در باره ي سياوش كسرايي شاعر حرف مي زنيم
لابد كه اگر
كسرايي زنده بود ، قوچاني نامي از او هم اقرار مي گرفت كه " من هرگز توده اي
نبوده ام " و جگر توده اي ستيزان را جلا مي داد
حالا ، حرف زدن در باره ي حزب توده ي ايران ، مثل حرف زدن در مورد غرق شدن
تايتانيك است
خيلي چيزها مي توان گفت اما در عظمت تايتانيك ترديد نمي
توان كرد!
مي توان ؟
ناصر
گاف سنگزاد
·
آره، حق با ناصر است.
1
·
ولی حرف زدن راجع به چیزی و یا کسی
ـ چه له آن و او و چه علیه آن و او ـ هزاران بار مفیدتر از سکوت راجع به آن و او
ست.
2
·
این استعداد و توانائی شاید بهترین
ودیعه روند کار به بنی بشر باشد:
·
استعداد اوبژکت (موضوع) شناخت قرار
دادن آن و او!
3
·
در همین روند ابراز نظر راجع به آن
و او، سوبژکت شناخت (صاحبنظر، شناسنده) ـ چه بسا بی آنکه خود ملتفت شود ـ خود به
اوبژکت (موضوع) شناخت بدل می شود و دستش رو می شود.
4
·
البته اگر صاحبنظر آدم باشد و نه
آدم واره ای شارلاتان.
·
چون بعضی از آدم واره ها به اندازه
تعداد موهای سرشان موضع و نظر دارند و عملا نظر ندارند.
·
درد درست در همین جا ست.
5
·
در این جور جاها ست که دود از
دودمان آدمی بلند می شود:
·
به قول فروغ «آدمی بهترین بخش
زندگی اش را ـ برایگان ـ ارزانی آدمواره ای می سازد» و حاصلی جز دردسر درو نمی کند.
6
·
تغییر دادن سخت ترین صخره ها، چه
بسا سهلتر از تغییر دادن آدم ها ست.
·
درد و دریغ اصلی از شکست امید و
ایدئال دیرین نیز همین جا است.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر