سعدی
شیرازی
( ۵۶۸ -
۶۷۱ هجری شمسی)
حکایت ششم
(گلستان با ب اول، ص 25 )
تحلیلی از شین میم شین
نکند جور پیشه،
سلطانی
که نیاید ز گرگ،
چوپانی
·
معنی تحت اللفظی:
·
ستمگر نمی تواند سلطنت کند.
·
به همان سان که گرگ نمی تواند شبان باشد.
·
·
سعدی در این بیت، با تکتیری در آن واحد چندین نشان ایدئولوژیکی
تعیین کننده می زند.
1
نکند جور پیشه،
سلطانی
که نیاید ز گرگ،
چوپانی
·
سعدی در این بیت، دیالک تیک فراز
و فرود را نخست به شکل دیالک تیک شاه و توده
بسط و تعمیم می دهد و با استفاده از تئوری تثلیث «گله ـ
شبان ـ گرگ»، شاه ستمگر را گرگ می نامد و شایسته سلطنت نمی داند.
2
·
تئوری تثلیث «گله ـ شبان ـ گرگ»،
باید مستقلا مورد بررسی قرار گیرد.
·
سعدی این تئوری را برای عوامفریبی اختراع کرده است.
·
در این تئوری انحرافات فلسفی جدی زیر جاسازی شده است:
الف
·
در این تئوری اولا توده مولد و زحمتکش به مثابه رمه و گله گوسفند
تلقی می شود.
·
مفهوم «گله» بی کلامی ـ حتی ـ صفاتی را در ذهن خواننده احیا
می کند.
ب
·
گله از افرادی بی شعور تشکیل می یابد.
ت
·
گله برای استثمار شیر و گوشت و پشم و کود پروار می شود.
پ
·
گله ارزش، آزادی و استقلال فی نفسه (در خود) ندارد و
همانطور که درخت برای میوه کاشته می شود، گله مردم هم برای استثمار طبقه حاکمه
پروار می شود.
ث
·
گله اوبژکت است و نه سوبژکت (چیز واره است و نه فاعل واره،
نه انسان واره)
ج
·
گله مصرف کننده است، نه مولد.
ح
سوبژکت تاریخساز
·
گله هیچکاره، تماشاچی و منفعل است و نه سازنده، نه تحول
بخش، نه تاریخساز.
3
·
سعدی سلاطین فئودالی را به مثابه شبان جا زده می زند.
·
مفهوم «شبان» بی کلامی ـ حتی ـ صفات زیر را در ذهن خواننده
احیا می کند:
الف
·
شبان مالک گله نیست.
ب
·
شبان گماشته از سوی صاحبان گله است.
ت
·
شبان پاسدار و محافظ گله از گزند گرگ است.
پ
·
شبان در چند و چون گله نفع شخصی ندارد.
ث
·
شبان مزد بگیری بیش نیست و هر وقت صاحب گله اراده کند، می
تواند تعویض، اخراج و بیکار شود.
ج
·
شبان ضمنا راهنمای گله است.
ح
·
رابطه شبان با گله بر اساس دیالک
تیک بیم و امید استوار شده است:
·
سگ، دگنگ، سنگ، بند و خنجر شبان وسایل اعمال زور و تضمین
بیم اند.
4
·
مفهوم «گرگ» بی کلامی ـ حتی ـ صفات زیر را در ذهن خواننده
احیا می کند:
الف
·
گرگ دشمن گله است.
ب
·
گرگ مستقیما دشمن شبان نیست.
ت
·
سلاطین با مبارزه بر ضد گرگ، نه از منافع طبقاتی خود و طبقه
خود، بلکه از منافع توده علیل و ذلیل و منفعل (گله) دفاع می کند.
پ
·
بنابرین، سلاطین انسان های خادم خلق و از خود گذشته ای اند.
ث
·
از این رو، گله باید قدر دان و سپاسگزار شبان باشد:
·
به عبارت روشن تر، توده باید قدر دان، خراج پرداز و
سپاسگزار سلاطین باشد.
·
ج
·
گرگ ضمنا موجودی خردستیز، بی رحم و قسی القلب است و می
تواند به کشتار کور دهها گوسفند بپردازد.
5
·
سعدی بدین طریق تضاد اصلی جامعه را مورد جعل و تحریف قرار
می دهد.
·
در فلسفه سعدی، تضاد اصلی جامعه فئودالی ـ بنده داری به شکل
تضاد گله و گرگ در می آید، نه به شکل تضاد توده و طبقه حاکمه، که شاه یکی از اعضای اصلی
و مهم آن و ضمنا نماینده آن است.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر