درنگی
از
شین میم شین
اما
از امروز او دیگر در لبه پرتگاهی افتاده است که اگر خود شرایط را برای
تکرار عملیات تنبیهی فراهم کند، بازگشتی برای او متصور و میسر نیست
مگر کاربرد تمامی اسلحه غیرقانونی نگهداری شده در صحرای نقب،
به‌ویژه مداخله وسیع اربابش آمریکا و نوچه‌های او در اتحادیه اروپا و همکاری کامل با او در مواجهه نظامی با دولت و مردم ایران.
در جمله آخر این فراز از انشاء هیئت تحریریه مجله «دانش و امید»
«تحلیل» شبه حزب اللهی آن از امپریالیسم و اسرائیل آشکار می گردد:
هیئت تحریریه مجله «دانش و امید»
در این جمله، دیالک تیک داخلی و خارجی را در رابطه با اسرائیل به شکل دیالک تیک قدرت اتمی و نظامی و اطلاعاتی اسرائیل و دول امپریالیستی جهانی حامی و متحدش تحت سرکردگی امریکا بسط و تعمیم می دهد و مورد تحقیر دلخوشکنکی و خرکی قرار می دهد.
اما وقتی نوبت به دولت جنقوری اسلامی می رسد،
دیالک تیک داخلی و خارجی را به کلی از یاد می برد.
موضع گیری تئوریکی خرافی هیئت تحریریه مجله «دانش و امید»
مبتنی بر تناسب قوا در دوره به اصطلاح جنگ سرد (دوره رویارویی دو سیستم سرمایه داری و سوسیالیستی) است
که
جنبش ضد امپریالیستی و کارگری ـ انقلابی متحدی در مقیاس جهانی داشته است و «راه رشد غیر سرمایه داری» قابل توجیه تئوریکی بخور و نمیری بوده است.
اکنون
در خرابات سیستم سوسیالیستی جهانی و در گورستان جنبش ضد امپریالیستی و کارگری انقلابی
اما
قضیه از قرار به کلی دیگری است:
اکنون جنگ زرگری بین دو ارتجاع در مقیاس جهانی شعله ور است:
جنگ بین امپریالیسم قوی و قدر قدرت از سویی و اولیگارشیسم و نئوفاشیسم و فوندامنتالیسم اسلامی سنی و شیعی خرابکار خر و خردستیز و ماجراجو و تروریست از سوی دیگر.
جبهه اولیگارشیستی و نئوفاشیستی و فوندامنتالیستی اسلامی سنی و شیعی
ماهیتا
ارتجاعی تر از جبهه امپریالیستی است
و
چه بسا تحت حمایت طبقه حاکمه امپریالیستی است.
احزاب فاشیستی در اروپا تحت حمایت مالی همه جانبه کنسرن های امپریالیستی اند
و
فوندامنتالیسم اسلامی سنی و شیعی از عردوغان تا طالبان و حماس و حزب الله، تحت حمایت مالی دول پرو امپریالیستی قطر و غیره.
شیر کردن ارتجاع فوندامنتالیستی شیعی و فرستادنش به جنگ شیران امپریالیستی
نشانه خریت و خردستیزی و ماجراجویی تئوریکی هیئت تحریریه مجله «دانش و امید» است و بس.
مفهوم «آمریکا و نوچه‌های او در اتحادیه اروپا»
در این مفهوم عامیانه هیئت تحریریه مجله «دانش و امید»،
درک ایرئالیستی و ایراسیونالیستی (ضد رئالیستی و ضد راسیونالیستی) آن از امریالیسم اشکار می گردد.
اتحادیه اروپا تحت سرکردگی آلمان نه نوچه امریکا، بلکه متحد و رقیب همزمان آن است.
این همان امپریالیسم آلمان است که آتش دو جنگ جهانی اول و دوم را برافروخته است و در هر دو شکست خورده است و اکنون اتحادیه ای با دول امپریالیستی و اولیگارشیستی اروپا تشکیل داده است و به بهانه خوخان روسیه، در حال میلیتاریزاسیون روز افزون است.
تعداد دول عضو پیمان ناتو نه کاهش، بلکه افزایش یافته است.
پیمان ناتو
به ضامن حفظ امنیت کشور های کوچک تبدیل شده و جاذبه جشمگیری کسب کرده است.
دول بیطرف سنتی سوئد و فنلاند حتی به ناتو پیوسته اند.
جنگ جهانی سوم تدارک دیده می شود.
آماج اصلی امپریالیسم جهانی
نه روسیه اولیگارشیستی و جنقوری فوندامنتالیستی ـ اسلامی ـ شیعی،
بلکه جمهوری خلق چین است.
جنگ اوکراین و سوریه و غزه و لبنان و غیره نه مطلوب امپریالیسم جهانی،
بلکه مائده ای بهشتی برای آن بوده است.
اوکریان و غزه و سوریه و لبنان میدان رزم آزمایی و آزمایش تجهیزات و تسلیحات مدرن امپریالیسم و اولیگارشیسم روس اند.
شرایط کنونی جمهوری خلق چین، یادآور شرایط اتحاد شوروی در آستانه جنگ جهانی دوم است.
اتحاد شوروی بر سر دو راهی ائتلاف اجباری با بد و بدتر قرار داشت که به عقد قرار داد با فاشیسم آلمان منجر شد و نتیجه اش را دیدیم.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر