۱۳۹۹ مرداد ۲۵, شنبه

یقین (۱)

Die Gewissheit - Philosophische Kurzprosa 

 پروفسور دکتر  گئورگ کلاوس

برگردان

 شین میم شین

    

۱

·      زمانی می توان نسبت به حقیقت واقعیت امری و یا به حقیقت قضاوتی یقین داشت که سوبژکت (س) به دلیل عادت فکری اکتسابی و یا موروثی، واقعیت امر موجودی را و یا قضاوتی را حقیقی تصور می کند و یا مطمئن است که دلایل، استدلال ها و غیره عرضه شده برای اثبات حقیقت قضاوتی کفایت می کنند.

 

۲

·      پس یقین نه مشخصه واقعیات امور و یا قضاوت ها، بلکه نتیجه یک روند روانی است.

 

۳

·      یقین نه مطلق، بلکه نسبی است.

 

۴

·      از این رو حکم «قضاوت (ق) یقین آمیز است!» به لحاظ نحوی (سینتاکتیکی) ناقص است و باید گفته شود که «قضاوت (ق) برای سوبژکت (س) یقین آمیز است!»

 

۵

·      آنچه که برای شخصی و یا برای گروهی از سوبژکت ها و یا برای کل دورانی یقین آمیز جلوه می کند، در دوران  دیگری، برای گروهی دیگر از سوبژکت ها می تواند مردود و یا حتی باطل باشد.

 

۶

·      این امر حتی در مورد احکام ریاضی صادق است.

 

۷

·      تقریبا دو هزار سال تمام، اکثریت قریب به اتفاق ریاضی دانان بر آن بودند که سیستم اصول بدیهی اقلیدسی تنها سیستم ممکنه است.

 

۸

·      از این یقین اینتوئی تیو (الهامی) (چون هرگز دلیل منطقی قطعی برای آن ارائه نشده است) کسی نمی توانست عقبتر بماند.

 

۹

·      به لحاظ متدئولوژیکی مهم است که ما حقیقت را با یقین یکی تلقی نکنیم.

 

۱۰

·      میان حقیقت حکمی و بطلان حکمی، حالت سومی وجود ندارد.

 

۱۱

·      اما میان یقین نسبت به حقیقت حکمی و یقین نسبت به بطلان آن حالت سومی به نام تردید وجود دارد.

 

۱۲

·      تردید جفت دیالک تیکی یقین است.

·      (یعنی ما با دیالک تیک تردید و یقین سر  وکار داریم. مترجم)

 

۱۳

·      منظور ما از «تردید»، به معنی اسکپتیسیستی آن نیست.

 

۱۴

·      اینجا منظور ما از تردید عبارت است از متد کشف حقیقت و متد انتقاد از حقیقت واره (هاله حقیقت)   

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر