۱۳۹۹ مرداد ۲۷, دوشنبه

خرد ـ انسان ـ تاریخ (۱۸۰)

·

 

پروفسور دکتر مانفرد بور

برگردان

شین میم شین

 فصل هشتم 

بخش دوم


یوهان گوتلیب فیشته 
(۱۷۶۲ ـ ۱۸۱۴)
یکی از برجسته ترین نمایندگان ایدئالیسم آلمانی 
 

۸

·     فیشته وظیفه و رسالت خود و هر موجود خردمندی را، نه در بازتاب صرف، بلکه در تفکر کوشا، در عمل منبعث از تفکر عملی (کوشا) می بیند:

·     «عمل است.

·     عمل است.

·     آنچه که ما به خاطرش زنده ایم.»

 

۹

·     ماکسیم (شعار حداکثر) فیشته که او در تمامی طول عمرش بدان وفادار می ماند، همین است و درک این ماکسیم فیشته، همزمان پیش شرط درک اثرگذاری و آثار فیشته است.

 

۱۰

·     فیشته حتی در سال ۱۸۱۲ در درس هایش در دانشگاه برلین در زمینه رابطه منطق با فلسفه و یا منطق ترانسندنتال، ماهیت و وظیفه فلسفه را نه «گمان ورزی خشک و خالی»، بلکه توسعه و تکامل در جهان می داند.

 

۱۱

·     «فلسفه نه گمان ورزی خشک و خالی و جفنگ در جملات توخالی، بلکه تجسم جان (اندیشه)، تولد مجدد جان، نوسازی جان در ژرف ترین ریشه هایش است:

·     فلسفه تشکیل ارگان (عضو) نوین است و تشکیل جهان نوین از ارگان نوین در زمان است.»

·     («میراث فیشته»، جلد ۴، ۱۸۳۴، ص ۳۹۹)

 

۱۲

·     شکی نیست که روابط در اینجا به طرز ایدئالیستی وارونه نمودار می گردند.

 

۱۳

·     در جهان بینی ایدئالیستی فیشته، نقطه آغازین واقعی به مثابه پیامد قلمداد می شود:

·     جان (اندیشه) به مثابه خالق «جهان نوین» قلمداد می شود.

 

·     (علت این وارونه اندیشی ایدئالیستی این است که هر کردوکاری از کله (مغز) می گذرد. (انگلس)

·     هر کاری به معنی مادیت یابی اندیشه است.

·     اثبات بطلان ایدئالیسم به همین دلیل دشوار است.

·     نکته باریکتر از مو این است که کله نه چشمه اندیشه، بلکه ارگان اندیشیدن است.

·     اندیشه از جهان خارج به کله رفته است.

·     مترجم)

 

۱۴

·     انگیزه اساسی تفکر فیشته دمساز گشتن صرف با آنچه که هست (وضع موجود) نیست.

·     انگیزه اساسی فیشته، ضمنا اثرگذاری دگرگون ساز بر آن در آخرین دوره تشکیل آن  حی و حاضر است.

 

۱۵

·     فیشته حتی در سال ۱۷۹۰، یعنی در ۲۸ سالگی به نامزد خود می نویسد:

·     «جایگاه فرزانگان را می شناسم.

·     من اما آنجا چیز جدیدی برای کشف نمی یابم.

·     من خودم استعداد زیادی برای فرزانگی حرفه ای  ندارم.

·     من نمی خواهم فقط بیندیشم.

·     دلم می خواهد عمل کنم.

·     تنها علاقه و عشق من، تنها نیاز من، تنها احساس کامل من، اثرگذاری در غیرمن است.

·     به همان میزان که عمل می کنم، به همان میزان هم احساس سعادت می کنم.»

·     («نامه نگاری های فیشته»، جلد ۱، ۱۹۲۵، ص ۶۱)

 

ادامه دارد.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر