احمد قدرتی
پور
همیشه باید برای ادامه دادن بهانه ای داشت .
این بهانه ها و چیستی و چه گونگی آن ها ست که من و ما را
تعریف می کند
.
گاف سنگزاد
همیشه باید برای ادامه دادن بهانه ای داشت .
1
·
با بهانه نمی توان کاری کرد و یا
کاری را تداوم بخشید.
·
با بهانه اما می توان ادای انجام کاری
را و یا ادای تداوم بخشیدن به کاری را در آورد.
·
برای اینکه انجام حقیقی هر کاری به منبع
مادی، فکری، روحی و روانی غنی و نیرومندی نیاز دارد.
2
·
بهانه ها همیشه ثانوی بوده اند و
خواهند بود.
3
·
بهانه ها دلیل واره های سوبژکتیف
اند برای انجام کاری و یا تداوم بخشیدن به انجام کاری که بنا بر ضرورت و جبری عینی
باید انجام گیرد و یا تداوم یابد.
·
سوبژکت (فاعل) بهانه تراش اما خود
به دلایل واقعی کرد و کار خود واقف نیست.
4
·
بهانه ها چه بسا دلیل واره های سوبژکتیف
برای انجام کرد و کارهای جبری بطور عینی دلیل مند و قانونمند اند.
5
·
بهانه ها چه بسا فرم هائی از
خودفریبی و یا عوامفریبی اند، برای ماستمالی فرامین جبر و ضرورت عینی نامرئی قلدر
و قدر قدرت.
·
بهانه ها گاهی چیزهائی از جنس سیلی برای
سرخ نگهداشتن صورت خویش اند.
·
بهانه ها ترفندهای سوبژکتیف برای حفظ
آبرو در نهایت بی آبروئی اند.
6
·
در ورای بهانه های سوبژکتیف چه بسا
ضرورت های اوبژکتتیف کمین کرده اند و اراده خود را به سوبژکت بهانه جو و بهانه تراش
دیکته می کنند.
این بهانه ها و چیستی و چگونگی آن ها ست
که من و ما را
تعریف می کند
.
·
معرف من و ما نه چیزهای سطحی و
سرسری از جنس بهانه ها، بلکه جایگاه اجتماعی عینی و واقعی من و ما ست.
·
یعنی نقشی است که ما در شبکه مناسبات
اجتماعی ایفا می کنیم.
·
بهانه ها هرگز نمی توانند به تعریف
چیزی و یا پدیده ای نایل آیند.
·
بهانه ها خود چیزهای بی بنیاد و در
بهترین حالت، سست بنیاد اند و بر شالوده چیزهای سست بنیاد نمی توان چیزی بنا کرد.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر