سرچشمه:
صفحه قیسبوک بهمن
محصص
حسین رزاقی
عالیجناب سرخپوش!
یک
پدر روحانی (کشیش)!
در هوای آزاد، با آسمانی آبی و آفتابی، با طبیعتی
از طراوت خالی!
اسقف اعظم، که از کله کوچکی برخوردار است.
نیمه
عینکی بر نیمچه چشم .
بدون
بینی
شاید احتیاجی به بینی ندارد .
ولی کله عمدتا از دهان و زبان تشکیل
شده است.
شاید
به دلیل اینکه بیشترین استفاده از دهان و زبان صورت می گیرد:
دهان
برای خوردن
زبان
برای چشیدن (نوش جان کردن ) و موعظه کردن
به
راه راست هدایت نمودن!
این
پدر اصلا گوش ندارد، توان شنوش پیشکش!
پیکر پدر مخروطی فرم است:
رو به سمت پایین گنده تر می شود
شاعر اگر می دید، شاید می سرود:
«اسقف از ته گنده (بزرگ) گردد، نی ز سر!»
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر