سیاوش کسرائی
(1305 ـ 1374)
(اصفهان ـ وین)
آوا
(1336)
(1336)
·
پاییز،
·
پاییز برگریز گریزان ز ماه و سال
·
بر سینه ی سپیده دم تو نوار خون
·
آویختند
·
با صبحگاه سرد تو فریاد گرم دوست
·
آمیختند
·
پاییز، میوه سحری رنگ سخت وکال،
·
واریز قصر آب تو در شامگاه سرخ
·
نقش امیدهای به آتش نشسته است
·
دمسردی نسیم تو در باغ های لخت
·
فرمان مرگ، بر تن برگ شکسته است
·
دروازه ها گشودی و تابوت های گل
·
از شهر ما گریخت
·
عطر هزار ساله ی امید های ما
·
با رنگ سرخ خون
·
بر خاک خشک ریخت
·
فردای برفریز
·
پاییز،
·
هنگام رویش گل یخ از کنار سنگ
·
ای ننگ، ای درنگ ،
·
قندیل های یخ را
·
چه کسی ذوب می کند؟
·
و این جام های می را چه کسی آورد به زنگ؟
·
پاییز،
·
ای آسمان رقص کلاغان خشکبال،
·
گلخانه ی شکسته در شاخه های فقر،
·
در این شب سیاه که غم بسته راه دید،
·
کو خوشه ستاره؟
·
کو ابر پاره پاره؟
·
کو کهکشان رنگ تا مشرق امید؟
·
وقتی سوار هست و همآورد گرد هست
·
بر پهنه ی نبرد سمند دلاوران،
·
چوگان فتح را
·
امید برد هست،
·
آویزهای غمزده برگ های خیس،
·
وی روزهای گس (و ای روزهای گس)
·
چون شد که بوسه هست و لب بوسه خواه نیست؟
·
چون شد که دست هست و کسی نیست دسترس؟
·
در سرزمین ما
·
بیهوده نیست بلبل آشفته را نوا
·
در هیچ باغ، مگر باغ ما سیاه
·
یک سرخگل نمی شکفد با چنین صفا
·
یک سرگشت نیست، چنین تیره و تباه
·
در جویبار، اگرچه می دود الماس های تر
·
و آواز خویش را
·
می خواند پر سوزتر شبگیر رهگذر
·
لیکن در این زمان
·
بی مرد مانده ای پاییز،
·
ای بیوه ی عزیز غم انگیز مهربان
ویرایش از تارنمای دایرة المعارف روشنگری
پایان
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر