۱۳۹۹ شهریور ۱, شنبه

پروا و پرواز و پارس و پرخاش (۳۸۲)


جمعبندی
از
مسعود بهبودی
 
درنگی در دیالک تیک سازش و چالش

«آسایش دو گیتی
تفسیر این دو حرف است» (حافظ):
با
دوستان
بسازیم.
بر دشمنان بتازیم.
مینا اسدی

۱
این بیتی از شعری فوق العاده قوی و غنی از مینا ست که ما یک میلیون سال قبل تجزیه ـ تحلیل و منتشر کرده ایم.

۲
در این بیت غرای مینا
ایده ئولوژی بنده داری ـ فئودالی خواجه شیراز به چالش علمی و انقلابی کشیده می شود:
آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است:
با
دوستان
مروت
با
دشمنان
مدارا.

۳
راستی
چرا اعضای اشرافیت بنده دار و فئودال مثلا خواجه شیراز
به
چنین اتیک و اخلاق و روش و رفتار و شعر و شعاری رسیده اند؟

۴
تفاوت و تضاد طبقاتی و ایده ئولوژیکی مینا با حافظ چیست؟

۵
چرا مینا مفاهیم آشتی جویانه مروت و مدارا
را
با
دیالک تیک چالش و سازش
جایگزین می سازد؟

۶
برای پیدا کردن پاسخ به این پرسش
باید پرسید:
دوست و دشمن در قاموس اشراف فئودال و روحانی (حافظ) کیانند؟

۷
فقط در این صورت می توان دلیلی علمی و عینی (طبقاتی) برای شعار خواجه و مینا عرضه کرد.
 
درنگی در مفهوم معروف ولی مبهم آزادی به مثابه اسباب عوام فریبی

رسم و ره آزادی یا پیشه نباید کرد
یا ان که زجان و تن اندیشه نباید کرد
حریف الدوله دیلمی

۱
آزادی و یا اختیار از مفاهیم دیرآشنا ولی مبهم و چه بسا موهوم است.

۲
بسان واژه های معروف و مبهم عشق، دل، خدمت، خیانت و غیره است.

۳
شاعر خری جفتگیری خران را نشان خلایق خرتر از خود داده بود و
شعار داده بود که خران بیشتر از اجامر جماران
از عشق خبر دارند.

۴
خر ترین خران اما می دانند که عشق
نه
کسب و کار خران
بلکه آدمیان است

۵
حریف هم دم از آزادی می زند
بی آنکه تعریفی از این مفهوم عرضه دارد.

۶
راستی چرا و به چه دلیل
خلایق از تعریف مفاهیم بیزار و حتی گریزانند؟

۷
آزادی چیست و به چه معنی است تا ره آزادی ایدئالیزه شود و خلایق به شعار یا مرگ یا آزادی مؤمن؟

۸
بالاتر از حیات که نعمتی وجود ندارد تا برای چیز دیگری مثلا آزادی این نعمت بی جانشین و بی بدیل را فدا کنند.
 
درنگی دیگر در دیالک تیک سازش و چالش

حریف مرتجع

از قضا جمهوری اسلامی هم مرید همان بیتی است که از خانم اسدی یاد کردید:
با دوستان خودش می سازد و تمام مملکت را داده است دست آن ها
و برد شمنان خود که شما و بنده باشید،
می تازد
و دمار از روزگار مان در آورده و در می آورد.

۱
طبقه حاکمه طویله جماران
مثل هر طبقه اجتماعی دیگر
به
مبارزه طبقاتی مشغول است

۲
یعنی به دفاع از منافع و امتیازات طبقاتی خود مشغول است.

۳
یعنی
بر مبنای دیالک تیک سازش و تازش (مینا) عمل می کند.

۴
مینا دیالک تیک مبارزه طبقاتی را کشف کرده و به زیور شعر آراسته است.

۵
مینا
اما مخترع این دیالک تیک نبوده است.
این دیالک تیکی
چیزی عینی است و مستقل از مینا و این و آن وجود دارد.

۶
ایراد اکثر طوایل سیاسی و سکنه طویله جماران
در ناتوانی از تمیز دوست از دشمن است

۷
خود مینا هم شاید قادر به تمیز دوست از دشمن نباشد.
مینا مهره بین است و نه طبقه بین.
مینا ج. کش ها را می بیند و مورد حمله قرار می دهد
و
نه
طبقه حاکمه را

۸
پیش شرط تمیز دوست از دشمن
تسلط عمیق و اصیل به فوت و فن تفکر مفهومی (فلسفه مارکسیستی) است.

۹
برای اینکه دوست و دشمن فردی نیست تا به سادگی تشخیص داده شود.

۱۰
دلیل گمراهی طوایل سیاسی و توده همین جا ست.
به خرد کار برآید
به سخنرانی نیست.

۱۱
طبقه حاکمه مرتجع جماران
به دلیل خریت ما
به دلیل خاموشی دیرنده چراغ روشنگری علمی و انقلابی
موفق به تسخیر دل و دین توده شده و به قدرت رسیده است.

۱۲
مشخصه مطلقا منفی طبقه حاکمه طویله جماران
خردستیزی آن است:
فوندامنتالیسم (خمینیسم، داعشیسم، حزب اللهیسم، طالبانیسم و غیره) همشیره فاشیسم و نازیسم است.

۱۳
ضمنا به دلیل خریت طبقاتی و خردستیزی اش
تعریف روشنی از دوست از دشمن ندارد:
هر نفسکشی
حتی اگر عضو دار و دسته های فاشیسم و فوندامنتالیسم باشد
مظنون و مشکوک است و می تواند سرکوب خرکی شود.

کسانی که توسط این اجامر جماران به قتل رسیده اند و یا دربدر شده اند
اصلا خطری برای این طبقه حاکمه زباله نبوده اند.

۱۴
بحث در این تحلیل
دلیل طرفداری خواجه از سیاست تسلیم است
مروت و مدارا ست.

۱۵
سؤال این است
که
دوست و دشمن از دید خواجه کیانند؟
 
درنگی در دیالک تیک جمال و کمال
از سویی
و
دیالک تیک کراهت و سفاهت
از سوی دیگر

مریلین مونرو
به آلبرت اینشتین نوشت
که
اگر من و تو با هم ازدواج کنیم
بچه‌های مان با زیبایی من و هوش و نبوغ تو
معرکه خواهند شد. 
 
البرت اینشتین
جواب داد:
از این همه لطف تو ممنونم.
هراسم
اما
از این است که قضیه بر عکس گردد و فاجعه اوج گیرد.

چون
خطر این هم می رود
که
توله های مان
کراهت مرا و سفاهت تو را به ارث برند
 
درنگی در دیالک تیک کمیت و کیفیت
از سویی
و
دیالک تیک ظاهریت و ماهیت
از سوی دیگر

برخی از دوستان از اوضاع بد اقتصادی در بلاروس نوشتند و اینکه گویا در غرب همه مردم در رفاه و ناز و نعمت هستند.
اینجا ست که باید گفت ای عزیزان آوای دهل شنیدن از دور خوش است !
بریتانیا ادعا میکند که پنجمین کشور ثروتمند دنیا ست
در حالیکه همین دیروز بدهی ملی اش ۲ تریلیون پوند بود.
در این کشور حدود ۳ میلیون کودک با شکم گرسنه به مدرسه میروند و ۱۴ میلیون نفر زیر خط فقر زندگی میکنند.
رفقا و دوستان
آمار سخن می گویند !
 
کاوه آهنگر

۱
هی کاوه آهنگر
حافظه ات کجا ست؟

۲
مگر قرار نبود
که مسائل جامعه و جهان
تجزیه و تحلیل مارکسیستی ـ لنینیستی شوند؟

۴
حالا چطور شد
که
آمار سخن می گویند
و
نه
مناسبات تولیدی و یا زیربنای اقتصادی و یا ماهیت طبقات حاکمه؟
 
درنگی در مشخصات مهم حافظ

۱
ممنون.
نه.

حافظ
ارباب بنده داری (ارباب صاحب غلامی = خواجه ای) است
که
اخلاق ستیز است.

۲
حافظ
رندی لاابالی است.

۳
حافظ
به خرد و اخلاق
پشت پا زده است.
یعنی خردستیز و اخلاق ستیز همزمان است.

۴
بخشی از اشراف فئودال فرنگ هم چنین بوده است.
 
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر