پروفسور
دکتر دیتر ویتیچ
برگردان
شین میم شین
الف
پراتیک
و تئوری شناخت
·
آموزش مارکسیستی ـ لنینیستی پراتیک نه تنها برای جامعه شناسی، بلکه همچنین
برای تئوری شناخت دارای اهمیت خاصی است.
1
·
این مسأله که شالوده،
معیار، نیروی
محرکه و آماج شناخت انسانی کدام است،
از زمان یونان باستان کلاسیک (آنتیک) تا کنون جا و مقام خاصی در فلسفه به خود
اختصاص داده است.
2
·
درفلسفه های ماقبل مارکسیستی ودر فلسفه بورژوائی معاصر، دلایل
بیولوژیکی، پسیکولوژیکی و یا منطقی برای
این مسئله ارائه داده می شود.
·
دلایلی از این قبیل که گویا نیروی
محرکه شناخت و پژوهش علمی لذت بردن از آن است، تاب تحمل انتقاد جدی را
ندارند:
الف
·
چرا این لذت از شناخت در طول تاریخ بشری این
قدر متفاوت بوده است؟
ب
·
چرا این لذت از شناخت در کشورهای مختلف تفاوت چشمگیر
با یکدیگر داشته است؟
3
·
سؤالاتی از این قبیل برای نشان دادن بی پایه بودن دلایل
یاد شده کفایت می کنند.
4
·
فلسفه بورژوائی به مسأله پراتیک نیز پاسخ نادرست می دهد.
5
·
تنها بر اساس درک مارکسیستی از پراتیک
است که می توان به اینگونه پرسش ها پاسخ درست داد.
6
·
از اهمیت عظیم پراتیک
برای کل هستی انسانی و برای پیشرفت جامعه
بشری، می توان دریافت که شناخت انسانی نیز
بوسیله پراتیک تعیین می شود.
7
·
پراتیک همواره عبارت بوده از کرد
و کار مادی، آگاهانه و مبتنی بر دانش و شناخت
جهان خارج.
8
·
سؤال این است که شناخت
انسانی واقعیت، در چارچوب روند تمام اجتماعی تحول
واقعیت عینی و در وابستگی
بدان چگونه صورت می گیرد؟
9
·
پراتیک ـ همواره ـ هم یک روند اجتماعی است و هم یک روند تغییر واقعیت عینی بوسیله
بشریت است.
10
·
تأثیر پراتیک بر شناخت انسانی بواسطه دو جنبه یاد شده تعیین می شود.
11
·
مشخصه پراتیک ـ در وهله اول ـ عبارت است از این که
آن منشاء
شناخت است:
·
پراتیک وسایل لازم را برای راهیابی به
چیزهای واقعیت
عینی، به خواص و
روابط آنها در اختیار انسان قرار می دهد.
12
·
انسان ها بطرز مادی، یعنی با جسم خود و با دستگاه ها و
ابزار آلات مصنوع خود بر واقعیت عینی تأثیر می
گذارند و لذا تنها بدین طریق است که آنها به کسب دانش
راجع به محیط زیست عینی خود نایل می آیند.
13
·
این امر را نه تنها تاریخ شناخت
طبیعت، بلکه همچنین توسعه دانش انسانی نسبت به جامعه (جامعه
شناسی) بما نشان می دهد.
14
·
مثلا آموزش مارکسیستی
ـ لنینیستی دیکتاتوری پرولتاریا بر پایه تجارب
حاصل از مبارزه طبقه کارگر و متحدان آن بر ضد نظام سرمایه داری، برای تحقق پیروزی
سوسیالیسم توسعه و تدوین یافته است.
15
·
از این رو حوادث 1848 ـ 1849، کمون
پاریس در سال 1871، انقلاب روسیه در
سال 1905 ـ 1906، انقلاب کبیر اکتبر و سرانجام
ساختمان سوسیالیسم در کشورهای مختلف سنگپایه
توسعه و تکامل این آموزش مارکسیستی ـ لنینیستی
محسوب می شوند.
16
·
دانش ما راجع به واقعیت
عینی تنها در نتیجه تأثیرگذاری مادی مبتنی بر پراتیک
می تواند پدید آید و توسعه یابد.
17
·
و لذا نظر ماتریالیسم ماقبل مارکس،
مبنی بر اینکه تنها به برکت مشاهده ابژکت ها
می توان به شناخت آنها نایل آمد، نظری باطل و
یکسونگرانه بوده است.
·
(مارکس، «تزهائی راجع به
فویرباخ»)
ادامه
دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر