سرچشمه:
مجله هفته
http://www.hafteh.de/
لنین و
لنینیسم بخش ٩
خدا مراد فولادی
«بر
خلاف ِ تصور ِ لنین « آن درک ِ ساده و دانش آموزی که تاریخ را به مثابه خطی مستقیم
در نظر می گیرد که به تدریج و به طور یکنواخت رو به صعود است و به موجب آن ابتدا
باید نوبت بورژوازی بزرگ باشد و … » نه یک درک ِ ساده ، و نه درکی دانش آموزی است
.
شاید امروز که معما حل شده است ساده و دانش آموزی
به نظر برسد ، اما تا پیش از مارکس و انگلس معمایی بود که بزرگ ترین فیلسوفان و
جامعه شناسان نیز از حل آن ناتوان بودند .
لنین ، درک ِ مادی ِ تاریخ را که به موجب ّ آن
تاریخ ِ جامعه بخشی جدایی ناپذیر از تاریخ ِ طبیعت است ، و هر دو ، شکل های معینی
از حرکت ِ ماده ، یا ماده ی در حرکت اند که در طول ِ زمان ، یعنی در فرایند ِ حرکت
ِ « تدریجی ، یکنواخت و رو به صعود » ماده ی خود سازمانده ، تعین و قانون مندی ِ
خود ویژه یافته ، درکی ساده و دانش آموزی می داند !
مفهوم ِ علمی و فلسفی این تحولات ِ دراز مدت ِ
واقعی و عینی که در زمان و مکان روی می دهد ، تکامل است .
تکامل روندی است که بر زمینه ای مستقیم ، یکسویه
و خطی در جهت ِ حرکت ِ زمان یا به زبان ساده در جهت ِ حرکت ِ تقویم – نه ایستا ، و نه برگشت پذیر ؛ یعنی صعودی – روی
می دهد.»
(خدا مراد فولادی)
·
ما همین
فراز از نوشته خدا مراد را مورد تأمل قرار می دهیم:
الف
«بر خلاف ِ تصور ِ لنین ... نه یک درک ِ ساده ، و
نه درکی دانش آموزی است.
·
خدا مراد بسان کسانی که قبل از تحلیل نظری، عزم خود را برای
رد هر چه بادا باد آن نظر، جزم کرده اند، جمله ای از نوشته ای از لنین را جدا می کند و تحت اللفظی معنی می کند تا
راحت تر رد کند.
ب
تئوری توسعه «اما تا پیش از مارکس و انگلس معمایی
بود که بزرگ ترین فیلسوفان و جامعه شناسان نیز از حل آن ناتوان بودند»
·
خدا مراد در سنت مدعیان طرفداری ارتودوکس از مارکسیسم،
هندوانه هنگفتی را زیر بغل مارکس و انگلس می تپاند و از آنها به اشاره چشمی حلال
معما سر هم بندی می کنند.
·
انگار آندو ابتدا به ساکن و از صفر خواب نما شده اند و به
کشف تئوری توسعه نایل آمده اند.
·
مارکس و انگلس بر اساس دستاوردهای تجربی، علمی و فلسفی به میراث مانده
و معاصر مثلا تئوری داروین، شیمی لیبیگ و همه تئوری های فلسفی پیشین و غیره، تئوری
توسعه را اثبات و قوانین آن را فرمولبندی می
کنند.
·
بدین
طریق ماتریالیسم دیالک تیکی تزی را مطرح می سازد که بنا بر آن ماده در روند تغییر
مدام قرار دارد و این منجر بدان می شود که همواره فرم های سازمانی عالی تر و
بغرنجتر پدید آیند.
ت
لنین ، درک ِ مادی ِ تاریخ را که به موجب ّ آن
تاریخ ِ جامعه بخشی جدایی ناپذیر از تاریخ ِ طبیعت است ، و هر دو ، شکل های معینی
از حرکت ِ ماده ، یا ماده ی در حرکت اند که در طول ِ زمان ، یعنی در فرایند ِ حرکت
ِ « تدریجی ، یکنواخت و رو به صعود » ماده ی خود سازمانده ، تعین و قانون مندی ِ
خود ویژه یافته ، درکی ساده و دانش آموزی می داند !
1
·
در این جمله خدا مراد درک بکلی غلط و نادرست ایشان از تز
موسوم به «درک ماتریالیستی تاریخ» به خورد خواننده داده می شود.
·
درک ایدئالیستی و ماتریالیستی تاریخ در مجله هفته و تارنمای دایرة المعارف روشنگری مفصلا
توضیح داده شده است.
·
خدا مراد اگر صداقت علمی دارند، بهتر است که قبل از حمله به
لنین، نظری به تعاریف استاندارد فلسفی بیاندازند، بعد دست به تئوری بافی بزنند.
·
این چیزها که ایشان می نویسند کمترین ربطی به تز یاد شده
ندارند.
2
مفهوم ِ علمی و فلسفی این تحولات ِ دراز مدت ِ
واقعی و عینی که در زمان و مکان روی می دهد ، تکامل است .
·
خوب این چه تعریفی از تئوری توسعه است؟
·
البته اگر منظور خدا مراد از مفهوم تکامل، توسعه باشد.
3
·
منظور از تحولات درازمدت چیست؟
4
·
تحول یعنی گذار از حالی به حالی دیگر، گذار از کیفیتی به
کیفیتی دیگر.
·
مگر بنا بر تجارب میلیون ها باره و بنا بر قوانین دیالک
تیکی همان مارکس و انگلس چنین گذاری نباید جهشی و ناگهانی باشد؟
·
اگر آری، پس ناگهانی و جهشی چگونه می تواند در دراز مدت
صورت گیرد؟
5
·
مفهوم ِ علمی
و فلسفی این تحولات دیگر چه ملغمه ای است؟
6
·
کدام علمی مفهوم موسوم به تئوری توسعه را تدوین کرده است؟
·
تئوری توسعه یکی از رهاوردهای فلسفه است و نه علوم منفرد.
·
فلسفه طبقه کارگر ضمنا همه دستاوردهای علمی و تجربی و
تاریخی و غیره را تقطیر می کند.
·
تئوری توسعه را چگونه می توان مفهومی علمی جا زد؟
7
تکامل روندی است که بر زمینه ای مستقیم ، یکسویه
و خطی در جهت ِ حرکت ِ زمان یا به زبان ساده در جهت ِ حرکت ِ تقویم – نه ایستا ، و نه برگشت پذیر ؛ یعنی صعودی – روی
می دهد.»
·
این چه تعریف تق و لقی از توسعه است؟
8
·
منظور از زمینه مستقیم چیست؟
·
اصلا کجا چنین مفهومی مستعمل است؟
9
·
توسعه در کلیه فرم های حرکت ماده (طبیعت، جامعه و تفکر)
چگونه می تواند روندی خطی و یکسویه باشد؟
10
·
خدا مراد احتمالا معنی روند را هم نمی دانند.
·
هر روندی
اصولا وحدت
دیالک تیکی از ضرورت و تصادف را تشکیل می دهد.
· همه روندهای واقعیت عینی اگرچه بطور قانونمند
جریان می یابند، ولی قانون تبدیل حالات منفرد یک سیستم به حالات دیگر این سیستم،
یعنی تبدیلی که تشکیل دهنده روند است، دارای خصلت تصادفی پیچیده ای است.
· مثلا پیدایش سوسیالیسم از سرمایه داری، روندی
تعین نیافته است، مقدر و حتمی نیست.
11
تکامل روندی است نه ایستا و نه برگشت پذیر
یعنی
صعودی.
·
خوب به چه دلیل تجربی و نظری؟
12
·
بنا بر تجارب میلیون ها باره هر روند تکاملی، دیالک تیکی
از پیوست و گسست، استمرار و انقطاع،
تداوم و شکست است.
·
اتفاقا یکی از قوانین توسعه بر دیالک تیک پیوست و گسست
استوار است (قانون دیالک تیکی نفی نفی یا نفی در نفی)
13
·
به چه دلیل می توان ادعا
کرد که روندهای تکاملی برگشت ناپذیر اند؟
·
مگر بعد از انقلاب فرانسه ارتجاع فئودالی دوباره زمام امور
را به دست نگرفت و سی سال آزگار حکومت نکرد؟
·
درک مکانیکی خدا مراد از روندهای تکاملی در همین دعاوی بی
پایه تجربی و نظری نمایان می گردد.
·
آنچه بالنده و صعودی نام می گیرد، در تحلیل نهائی است.
·
افت و خیز، پیشرفت و پسرفت، پیوست و گسست، حمله و عقب
نشینی الزامی اند.
·
از دیالک تیک عینی هستی گریز و گزیر نیست.
·
ماتریالیسم دیالک تیکی عام ترین
قوانین حرکت و توسعه در طبیعت، جامعه و تفکر را
کشف می کند، از آن جمله اند:
·
قانون وحدت و «مبارزه» اضداد که علت، منشاء و سرچشمه توسعه
را برملا می سازد.
·
قانون گذار از تغییرات کمی به کیفی، که نحوه و نوع
پیدایش کیفیت های تازه را در جریان توسعه
توصیف می کند.
·
قانون نفی نفی، که جهت، سمت و سو و نتیجه توسعه را بیان می کند.
14
·
خوب.
·
حالا برای درک فلاکت علمی
فرمایشات خدا مراد، به تعریف تکامل کذائی (تئوری توسعه) از کلیات لنین نظری می
افکنیم:
·
«توسعه مراحل
پیشین را دو باره طی می کند، اما به نحو دیگری و در پله برتری.
·
توسعه نه در
خطی مستقیم، بلکه به شکل مارپیچی تحقق می یابد.
·
توسعه جهش وار
صورت می گیرد.
·
توسعه همراه
با فاجعه ها است و انقلابی است.
·
توسعه قطع
جریان آرام و تدریجی است.
·
توسعه
گذار از تغییرات کمی به کیفی است.
·
محرکه
درونی توسعه بوسیله تضاد، برخورد و تصادم نیروها
و گرایشات مختلف بکار می افتد، تضادها و برخوردها و تصادم ها و گرایشاتی که بر جسم
مفروض تأثیر می گذارند و در داربست پدیده ای مشخص و یا در درون یک جامعه مؤثر واقع
می شوند.
·
توسعه عبارت
است از وابستگی متقابل و پیوند تنگاتنگ و ناگسستنی کلیه جوانب هر پدیده (که ببرکت
آن تاریخ همواره صفحات نوینی را ورق می زند)، پیوندی که به روند جهانی قانونمند و
واحدی از حرکت منجر می شود.
·
اینها
همه، خطوطی چند از دیالک تیک بمثابه تئوری توسعه
پرمحتوا (در مقایسه با تئوری های رایج دیگر) اند.»
·
(کلیات
لنین، جلد 21، ص 42)
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر