توانا بود هر که "دارا"
بود
ز "ثروت" دل پیر برنا بود
·
چه پند
است این، چه پند است این، چه پند است
·
چه
پنداری پلید و ناپسند است:
· کجا بر تر بود علم از زر و سیم؟
· چرا از راست گفتن می هراسیم؟
· کجا دیدی که علم آمخته پیری
· شود برنا دل از روشن ضمیری ؟
· توانگر باشی ار تو، دل جوانی
· نخواهی پیر شد تا گنج بانی
· تو را ثروت رهاند از بلایا
· نباشد مر تو را تشویش ِ فردا
· ندیدم مفلسی را شاد باشد
· مگر درویش ِ مادرزاد باشد!
· هر آن کس را که روی سفره نان است
· ز غم فارغ، دلش دائم جوان است
· چه سود ار علم باشد نان نباشد
· خیال آسودگی امکان نباشد
· گرت بی آب و نانی کرده بیداد
· نمی آید به کارت علم، استاد !
· به روز ار باشدت معده گرسنه
· و جان در زمهریر ِ شب برهنه:
· در آن محنتکده مکتب حرام است
· نه "شیمی" چاشت، نه
"هندسه" شام است
· فقیر ِ عالم، آن یک لا قبا مرد
· که در دانش پژوهی عمر سر کرد،
· که دل خوش داشت با بی مایه القاب:
· جنابِ دکتر
و ماه ِ جهانتاب،
· نه ا ش همدم نه ا ش یک یار جانی است
· به گردش فوج اصحابِ زبانی ست
· بجز "به به" کلام او نیرزد
· به دیناری تمام ِ او نیرزد
· ز
آیاتِ کتابِ آسمانی
· نصیبش طعنه های لنترانی !
· توانگر دائم اما فارغ البال
· خردمند و هنر پرور، خوش اقبال
· توانگر در همه فنّ اوستاد است
· نماد داد و عدل و اعتماد است
· خود از پشتِ شهان ِ پیشداد است
· خلف زاد ِ کیان ِ و کیقباد است !
***
· اگر چه پندِ پیر ِ طوس، ای دوست
· به جای خود بسی نغز است و نیکو ست
· مرا پس پشتِ عمری آزمودن:
· به دستان ِ تهی الماس سودن !
· من از باری که پروردم، نخوردم
· ز کشتِ خویش جز حسرت نبردم
· ز دانش چنته ام هر چند پر بود
· به سفره قاتق ِ نانی نیافزود
***
· ز من بشنو هلا ای جان ِ فرزند
· به اندرز ِ نیاکان گوش بر بند
· تو را پیرانه سر آن دستگیر است
· که خود از خوان ِ رنگین تو سیر است
· "توان" بی مال و مکنت ریشخند است
· تناقض نه، فریب است و چرند است
· ز زر شأن و مقام آید پدیدار
· ز دانائی غم و تشویش و ادبار
· من این را با تو گفتم، بر حذر باش
· برو دنبال ِ مال و سیم و ز ر باش.
پایان
ادامه دارد
ویرایش شعر از تارنمای دایرة المعارف روشنگری
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر