سیاوش کسرائی
(1305 ـ 1374)
(اصفهان ـ وین)
·
نان به
یک نرخ نمی ماند در این بازار
·
آدمی نیز
به یک ارج و بها
·
در جوانی
پدرم
·
سنگک یک
من یک شاهی بر خوانش بود
·
و چه شب
ها که به شوق
·
پاسداری
می داد
·
بر در
مجلس شورا تا صبح
· تا که مشروطه نیفتد به کف استبداد
·
و
سرانجام ز خونی که روان شد بر خاک
·
ساقه خشک
بر رنگین داد
·
پدرم یک
تن از جوخه ی آزادی بود
·
آفرین
بود بسی بر پدرم
·
پس یک
چند از آن دوره ی پر شور و خروش
·
مزد
پیروزی ها را پدرم
·
پهن می
کرد به حوض خانه بساطی رنگین
·
گوش می
داد به آواز قمر
·
و به تار
درویش
·
و به نقل
و سخن یک دو سه تن از احباب
·
و گوارای
وجود
·
گلویی تر
می کرد
·
و چنین
شد که گل تنهای آزادی
·
گل نو
ریشه بی حرمت و پاس
·
توی
گلدان بلورین به سر رف خشکید
·
کم کمک
دور شد از ره، پدرم
·
پدرم یک
تن از جمله بی راهان شد
·
شرم بادا،
نفرین!
·
پیر مرد
اینک با پایی سست
·
و به
دستی لرزان
·
می خرد
سنگک را شخصا هر یک دانه چار ریال
·
نان به
یک نرخ نمی ماند در این بازار
·
آدمی نیز
به یک ارج و بها
·
و نمی
گردد تنها
·
این
بسیار فنون چرخ و فلک می گردد
·
دوست می
گردد دشمن، با تو
·
وز
نیازی، دشمن
·
کینه
بگذاشته، می گردد دوست
·
کیست
کدبانوی این خانه که هر روز از نو
·
به حساب
عمل ما برسد
·
گل سر ما بزند
·
یا سر ما
بزند بر گل دار؟
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر