شعر و سیاست
مجید نفیسی
سرچشمه:
اخبار
روز
http://www.akhbar-rooz.com
مسعود بهبودی
هر شعری همیشه سیاسی بوده
· هم شعر فردوسی و هم اشعار سعدی
و حافظ همه از دم سیاسی اند.
· حتی در عاشقانه ترین غزل های حافظ و خالصانه ترین پندیات سعدی سیاست موج می
زند.
· فقط باید آنها را مورد تحلیل دیالک تیکی قرار داد تا محتوای سیاسی خود را عیان
سازند.
· شعر فرمی از شعور است و شعور انعکاس واقعیت عینی است.
· هر شعری ـ حتی چرند ترین اشعار ـ منافع
طبقه ای را در تحلیل نهائی، منعکس و یا نمایندگی می کند و یا می کوبد.
· طبقه بندی های صوری چه بسا ربطی به محتوا ندارند.
امیر آمویی
همه ی شعرهای دنیا سیاسی
نیستند
آقای بهبودی
با سلام.
درست است که در تحلیل نهایی،
می توان جایگاه طبقاتی شاعر و شاید از این طریق شعر آن را معین نمود، اما هر شعری
هم سیاسی نیست.
شعر سیاسی شعری است که هدفی
سیاسی را دنبال می کند.
تفاوت فراوان وجود دارد بین
شعری که صرفا به توصیف ساق پا و سینه و اندام و لب و لوچه ی معشوق می پردازد و
هدفش به دست آوردن دل معشوق است برای مقصودی دیگر
و شعری که مثلا به بیان
استثمار طبقاتی و انتقاد از طبقه ی استثمارگر می پردازد.
البته عاشقانه هایی هستند که
به صور گوناگون و غیر مستقیم هدفی سیاسی را تعقیب می کنند، :
مثلا عشق ورزیدن به معشوقی
که در آن منظومه ی مفروض معشوق همان وطن شاعر است و البته نباید محتوای اینها را
با عاشقانه های صرف (عشق میان دو جنس و یا همجنس) یکی دانست.
تصور شما از بازتاب مواضع
طبقاتی شعرا در اشعار آنان تا حدی غیر قابل انعطاف و از همین رو جزمی و ناکار آیند
است.
دیگر اینکه در شعر انگیزه ی
ناب شاعرانه اهمیت فراوان دارد و انگیزه ها در عالم عواطف تفاوت های گوناگون دارند.
·
خیلی ممنون.
·
دلیل نظری ما این بوده که هنر در همه فرم های آن چیزی جز انعکاس واقعیت عینی در آئینه ضمیر هنرمند نیست.
1
·
هنرمند اما موجودی اجتماعی
است.
·
عضو طبقه و یا قشر اجتماعی معینی است و آئینه ضمیرش به صافی های طبقاتی مجهز (مشبک) است.
2
·
از این رو حتی
در انعکاس پدیده های
بیطرف طبیعی بسان توفان و غیره صافی ها وارد عمل می شوند و انعکاس واقعیت عینی را مانی پولیزه (دستکاری،
تحریف) می کنند و مهر طبقاتی (سیاسی)
خاص خود را بر انعکاس می کوبند.
3
·
حق با شما ست.
·
توضیح این روند بغرنج کار آسانی نیست.
4
·
ولی همین رمانتیسیسم شاتوبریان و غیره (اگر
اشتباه نکنیم) مهر طبقات اجتماعی معینی
را بر پیشانی خویش داشته و بلحاظ سیاسی در آخرین تحلیل آب به آسیاب طبقه اجتماعی معینی ریخته است و لذا سیاسی بوده است.
5
·
در زمینه شعر ـ بویژه در کشور ما ـ مسئله دشوارتر
می شود.
·
چون هر ننه مرده ای ادعای شاعریت دارد.
·
شاید به اندازه تعداد جمعیت کشور شاعر داشته
باشیم.
6
·
حق با شما ست.
·
خیلی ها برای تور زدن دیگری توری از شعر می
بافند.
·
ولی اینها همه چیز هستند، به غیر از شعر.
·
ما فکر نمی کنیم که این جفنگیات را بشود شعر
نامید.
7
·
اثر هنری باید محصول خودپوی روح دستخوش آشوب باشد
و جلوه گاه شناخت استه
تیکی ـ تئوریکی.
8
·
بنظر ما مجید نفیسی ـ به عنوان مثال ـ شاعر به
تمام معنی است.
·
ما حتی به یک جفنگ در اشعار ایشان برخورد نکرده
ایم که به مصلحتی سرهم بندی شده باشد:
·
همه از دم از دل برمی خیزند و عمدتا به دل می
نشینند.
9
·
البته ما جهان بینی دیگری داریم و با محتوای همه اشعار و آثار ایشان، با ایشان
همرأی نیستیم.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر