۱۳۹۹ شهریور ۱۰, دوشنبه

خرد ـ انسان ـ تاریخ (۱۸۹)

·

 

پروفسور دکتر مانفرد بور

برگردان

شین میم شین

 فصل هشتم 

بخش دوم

 

۷۶


 

·     در نامه ای از کانت در تاریخ ۲۲ مارس ۱۷۹۳ به اسپنر این مسئله بهتر روشن می شود:

·     «وقتی که اقویا در این جهان چه به دلیل رحمت الهی و چه به هر دلیل دیگر در حالت نشئگی به سر می برند، در این شرایط باید به غلام زنگی که از جانش سیر نشده باشد، توصیه کرد که در مرافعات آنان مداخله نکند، حتی اگر به صورت ابراز نظری مختصر و محترمانه باشد.

·     اولا به این دلیل که کسی به حرف های او اصلا اعتنایی نمی کند.

·     ثانیا به این دلیل که نظر او می تواند بدفهمیده شود (مورد سوء تفاهم قرار گیرد.)

·     مگر او را زباله ای تصور نمی کنند؟

·     چنین کاری، هم بیهوده است و هم چه بسا مضر و زیانبار.

·     در این نیمه حیات، باید به او توصیه کرد که لازم نکرده ابراز نظر کند و خودش را به دردسر اندازد.

·     همان بهتر که در فکر آسایش و آشتی باشد و بس.»

 

۷۷

·     سمتگیری کانت آشکارا مبتنی بر تسلیم طلبی، کوتاه آمدن و کمپرومیس جویی است.

 

۷۸

·     خط اصلی شخصیت کانت و فلسفه او را تسلیم طلبی، کوتاه آمدن و کمپرومیس جویی تشکیل می دهد.

 

۷۹

·     اشاره ولادیمیر لنین به این نکته را که فلسفه کانت کمپرومیسی  میان  ماتریالیسم و ایدئالیسم است، فقط نباید در رابطه با برخورد کانت به مسئله اساسی فلسفه، بلکه به مراتب فراتر از آن دید.

·     تعادل مبتنی بر کمپرومیس گشتاوری از فلسفه کانت را در مجموع  تشکیل می دهد که از اثر کانت تحت عنوان «طبیعت ـ تاریخ عام و تئوری آسمان» شروع می شود و به آخرین اثر او تحت عنوان «اوپوس پوستوم» می رسد

·     (لنین، «ماتریالیسم و امپیریو کریتیسیسم»، در «مجموعه اثار»، جلد ۱۴، ص ۱۹۵)

 

ادامه دارد.

درنگی در شعر سهراب سپهری (۲۷)


مسافر 

سهراب سپهری


نگاه مرد مسافر به روی زمین افتاد:
"چه سیب‌های قشنگی!
حیات نشئه تنهایی است."

و میزبان پرسید:
قشنگ یعنی چه؟

- قشنگ یعنی تعبیر عاشقانه اشکال
و عشق، تنها عشق تو را به گرمی یک سیب می‌کند مأنوس.
و عشق، تنها عشق
مرا به وسعت اندوه زندگی‌ها برد،
مرا رساند به امکان یک پرنده شدن.

- و نوشداری اندوه؟

- صدای خالص اکسیر می‌دهد این نوش.
 
و 
حال، 
شب شده بود.

چراغ روشن بود.
و چای می‌خوردند.

- چرا گرفته دلت، مثل آنکه تنهایی.

- چقدر هم تنها!

- خیال می‌کنم
دچار آن رگ پنهان رنگ‌ها هستی.

- دچار یعنی عاشق.

- و فکر کن که چه تنها ست
اگر ماهی کوچک، دچار آبی دریای بیکران باشد.

- چه فکر نازک غمناکی!

- و غم تبسم پوشیده نگاه گیاه است.
و غم اشاره محوی به رد وحدت اشیا ست.

- خوشا به حال گیاهان که عاشق نورند
و دست منبسط نور روی شانه آنهاست.

- نه، وصل ممکن نیست،
همیشه فاصله‌ای هست.
اگر چه منحنی آب بالش خوبی است.
برای خواب دل آویز و ترد نیلوفر،
همیشه فاصله‌ای هست.

دچار باید بود
و گرنه زمزمه حیرت میان دو حرف
حرام خواهد شد.
و 
عشق
سفر به روشنی اهتراز خلوت اشیا ست.

و 
عشق
صدای فاصله ها ست.
صدای فاصله‌هایی که
غرق ابهامند

- نه،
صدای فاصله‌هایی که مثل نقره تمیزند
و با شنیدن یک هیچ می‌شوند کدر.

همیشه عاشق تنها ست.
و 
دست عاشق در دست ترد ثانیه ها ست.
و
 او و ثانیه‌ها 
می‌روند آن طرف روز.

و 
او و ثانیه‌ها 
روی نور می‌خوابند.

و
 او و ثانیه‌ها 
بهترین کتاب جهان را
به آب می‌بخشند.
و
 خوب می‌دانند
که 
هیچ ماهی 
هرگز
هزار و یک گره رودخانه را نگشود.

و 
نیمه شب‌ها، 
با زورق قدیمی اشراق
در آب‌های هدایت روانه می‌گردند
و 
تا تجلی اعجاب پیش می‌رانند.

- هوای حرف تو 
آدم 
را
عبور می‌دهد از کوچه باغ‌های حکایات
و
 در عروق چنین لحن
چه خون تازه محزونی!

ادامه دارد.

دایرة المعارف جامعه شناسی مارکسیستی ـ لنینیستی (۷۲۱)

 

Die Sozialstruktur in der mittelalterlichen Stadt by Magdalena ...
 
پروفسور دکتر 
ولفگانگ ایشهورن
اریش هان
مانفرد پوشمن
روبرت شولتس
هورست تاوبرت 
و دهها تن دیگر
(۱۹۶۹)

برگردان
شین میم شین

ساختار اجتماعی

ادامه

 

۴۴

·    ثبات و استحکام و رفتار هر سیستم اجتماعی، وابسته به رفتار عناصر و شبکه پیوندهای عناصر سیستم مربوطه است.

 

۴۴

·    بدین طریق، هر تفاوتی در ساختار اجتماعی، تفاوتی را در شیوه رفتار سیستم اجتماعی به دنبال می آورد.

 

۴۵

·    هر فونکسیونی همواره با سیستم و یا عنصر در پیوند است.

 

·    (دیالک تیک عنصر ـ ساختار ـ سیستم ـ فونکسیون  

·    مثال:

·    داس به عنوان یک سیستم.

·    فونکسیون داس (درو کردن گندم) با عناصر داس (اتم های آهن)، با ساختار داس (با نحوه و نوع پیوند اتم های آهن با یکدیگر) تعیین می شود.

·    همان اتم های آهن به دلیل داشتن ساختاری دیگر در چرخ خیاطی، فونکسیون دوخت و دوز را در چرخ خیاطی پدید می آورند. مترجم)

 

۴۶

·    طرز تقبل اینپوت و آوت پوت هر سیستم و یا هر عنصر و تبدل آن سیستم و یا عنصر، وابسته به مسئله فونکسیون است.

 

۴۷

·    بدین طریق، با توجه به شیوه رفتار هر سیستم و یا عناصر (ثبات، استحکام، مطلوبیت، واکنشگری هر سیستم و یا عناصر) و با شناخت فونکسیون سیستم و یا عناصر می توان به تبیین روابط نایل آمد.

 

۴۸

·    فونکسیون همواره و در هر حال با سیستم و یا با عنصر گره خورده است.

·    از این حقیقت امر، سستی و بی پایگی معرفتی ـ نظری و متدئولوژیکی طرح های (نظریات) بیهیویوریستی (مکتب امپریالیستی موسوم به رفتارگرایی) آشکار می گردد.

 

·    دیالک تیک عنصر ـ ساختار ـ سیستم ـ فونکسیون 

 

۴۹

·    تشکیل ساختار اجتماعی مؤثر، شرط اساسی و همزمان پیامد توسعه نیروهای مولده و مناسبات تولیدی است که در حال حاضر قبل از همه با برآمدن از عهده انقلاب علمی و فنی نمودار می گردد.

 

۵۰

·    بدین طریق در اقتصاد ملی، تشکیل ساختار مؤثر به مثابه شرط اساسی  برای رشد اقتصادی محسوب می شود.

 

ادامه دارد.