فارس و
یا برعکس و یا کرد برتر از ترک و یا برعکس ویا بختیاری برتر از شاهسون و یا برعکس
قلمداد شود.
·
حتی برای اثبات عشیره نبودن
بختیاری باید تظاهرات سازمان داده شود و تنور کماکان سوزان کینه های ملی فروزان
نگه داشته شود تا در سر فرصت کشور عه هورا بالکانیزه شود و تحت استعمار از ما
بهتران قرار داده شود.
ت
·
جای دیگر باید مسلمان برتر از
مسیحی و یا مسیحی برتر از یهودی و یا بودیست برتر از آته ئیست و یا برعکس قلمداد
شود و کنیه مذهبی در سینه ها به جوش آید.
·
غافل از اینکه میان
زن و مرد، ترک و فارس و کرد و بلوچ و مسلمان و یهودی و مسیحی و بودیست و آته ئیست
تفاوتی وجود ندارد.
·
برابری انسان ها
از زن و مرد، ترک و کرد و فارس و مسلمان و ارمنی و یهودی و آته ئیست امری واقعی و
عینی است و نه ادعای این و آن.
·
هر کار نیک و بد که از دست مرد و مسلمان و غیره بر می
آید، از دست زن و ارمنی و یهودی و آته ئیست هم برمی آید.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر