گل ختمی
محمد زهری
(1305 ـ 1373)
گلایه
گلایه (۱۳۴۵)
شیرخِشت
یا
شیرخشک،
گیاهی از جنس گیاهان چوبدار از خانواده گل سرخ
شیرخشت
گیاهی است پایا به ارتفاع ۳ تا ۸ متر.
پوست
آن خاکستری مایل به سیاه و گل صورتی در حاشیه سرخ رنگ دارد
شفت آن مدور و گویچه ای شکل است.
از
این گیاه برای ازبین بردن زردی در نوزادان استفاده میشود.
شیرخشت
به عنوان یک ملین خوب، تب بر و ماده خنک کننده
در طب سنتی ایران مورد استفاده
قرار میگیرد.
ابنسینا
در کتاب خود تحت عنوان «قانون» راجع به شیرخشت می نویسد:
«شیرخشت
یا شیرخشک شبنمی است که در هرات بر درخت بید و گون کتیرا می نشیند.
دارای
مزاج معتدل است.
دارای
اثر مسهلی و دیگر خواص مشابه ترنجبین،
ولی از آن قوی تر است و خاصیت
زداینده دارد.»
·
دست ِ بادی ـ گرچه ـ جام جان
تهی کرد از شراب پاک اطمینان
·
تا سلامت مانده جام جان،
·
باز هم لبریز باید شد
·
ابرهای تازه را با ابرهای کهنه
باید بست
·
بعد باران خواست
·
از زمین ـ آنگاه ـ چشم
مخملی از سبزه یا آیینه ای از چشمه ساری داشت،
·
تا توان از سینه ی خار بیابان،
شیرخشت عافیت دوشید
·
از سر ِ دیوار باغی، برگ بیدی
چید
·
یا گل خطمی، به دامن ریخت
·
باز باید دست را با دست های
دیگران پیوست
·
تا غروب کوچه، بازی کرد
·
با کبوترها، پیام از
آسمان آورد
·
طاق ایوان را پناه ِ بی پناهی
پرستو ساخت
*****
·
باز هم لبخند باید شد
·
گرچه شهر از زهرخند ِ دشمنی،
تلخ است،
·
شهد باید شد،
·
گوارا شد
·
دوست را باید میان خیل ِ دشمن،
یافت
·
همنفس، همراه باید شد
·
با هزاران مشعل، از چنگال ِ شب
باید رهایی جست
*****
·
شهر خالی نیست
·
گوش باش، آواز می آید
از آن خانه
·
همزبانی، همدلی را می
سراید
·
گوش باش!
پایان
ویرایش از تارنمای دایرة المعارف روشنگری
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر