۱۴۰۱ مرداد ۹, یکشنبه

شعری از یوسف صدیق (گیلراد)

آموزش کاشت گل داوودی زیبا

 
یوسف صدیق
(گیلراد)
 
سرفه‌های سرخ،
کلمات تکیده،
هستی‌‌های بمباران شده
زیر سقف بیست و یکم،
خاک سوخته.

آه خوشه‌های خشکیده ی زیتون،
در فاصله ی هق هق‌های جهان !
آه گل‌های پژمرده ی داوودی !

مشق مدرسه ناتمام مانده است 
و
کسالت دیوار
روی جسمی کوچک سنگینی می‌‌کند.

خروس ها
برای روح مرده ی خورشید
مرثیه می‌‌خوانند.

پایان

 

فرهنگ مفاهیم فلسفی (الف) ایده ئولوژی (۴)

  Ideologie

 

پروفسور دکتر گونتر هیدن

برگردان

 شین میم شین 

مسئله ایده ئولوژی در فلسفه بورژوائی

 

۱

·    فلسفه بورژوائی به مسئله ایده ئولوژی توجه جدی مبذول می دارد.

 

۲

·    طرح ها و توصیه های بورژوائی در این زمینه حاوی وجوه مشترک زیرند:

 

الف

·    حفر دره عمیقی میان ایده ئولوژی و علم

 

ب

·    بی اعتبار سازی ایده ئولوژی سوسیالیستی

 

پ

·    چسباندن بر چسب «شعور وارونه» و «شعور مصلحتی ـ سیاسی» و غیره بر ایده ئولوژی سوسیالیستی

 

۱

مسئله ایده ئولوژی در پوزیتیویسم

(گایگر، پوپر، توپیچ)

 

کارل پوپر

(۱۹۰۲ ـ ۱۹۹۴)

فیلسوف اطریشی ـ انگلیسی

در پیوند با محفل وین (اشلیک، کارناپ و نویرات)

زمینه کار:

تئوری شناخت

علمتئوری

فلسفه اجتماعی

تاریخفلسفه

سیاستفلسفه

راسیونالیسم انتقادی

 

۱

·    در پوزیتیویسم (گایگر، پوپر، توپیچ) احکام، هنجارها، ارزیابی ها، انگیزه ها، جانبداری ها و غیره مربوط به جهان بینی تحت مفهوم «ایده ئولوژی» مورد جمع بندی قرار می گیرند و به مثابه عناصر سوبژکتیو محض و غیر قابل اثبات به کمک روش نظری، در مقابل شناخت علمی قرار داده می شوند. 

 

ادامه دارد.

درنگی در شعری از سایه (۳)

Ist möglicherweise ein Bild von 1 Person und Bart  

هوشنگ ابتهاج

درنگی 

از 

یدالله سلطانپور
 
۱

غم اگر به كوه گويم بگريزد و بريزد
كه دگر بدين گرانی نتوان كشيد باری

 
معنی تحت اللفظی:
اگر غمم را به کوهی بگویم، می گریزد و فرومی ریزد.
برای اینکه کوه توان تحمل بار غمی به این سنگینی
را
 ندارد.
 
عیب مهم شناخت هنری، 
اکنون
آشکار می گردد.
شاعر
در واویلای سرایش شعر
فراموش می کند
که
در
بیت اول
  گفته است
که
نه غمی دارد و نه غمگساری.
 
محتوای این بیت غزل سایه
همان محتوای یک بایاتی آذری است:
دردیمی
داغه ده سم داغ اری یر.
اگر ددم را به کوه بگویم، ذوب می شود.
 
در ادبیات جهانی
رشته ای به نام ادبیات تطبیقی وجود دارد
که
این مشابهات و مطابقات را تماتیزه می کند (موضوعیت می بخشد.)
 
 
۲

غم اگر به كوه گويم بگريزد و بريزد
كه دگر بدين گرانی نتوان كشيد باری

 
سایه
کوه
را
آدمیت می بخشد.
طبیعت
را
جامعتیت می بخشد.
کوه شبیه آدمی می شود 
و
 با شنیدن غم شاعر پا به فرار می گذارد و متلاشی می شود.
 
اگر کسی قصد نقاشی و یا فیلم سازی مثلا برای کودکان داشته باشد،
همین بیت غزل سایه را می تواند به صورت تابلوی نقاشی و یا فیلم درآورد.
تصویری و یا فیلمی از کوهی که با شنیدن اندوه کسی
زوزه کشان می گریزد و فرو می ریزد.
 
 ادامه دارد.

زندگی مارکس و انگلس (۲۲۰)

    

 هاینریش گمکوف

برگردان

شین میم شین

 

فصل چهاردهم

«مبارزه انترناسیونال در راه حقوق بشر.»

 

۱۵

سازمان های سندیکایی ـ کارگری

در

انگلستان

فرانسه

آلمان

و

دیگر کشورها

در

مبارزه عملی

  استنباطاتی را که مارکس در شورای رهبری انترناسیونال اول نمایندگی می کرد،

به کار بستند.

 

کارگرانی که تا آن زمان پراکنده بودند،

به وحدت عمل روی آوردند.

 

انترناسیونال اول

به

کارگران نشان داد

که

حمایت از مبارزات کارگران کشورهای دیگر در راه افزایش دستمزد،

به نفع خودشان هم است.

 

مارکس

با

نامه های متعدد

   اعتصادب شکنان

را

به

وحدت و همبستگی فرا می خواند و هشدار می داد

و

به

سازماندهی تجمعات پشتیبانی 

همت گماشت.

 

مثلا

زمانی

که

کارگران چاپخانه ها در لایپزیگ

(۱۸۶۵)

 

کارگران خیاط در لندن

(۱۸۶۶)

 

کارگران برونز ( ۱۵۰۰ نفر) در پاریس

(۱۸۶۷)

 

کارگران ساختمانی (۳۰۰۰ نفر) در ژنو

(۱۸۶۸)

دست به اعتصاب زدند.

 

شناخت مارکس

رفته رفته

در

انترناسیونال اول

کسب مقبولیت کرد

که

سندیکاهای کارگری

نه فقط باید در راه بهبود شرایط اقتصادی وضع (شرایط کار و زندگی) کارگران،

بلکه «به مراتب مهمتر، به مثابه نیروی سازمان یافته در راه امحای (محوسازی) خود سیستم مبتنی بر کار مزدوری (کار مبتنی بر دستمزد) و جامعه سرمایه داری مبارزه کنند.»

(مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۱۶، ص ۱۹۷)

 

سندیکاهای کارگری

به

مثابه مکتب همبستگی

به

مثابه مکتب سوسیالیسم

نمودار گشتند.

 

ادامه دارد.

فرهنگ مفاهیم سیاسی (و) وحدت و «مبارزه» اضداد (قانون اساسی دیالک تیک ماتریالیستی) (۱)

  Bild

 هیئت تحریریه کلکتیو

برگردان 

شین میم شین
 

۱

·    وحدت و «مبارزه» اضداد، قانون اساسی دیالک تیک ماتریالیستی است که در کلیه عرصه های واقعیت عینی  و در شناخت بشری مؤثر است.

 

(در این جمله

سخن از دیالک تیک ماتریالیستی

است.

 

این بدان معنی است

که

ما با دو نوع دیالک تیک

سر و کار داریم:

 

۱

دیالک تیک ایدئالیستی

(مثلا دیالک تیک هگلیانیستی)

که

مبتنی بر جهان بینی ایدئالیستی

است

و

دیالک تیکی وارونه نما ست.

 

مثال:

این دیالک تیک

نقش تعیین کننده

را

در

دیالک تیک وجود و شعور

 از آن شعور می داند.

 

۲

دیالک تیک ماتریالیستی

(مثلا دیالک تیک مارکسیستی)

که

مبتنی بر جهان بینی ماتریالیستی

است.

 

مثال:

این دیالک تیک

نقش تعیین کننده

را

در

دیالک تیک وجود و شعور

 از آن وجود می داند.

مترجم.)

 

۲

·    بنا بر قانون وحدت و «مبارزه» اضداد، کلیه اشیاء، پدیده ها و روندهای واقعیت عینی، حاوی تضاد درونی اند که سرچشمه هر حرکت و توسعه و تکامل است.

 

۳

·    کلیه اشیاء، پدیده ها و روندها، حاوی جوانب (اقطاب) متضاد، گرایشات متضاد و تمایلات متضاد (اضداد) اند، که  با همدیگر، وحدتی را تشکیل می دهند، همدیگر را متقابلا مستثنی می دارند (چشم دیدن همدیگر را ندارند و نمی خواهند که سر به تن دیگری باشد)، ضمنا در همدیگر نفوذ می کنند (همدیگر را تحت تأثیر قرار می دهند و می جوند و می خورند و پوک می سازند. مترجم)

 

(به همین دلیل از وحدت و «مبارزه» اضداد (ضدها، اقطاب ویا قطب ها)،

سخن می رود.

این بدان معنی است

که

هستی

به طور کلی

ساختار دیالک تیکی

دارد.

یعنی

از

وحدت اقطاب متضاد

تشکیل یافته است.

قانون وحدت و «مبارزه» اضداد

خود

دیالک تیک وحدت اضداد و «مبارزه» اضداد

است.

یعنی

  اضداد در همبایی و همستیزی با یکدیگرند.

مترجم.)

 

۴

·    وحدت اضداد، نسبی است.

 

۵

·    «مبارزه» اضداد، یعنی ضدیت آندو اما مطلق است

 

۶

·    «مبارزه» اضداد سبب می شود که وحدت موجود نهایتا نفی شود (منفجر شود) و وحدت جدیدی تشکیل یابد.

 

ادامه دارد.