۱۳۹۲ شهریور ۲, شنبه

سیری در شعری از مجید نفیسی (5)


بانگ عرفی
(۱۷ اوت ۲۰۱۲)  
سرچشمه
اخبار روز
http://www.akhbar-rooz.com

·       خدا زوری نیست
·       خدا زوری نیست
·       زوری نیست بردن نام خدا.
·        
·       خسته ام از نیایش بامدادی مدارس
·       خسته ام از نماز نیمروزی ادارات
·       خسته ام از خطبه های نماز جمعه
·       خسته ام از امر و نهی های خیابانی
·       خسته ام از توسری ، تازیانه ، سنگسار
·       خسته ام از مجلسی شدن مسجد
·       خسته ام از مسجدی شدن مجلس.
·        
·       خوشا جدایی دین و دولت
·       خوشا آزادی دین و بی دینی
·       خوشا نادینی:
·       نظام عرفی (سکولاریسم)
·        
·       «خدا زوری نیست
·       ناخدا زوری نیست
·       زوری نیست دین و بی دینی.»
·       چنین گفت بانگوی ی نادینی:
·       شاعر عرفی .
پایان

سیما سرابی
(شعر یا شعار)

·       آقای بهبودی عزیز،
از روشنگری های تان سپاسگزارم.
·       بسیار آموزنده است.
·       متاسفانه در نظر پیشین، من در تایپ نامم دچار لغزش شده ام.
·       نام من سیما ست نه سینا.
·       آقای بهبودی گرامی، نگاه من به شعر - و کلا هنر- بیشتر به جنبه های زیبایی شناسانه و آفرینشگرانه ی آن معطوف است.
·       حتی مسائل طبقاتی می توانند در پوششی زیبا و فلسفی بیان شوند (اشعار شاملو)
·       شعر فارسی این مراحل را همچنانکه می دانید تجربه کرده و پشت سر گذاشته است.
·       آیا ما داریم از شاملو به زنده یاد فرخی یزدی بر می گردیم؟
·       در همین صفحه اشعاری سیاسی ـ اجتماعی، که بار و صبغه ی زیبایی شناسانه دارند چاپ می شود
·       ( گیلراد، جهان آزاد، خسرو باقر پور، جهانگیر صداقت فر، عسکر آهنین و.....)
·       اما این شعر مستقیما روی دردها انگشت می گذارد و عاری از معیار های زیبایی شناسی و خلاقیت، مسائلی را که جنبه ی سیاسی اجتماعی و طبقاتی دارند، مطرح می کنند.
·       این نظر من است.
·       فقط یک نظر شخصی.
·       ممکن است بسیارانی از این شعر به وجد آیند و آن را کاری اثر گذار بدانند.
·       من در این شعر  جز یک مشت شعار قدیمی و تکراری هیچ نمی بینم .
·       و رابطه بانگوی نادینی و سکولاریسمی که در ذیل شعر آمده است برایم قابل هضم نیست.
·       آیا این شعر ترجمه است؟
·       خواهش می کنم برایم توضیح دهید.
·       با سپاس
·        
پرتو نوری علا
 مجید نفیسی، شاعر بدعت گزار شعر معاصر فارسی

·       مجید نفیسی ـ شاعر بدعت گزار شعر معاصر فارسی ـ در این شعر کوتاه، کلمه فارسی "بانگ" (ندا) را در مقابل اذان عربی، و کلمه فارسی "بانگ گو/ بانگو" را در مقابل کلمه عربی مؤذن، قرار می دهد.
·        
·       نفیسی در برابر اذانِ مؤذن، که به زبانِ شرعی و امری، به دفعات، اوامر مذهبی را تکرار می کند، در زبان عُرفی و آزاد، خستگی های خود، خستگی مردم ایران را از زور و توهین و امر و نهی و سنگسار شدن، برمی شمرد.
·       این بانگوی عُرفی، ندا می دهد که باور به هیچ چیز، حتی باور به خدا، "زوری نیست."
·        
·       مجید نفیسی با مهارت، استفاده از فرمِ "اذان" و تعدد و تکرار اوامر مؤذن را، به آزادی و اختیارِ مخاطب، بَدل و تکرار می کند و در فرازی بدیع، باوری سکولار و دمکرات را به راحتی در قالب شعر، خوش باد می گوید:
·       "خوشا آزادی دین و بی دینی."
·        
·       ذهن و زبان و قلم مجید نفیسی همیشه سرشار از آزادی و اختیار باد.
        


مسعود بهبودی
کلنجار فکری با سیما
        
·       خیلی ممنون، سیمای عزیز.
·       از دیدن تصویر خود در آئینه زیبای شما «خواهش می کنم برایم توضیح دهید» به هراس آمدیم.

·       سر تا پای ما پشیزی نمی ارزد و دارائی ئی به غیر از رو داری نداریم.
·       بی کمترین تعارف.
·       ما می دانیم و شما هم بیشک می دانید و تعارف می کنید.

·       لطفا برابری و برابر حقوقی در بحث را مخدوش نکنیم تا بلکه از طریق کلنجار با همدیگر به تأمل و احیانا به تفکر برانگیخته شویم.

·        بگذارید برای اجتناب از خروج از موضوع کامنت شما را تجزیه و بعد تحلیل کنیم:

نگاه من به شعر - و کلا هنر- بیشتر به جنبه های زیبایی شناسانه و آفرینشگرانه ی آن معطوف است.
حتی مسائل طبقاتی می توانند در پوششی زیبا و فلسفی بیان شوند (اشعار شاملو)
سیما

1

·       ما قبل از هر چیز با واژه های شما در این جمله مشکل داریم.
·       نظرمان را ابراز می کنیم تا نظر شما را بشنویم:
·       « جنبه های زیبایی شناسانه و آفرینشگرانه ی شعر» 
·       شما و خیلی ها به جای صفت قید بکار می برید:
·       اگر می گفتید:
·       او زیبائی شناسانه تحلیل می کند، به توصیف فعل (تحلیل) دست می زدید و جمله بلحاظ دستور زبان فارسی درست بود.
·       ولی جنبه های زیبائی شناسانه بنظر ما معیوب است.
·       ولی شما هم تقصیری ندارید.
·       خود ما هم گاهی مجبوریم که تن به این اجبار دهیم، وقتی که دست مان از بدیل درخور تهی است.
·       در این مورد ما ترجیح می دهیم، واژه فرنگی و یا عربی را بکار ببریم:
·       جنبه های استه تیکی و ابداعی؟
·       ولی اگر به جای استه تیک، جهان بینی (Weltanschauung)  (آلمانی) می بود، ما هم همین کار شما را می کردیم و می گفتیم:
·       جنبه های جهان بینانه (جنبه های مربوط به  جهان بینی)      
·       همین مسئله را با صفات سوسیولوژیکی، پسیکولوژیکی، آنتروپولوژیکی و غیره هم داریم.

2
نگاه من به شعر - و کلا هنر- بیشتر به جنبه های زیبایی شناسانه و آفرینشگرانه ی آن معطوف است.
سیما

·       جنبه های استه تیکی و ابداعی شعر اما فقط بخشی از جنبه های شعر اند و نه تمامی آن.
·       مطلق کردن این جنبه ها به چشم بستن بر جنبه های دیگر شعر منجر می شود.
·       بنظر ما این شیوه برخورد به بررسی و ارزیابی مخدوش و معیوب شعر می انجامد.
·       این بدان می ماند که پیاله  را ببینیم و محو فرم و ساختار و نقش و نگار آن گردیم، ولی اعتنائی به محتوای آن (شراب، سرکه و یا زهر مهلک) نداشته باشیم.
·       این طرز نگرش و اسلوب بررسی متافیزیکی (ضد دیالک تیکی) است و نادرست است.
·       چون چیزها، پدیده ها و سیستم های هستی بطور کلی خصلت دیالک تیکی دارند:
·       یعنی وحدت اضداد اند:
·       جولانگاه همبائی و «ستیز» اقطاب اند.
·       اتم به عنوان مثال جولانگاه پروتون و الکترون (با بار مثبت و منفی)
·       روندهای شیمیائی مثلا جولانگاه دیالک تیک اکسیداسیون و احیاء و غیره اند.
·       جامعه بشری هم عرصه وحدت و مبارزه طبقات اجتماعی است:
·       دیالک تیک کار و سرمایه
·       دیالک تیک برده و برده دار
·       دیالک تیک رعیت و ارباب فئودال         

3
حتی مسائل طبقاتی می توانند در پوششی زیبا و فلسفی بیان شوند (اشعار شاملو)
سیما
·       حق با شما ست:
·       شعر فرمی از شعور و یا تبیین شعور است و مثل هر فرم (قالب، ظرف) می توان هر محتوائی (مظروف) را در آن گنجاند.
·       بنظر ما پایگاه و خاستگاه طبقاتی شاعر ـ بی اعتنا به دانستن و خواستن خود او ـ در شعرش انعکاس می یابد.    
·       فرم زیبای شعر همیشه با محتوای معینی پر می شود.

4

·       برداشت ما از شاملو با برداشت شما تفاوت اساسی دارد.
·       در اینکه شعر شاملو بلحاظ فرم و ساختار و صنعت شعری و انتخاب و ابداع واژه ها و غیره زیبا ست، شکی نیست.
·       شاملو اما از تنها چیزی که خبر ندارد (حتی به قول او در «بامداد در آئینه» نوشته دکتر نورالدین سالمی)  فلسفه است.
·       شاملو بنظر ما بلحاظ فلسفی کمترین چیزی در کله و چنته ندارد.

5
شعر فارسی این مراحل را همچنانکه می دانید تجربه کرده و پشت سر گذاشته است.
سیما

·       کدام مراحل را؟
·       شعر همیشه دیالک تیکی از فرم و محتوا بوده است.

·       محتوای شعر شاملو بنظر ما ارتجاعی است و محتوای شعر کسرائی انقلابی است.

·       هر دو بلحاظ فرم  زیبا هستند.
·       فرم اشعار ایندو شاعر متناسب با محتوای اشعار آنها ست.
·       باید هم باشد.
·       فرم و محتوا همدیگر را همیشه مشروط می سازند.

·       فرم و ساختار شعر را اما در زیبائی و دلنشینی آن خلاصه نباید کرد.
·       ما از فرخی چیز زیادی نخوانده ایم.
·       ولی همه اشعار شاملو و بخشی از اشعار سیاوش را خوانده ایم.

·       شعر فرم معین تبیین ایدئولوژی طبقات اجتماعی مختلف است.
·       فرق هم نمی کند که بعضی ها ببینند و بگویند و یا نبینند و نگویند.
·       شعر ماورای اجتماعی و ماورای طبقاتی وجود ندارد.

·       برای ما تعیین کننده محتوای شعر است بی آنکه فرم شعر هیچ واره باشد.

·       ما اصلا به نکات فرمالی که پرتو نوری علا توضیح داده اند، نیاندیشیده بودیم.
·       اگرچه این نکات مثلا بانگو (مؤذن) و غیره به درک بهتر شعر کمک می کنند.

·       ما بر خلاف شما در زیبائی های فرمال شعر غرق نمی شویم.
·       غرق گشتن در فرم (مثل شما) و فراموش کردن محتوا و مضمون شعر خود علت طبقاتی دارد.

·       امروزه ـ بویژه ـ  فرمالیسم در همه عرصه ها یکه تاز میدان است.

·       فرمالیسم گشتاوری از ایدئولوژی طبقه حاکمه ملی و بین المللی است:
·       حجاب و بی حجابی که اینهمه عمده و تعیین کننده جلوه داده می شود، پدیده ای فرمال و صوری است.

·       با محجب گشتن کسی ماهیت او که عوض نمی شود.
·       فرمالیسم اما بهترین وسیله برای عوام فریبی در سطوح ملی (ایران، ترکیه، پاکستان، افغانستان، اندونزی و غیره)  و در مقیاس جهانی (تظاهر بی شرمانه به دفاع از حقوق زنان در رابطه با فرم پوشش) از سوی طبقه حاکمه بین المللی  است که سالانه دهها میلیارد دلار از خرید و فروش و تخریب و تحقیر علنی زن به جیب می زند:
·       اولی ملت مسلمان خود را فریب می دهد، دومی مردم دگر اندیش و غیر مسلمان سنتی جهان را.

6
آیا ما داریم از شاملو به زنده یاد فرخی یزدی بر می گردیم؟
سیما

·       بلحاظ فرم شعر برگشت از شاملو به لاهوتی ـ به عنوان مثال ـ حرکتی ارتجاعی است.
·       ولی بلحاظ محتوا انقلابی است.
·       شاملو شاعر طبقات اجتماعی واپسین است.
·       لاهوتی اما شاعر توده های مولد و زحمتکش است.
·       تداوم بخشیدن به محتوای نظری لاهوتی نه برگشت به عقب، نه حرکتی ارتجاعی، بلکه تعالی فکری و فرهنگی است:
·       کرد و کار نیما و سیاوش کسرائی نیز در تحلیل نهائی همین بوده است.
·       این به معنی ریختن جهان بینی علمی و انقلابی لاهوتی در فرم (قالب) مدرن شعر است.
 
7
در همین صفحه اشعاری سیاسی ـ اجتماعی، که بار و صبغه ی زیبایی شناسانه دارند چاپ می شود
( گیلراد، جهان آزاد، خسرو باقر پور، جهانگیر صداقت فر، عسکر آهنین و.....)
سیما

·       این شعرا که شما نام می برید، قابل مقایسه با یکدیگر نیستند.
·       شعر گیلراد سرشته به بینش فلسفی است.
·       شعر عسگر آهنین نه بلحاظ فرم و نه بلحاظ محتوا قابل مقایسه با شعر گیلراد نیست.
·       فرم شعر جهانگیر صدقات فر بی عیب و نقص و فوق العاده زیبا ست.
·       ولی محتوای طبقاتی آن ارتجاعی است.
·       از جهان آزاد و خسرو هنوز چیزی زیادی نخوانده ایم.
·       بینش فرمالیستی سبب می شود که خواننده در فرم شعر در جا بزند و فرق ماهوی شعرا را در نیابد.

8
اما این شعر مستقیما روی دردها انگشت می گذارد و عاری از معیار های زیبایی شناسی و خلاقیت، مسائلی را که جنبه ی سیاسی اجتماعی و طبقاتی دارند، مطرح می کنند.
سیما

·       نظرات پرتو نوری علا در رد این برداشت شما ست، که زیبا و درست و قابل تأیید است.
·       ما تاکنون شعری از مجید نفیسی ندیده ایم که شعر نباشد.
·       در شاعریت نفیسی نمی توان کمترین تردید را روا داشت.
·       نفیسی شاعر به تمام معنی است.
·       فرق هم نمی کند که ما با جهان بینی ایشان موافق باشیم و یا نباشیم.
·       شعر نفیسی به عاطفه نوعی ـ انسانی و هومانیسم ستایش انگیزی سرشته است که ما هرگز از مکرر خواندن خیلی از آنها سیر نمی شویم.


9
ممکن است بسیارانی از این شعر به وجد آیند و آن را کاری اثر گذار بدانند.
من در این شعر  جز یک مشت شعار قدیمی و تکراری هیچ نمی بینم.
سیما

·       نوآوری های این شعر را پرتو نوری علا هم بلحاظ فرم و هم بلحاظ محتوای نظری توضیح (فلسفی)  دادند که برای ما هم آموزنده بود.

·       شعار اما فی نفسه چیز بدی نیست، اگر توخالی و عوام فریب نباشد:
·       شعار محتوا مند را شاید بتوان استحاله فشرده و چکیده واره ی (تقطیر یافته ی)   شعور دانست:
·       این اندیشه است که تقطیر می یابد (بلحاظ جوهر و محتوا فشرده و موجز و مختصر و متراکم می شود) و فرم شعار به خود می گیرد تا موتور بسیج، تهییج و تشجیع سوبژکت اجتماعی معین گردد.
·       شعار را شاید بتوان به مثابه پل گذار از اندیشه به عمل تلقی کرد:
·       تثلیث شعور ـ شعار ـ عمل

10
آیا این شعر ترجمه است؟
سیما

·       هر اندیشه و هر شعر باری از ترجمه بدوش می کشد:
·       جریان دایره وار تفکر در مقیاس جهانی از این قرار است:
·       از هیچ، چیزی زاده نمی شود.
·       اختراع  و کشف بی مقدمه و از صفر وجود ندارد:
·       هر کرد و کاری بر کرد و کار های نسل های پیشین بنا می شود.

مجید نفیسی
مشکل

·       مشکل مسعود بهبودی همان مشکل چپ سنتی است یعنی ندیدن اهمیت آزادی های فردی و در راس آنها آزادی وجدان و عقیده، آن هم در برابر رژیم آخوند سالاری که مهمترین ویژگی آن تبعیض و تحمیل دینی ست. 
مسعود بهبودی

·       به چه دلیل تجربی و نظری و یا منطقی می توان چنین برچسبی را بر پیشانی مسعود بهبودی فلک زده زد؟

·       در کدام سخن او نشانه چنین گرایشی بوده است؟

·       انتقاد از فرمالیسم که به معنی فرمالیته تلقی کردن دموکراسی فرمال بورژوائی نیست.

·       از شاعر چه پنهان که تفاوت میان  فرمال و فرمالیته از زمین تا آسمان است.

·       مسعود بهبودی دموکراسی فرمال بورژوائی را بر استبداد در همه فرم های آن ترجیح می دهد، ولی از ایدئالیزه کردن آن پرهیز می کند  تا بلکه از خود فریبی و عوام فریبی پرهیز کند و از افتادن به دام خود فریبان و عوام فریبان نیز.    

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر