سیاوش کسرائی
(1305 ـ 1374)
(اصفهان ـ وین)
آوا
(1336)
·
پای تا سر سینه، اما بی نفس، بی خاطره، گنگ و فراموش
·
هر صدایی در نگاهش گم، به چشم ژرف خاموش
·
پر تپش، بی سایه، در خود ایستاده
·
سر به سر آغوش، خشکی را به زیر پا نهاده
·
باز باز و بیکرانه، دامن افشان، دور گستر
·
باد ها را همسفر، ساحل نشینان را نواگر
·
یادها در سینه اش مغروق، چون نعش زنی سیمینه اندام
·
نام ها از لب زدوده، تن رها و بی سرانجام
·
محو در مه، هر سپیده
·
شامگاهان، ارغوانی ابر بر رویش دویده
·
لکه ها از دید شب ها بر تن او
·
بوسه ی بس روز روشن، خفته در پیراهن او
·
گیسوانش در کرانه، شست و شو گر ماسه ها را
·
پای او بر ساحل دور
·
همنشین ماه شب، آبستن خورشید هر روز
·
بستر توفان مغرور
ویرایش از تارنمای دایرة المعارف روشنگری
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر