اسماعیل خوئی
غزل
توانی کرد کاری کز فلاتی کوه برخیزد:
یاد مسعود جان احمدزاده و امیر پرویزِ جان
پویان
(سوم اردیبهشت ۱٣۹۰، بیدرکجای لندن)
سرچشمه :
اخبار روز
http://www.akhbar-rooz.com
تحلیلی
شتابزده از
مسعود بهبودی
خرافاتِ کهن ایرانِ ما را می کند ویران:
مگر، در پیشِ سیل
اش، نسلِ نونستوه برخیزد.
·
معنی تحت اللفظی:
·
خرافات دیرینه جامعه ما را ویران می سازد، مگر اینکه
برای مقابله با سیل ویرانگر آن، نسل جدید مبارز و پیگیری برخیزد.
1
خرافاتِ کهن ایرانِ
ما را می کند ویران
·
جهان بینی شاعر در این بیت شعر به وضوح تمام آشکار می
گردد:
·
شاعر پدیده ای معرفتی (شعورین و روحی) را، خرافه و دین
را دلیل بحران ویرانگر در جامعه خویش می داند:
·
بنظر شاعر روح مقدم بر ماده است:
·
شعور اجتماعی تعیین کننده ی وجود اجتماعی است.
·
درک شاعر از تاریخ (جامعه) درکی وارونه است، درکی ایدئالیستی
است.
·
مراجعه کنید به «درک ایدئالیستی تاریخ» در تارنمای دایرة
المعارف روشنگری
·
این اما بلحاظ جهان بینی (فلسفی) به چه معنی است؟
2
خرافاتِ کهن ایرانِ
ما را می کند ویران
·
این بدان معنی است که جهان بینی شاعر ایدئالیستی است.
·
بزعم شاعر عامل ویرانگر جامعه خرافات دیرین است.
·
خرافات اما فرمی از شعور اجتماعی است و ثانوی است.
·
مذهب و خرافه انعکاس مخدوش و معیوب واقعیات امور عینی
اند.
·
مذهب و خرافه از عناصر ایدئولوژیکی جامعه اند و بوسیله طبقه
حاکمه اشاعه داده می شوند.
·
مذهب و خرافه و دیگر عناصر ایدئولوژیکی اگرچه نقش
بازدارنده و ترمزکننده دارند، ولی ثانوی اند و بوسیله زیربنای جامعه تعیین و تقویت
و تحکیم می شوند.
·
مذهب روح و شعور جامعه ای است که فاقد روح و شعور است.
·
مذهب شعور وارونه جامعه وارونه است.
·
مذهب دیالک تیک آه و افیون است.
·
مذهب از آن رو وجود دارد که توده به دلیل شرایط نکبت بار
زیست، بدان نیاز دارد:
·
توده «بی همه چیز» بواسطه مذهب است که امید پیدا می کند
و بواسطه مذهب است که تخدیر و تسلیم شرایط ستمبار موجود می شود.
·
جالبتر اما راه حل پیشنهادی شاعر است:
3
خرافاتِ کهن ایرانِ ما را می کند ویران،
مگر، در پیشِ سیلش،
نسلِ نونستوه برخیزد.
·
شاعر برای مبارزه بر ضد مذهب و خرافه، خیزش نسل نو و
نستوهی را تجویز می کند.
·
نسل نو مورد نظر شاعر مگر نباید از همین جامعه عمیقا
مذهبی نکبت زده برخیزد؟
·
از کره مریخ که نمی توان نسل نو نستوهی صادر کرد که ضمنا
به سحر و جادوی دین ستیز و خرافه ستیزی مجهز باشد.
·
حتی اگر نسل نو نستوه از ناف امریکا و یا بیدرکجا صادر
شود، بلحاظ ایدئولوژیکی کمترین تفاوتی با طبقه و هیئت حاکمه خرافی و خرافه گستر و دیندار
و دینگستر ندارد.
·
خود شاعر بلحاظ جهان بینی فرقی با طبقه حاکمه و هیئت
حاکمه فعلی ندارد.
·
هر دو نماینده جهان بینی ایدئالیستی اند.
·
شاعر که سهل است، اکثریت قریب به اتفاق حتی رهبران مدعی
طرفداری از کمونیسم کذائی همه از دم ایدئالیست اند و وارونه بین و وارونه نما.
·
ایدئالیست که نباید حتما نماز بخواند و روزه بگیرد.
4
خرافاتِ کهن ایرانِ ما را می کند ویران:
مگر، در پیشِ سیل
اش، نسلِ نونستوه برخیزد.
·
برخلاف توهم شاعر، برای مبارزه بر ضد خرافه و دین اولا
باید مناسبات تولیدی جامعه، یعنی زیربنای اقتصادی جامعه، یعنی نظام سرمایه داری حاکم
به گور تاریخی درخورش سپرده شود و با نظام اجتماعی سوسیالیستی جایگزین گردد تا
توده بلحاظ شرایط عینی زیست بی نیاز از آه و افیون مذهب و خرافه گردد.
·
ثانیا باید به روشنگری انقلابی و علمی پیگیر و صبورانه دامن
زده شود تا برای خرافه و دین بدیل و آلترناتیوی به نام مارکسیسم ـ لنینیسم عرضه
شود، تا شعور وارونه و غیرعلمی و خرافی و ارتجاعی با شعور درست و علمی و انقلابی جایگزین گردد.
·
با خیزش نسل نو نستوه از جنس پرویزجان و مسعودجان که نمی
توان در مقابل سیل خرافه و دین مقاومت ورزید.
5
خوزه اورتگا گاسه (1883 ـ 1955) با هایدگر فاشیست
فیلسوف، جامعه شناس، نویسنده اسپانیائی
نماینده تئوری نخبگان
آثار:
تشکیل و تلاشی ملت
ایده نسل
قیام توده ها
خرافاتِ کهن ایرانِ ما را می کند ویران:
مگر، در پیشِ سیل
اش، نسلِ نونستوه برخیزد.
·
مفهوم تأمل انگیز دیگر در این بیت شعر، مفهوم «نسل» است
که شاعر آگاهانه و یا بنا بر ضرورت های صوری و ساختاری شعر به خدمت می گیرند.
·
مفهوم «نسل» یکی از مقولات اساسی تئوری امپریالیستی نخبگان
است.
·
خوزه اورتگا گاسه مؤسس تئوری نخبگان حتی کتابی تحت عنوان
«ایده نسل» نوشته است.
·
مراجعه کنید به تئوری نخبگان در تارنمای دایرة المعارف
روشنگری
·
اگر شاعر آگاهانه از این مفهوم استفاده کرده باشد، باید
پرسید به چه دلیل استفاده کرده است؟
6
خرافاتِ کهن ایرانِ ما را می کند ویران:
مگر، در پیشِ سیل
اش، نسلِ نونستوه برخیزد.
·
طبقه حاکمه عمدا برای کمرنگ کردن مفهوم طبقات اجتماعی و
به نیت خاک پاشیدن بر چشم توده ها از مفاهیمی از قبیل نسل و امثالهم بهره برمی گیرد.
·
چون نسل مفهوم انتزاعی گل و گشادی است و هر چه دل تنگ طبقه
حاکمه می طلبد، می توان در آن پر کرد.
·
در مفهوم نسل فقط سن و سال تعیین کننده است و نه تعلقات طبقاتی
و نه حتی گرایشات فکری و ایدئولوژیکی.
·
مجاهدین «خلق» هم پس از پیروزی فوندامنتالیسم فئودالی ـ
ارتجاعی به قصد عوامفریبی از همین مفهوم «نسل» استفاده می کردند.
·
با مفاهیم انتزاعی
از این قبیل اما فقط می توان عوامفریبی کرد و نه روشنگری.
7
·
چون هر چیز تازه حتما نباید مترقی باشد.
·
به عنوان مثال، نسل نوی خیلی از احزاب و سازمان ها بمراتب
گندیده تر و تهوع انگیزتر از نسل کهن آنها ست.
·
از سن و سال به هیچ ترفندی نمی توان معیار عینی برای تمیز خیر از شر سرهم
بندی کرد و به خورد خلایق داد.
·
چون همه به تجربه می دانند که نسل کهن هیچ چیز هم نداشته
باشد، گنجینه تجربی عظیمی در اختیار دارد و شناخت تجربی شالوده شناخت نظری است.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر