۱۳۹۳ مهر ۸, سه‌شنبه

سیری در خالی بندی های یغما گلروئی (9)


«هنر برای هنر» 
از مجموعه شعر
«گریه‌ های گربه ‌ی خاکستری»
(زخمه 2013)
تحلیلی از شین میم شین

شعار می ‌دهم و پیش می‌ روم و نیش می ‌زنم
مانندِ ماری كه به كرم بودن متهم شده.

بگذار شاعرانِ دیگر بر قلاب ‌ها برقصند
قبل از بلعیده شدن
به دستِ ماهیانی كه زیبایی را دوست می ‌دارند
و زیبایی به چشم شان
رقصِ كرمی ا‌ست كه قلاب را به گلوشان می ‌دوزد
.

·        معنی تحت اللفظی:
·        من ـ بسان ماری که به کرم وارگی متهم شده ـ شعار می دهم، پیش می روم و نیش می زنم.
·        در حالیکه شعرای دیگر، کرم آسا بر قلاب ها می رقصند و بعد بوسیله ماهی ها بلعیده می شوند، ماهی هائی که رقص کرم را زیبا استنباط می کنند و به دام صیاد می افتند.  

1
·        شاعر در این بند شعر، خود را و محیط پیرامون خود را بازتاب می دهد:

الف
·        خود شاعر به مثابه پیشوائی آگاه و خود آگاه و جسور و انقلابی تصور و تصویر می شود که سه ویژگی اساسی دارد:
·        دادن شعار، پیش روی و نیش زنی.   

ب
·        آنتی پود (حریف اجتماعی) شاعر، شعرای دیگرند، که کرم واره اند و به درد بسته شدن به قلاب صیادان ماهی می خورند.
·        شاید منظور شاعر این باشد که فاقد آگاهی و خود آگاهی اند و به همین دلیل تا حد «ناچیزی» (فردوسی) تنزل یافته اند و وسیله واره شده اند، آلت دست صیادان شده اند.  

ت

·        آنتی پود (حریف اجتماعی و ضمنا خصم اجتماعی) شعرای کرم واره و خود شاعر که به کرم وارگی متهم شده، ماهیان شیفته «زیبائی رقص کرم در قلاب» اند که با خوردن شعرای کرم واره، گور خود را می کنند.

پ
·        صیادان ـ به قول حریفی تیزهوش ـ انتزاعی، مبهم و نا شناخته  می مانند و خواننده شعر و یا مستمع شعار شاعر تصور روشنی از آنها به دست نمی آورد.   

2
·        برای درک ایده ئولوژی شاعر باید این 4 سوبژکت مورد بررسی عینی، علمی و مشخص قرار گیرند:

3
شعار می ‌دهم و پیش می‌ روم و نیش می ‌زنم
مانندِ ماری كه به كرم بودن متهم شده
.

·        من ـ بسان ماری که به کرم وارگی متهم شده ـ شعار می دهم، پیش می روم و نیش می زنم.
·        کسب و کار شاعر در این سه کرد و کار خلاصه می شود:

الف
·        شاعر شعار می دهد.

·        شعار اما براستی به چه معنی است؟  

1

·        بی اعتنا به معانی مختلف مفهوم «شعار» در افکار عمومی، می توان گفت که شعار تقطیر شعور است و شعور پدیده ای طبقاتی است که در دیالک تیک وجود اجتماعی و شعور اجتماعی تعیین می شود.
·        طرز زیست هر کس، طرز تهیه نان سفره هر کس، تعیین کننده طرز تفکر آن کس است.

·        منظور فویرباخ ـ حکیم ماتریالیست بورژوازی آغازین ـ هم همین بوده است:
·        طرز تفکر در کاخ با طرز تفکر در کوخ تفاوت دارد.
  
·        به عبارت دیگر، شعار هر کس و هر قشر و طبقه اجتماعی، آئینه شعور آن کس و قشر و طبقه اجتماعی است.

2
من شعار می ‌دهم اگر شعر
«بی ‌تو مهتاب شبی باز از آن كوچه گذشتم»  
باشد،
یا « حكایتِ خر و كنیزك»

·        شعور شاعر این شعر در همین بند شعر انعکاس می یابد:
·        اگر شاعر به اشعاری از قبیل شعر مشیری و مولانا برخورد کند، شعار می دهد.

·        مسئله ولی این است که شعار باید محتوا و سمت و سو داشته باشد.

·        خواننده و شنونده این شعار از خود می پرسد که شاعر چه شعاری می دهد؟
·        بر له و علیه چه و که شعار می دهد؟
·        آلترناتیو و بدیل شاعر در شعار کیست و چیست؟

3
·        چون نفی همیشه معین است.
·        اگر کسی به عنوان مثال نظرات خرافی همنوعی را نفی کند، فقط به شرطی می تواند موفق به نفی شود که خرافه را با نظر علمی معینی و یا با خرافه دیگری جایگزین سازد.

4
من شعار می ‌دهم اگر شعر
«بی ‌تو مهتاب شبی باز از آن كوچه گذشتم»  
باشد،
یا « حكایتِ خر و كنیزك»

·        شعار شاعر با توجه به عنوان همین شعر، بر ضد شعار «هنر برای هنر» است.
·        یعنی شعار شاعر بر ضد شعار دیگری است.
·        شاعر مخالف هنر برای هنر بودن است.
·        ظاهرا بزعم شاعر، این دو شعر مشیری و مولانا نمونه هائی از تجسم «هنر برای هنر» اند و به همین دلیل شاعر را به مخالفت و واکنش بر می انگیزند.
·        شاعر در شعر دیگری که ما مورد تأمل قرار داده ایم، بر ضد هوشنگ ابتهاج و لطفی که بزعم او هوادار عرفان اند و بر ضد توده ای های هپیلی هپو هم که گویا عکس مارکس را در کره ماه می بینند و یاد مانده می زایند و «می چاپند» (علی آلنگ)، شعار داده است.

5
شعار می ‌دهم و پیش می‌ روم و نیش می ‌زنم
مانندِ ماری كه به كرم بودن متهم شده
.

·        شاعر اما فقط به دادن شعار قناعت نمی ورزد، بلکه ضمنا پیش می رود.
·        به عبارت دقیقتر، پیش می خزد.
·        برای اینکه شاعر ماری است که به کرم وارگی متهم شده است.
·        و چون مار است، ضمن پیشرفت نیش می زند.
·        نمونه ای از نیش شاعر را مورد بحث قرار داده ایم:
·        نیش بر هوشنگ ابتهاج و لطفی و توده ای های « تو ـ دهی» و در این شعر بر مشیری و مولوی و شعرای کرم واره و ماهیان «زیبائی» پرست خودستیز کرمخوار خرفت و خر.

6
شعار می ‌دهم و پیش می‌ روم و نیش می ‌زنم
مانندِ ماری كه به كرم بودن متهم شده
.

·        منظور شاعر اما از مفهوم « پیشرفت» چیست؟

·        پیشرفت یک مفهوم فلسفی ـ سوسیولوژیکی است.

·        پیشرفت همیشه به معنی فرا روی از پله توسعه نازل به عالی است.

·        شاید منظور شاعر از «شعار دادن و پیش رفتن و نیش زدن»، پیشرفت مکانیکی باشد که حزب اللهی ها بدان در پشت سر هادی غفاری و زهرا خانوم جامه عمل می پوشاندند:
·        شعار «ما دنیا را با منطق مسلمان می کنیم» بر لب، در دانشکاه تهران، حسابی پیش می رفتند و حسابی نیش می زدند.

ادامه دارد.

داربست


سیاوش کسرائی
(1305 ـ 1374)
(اصفهان ـ وین)  
خون سیاوش
(۱۳۴۱)

·        من داربست گوشه  ی این باغ بی گلم
·        ای نو دمیده  تاک
·        از جنگل بزرگم و در این زمین سخت
·         بنشسته ام به خاک
 
·        در خون من هنوز
·         شور ز نو شکفتن و جوش جوانه نیست
·        بنگر که در شکاف دلم از هوس تهی
·         سبزینه ای، گلی که برآرد زبانه نیست
·        اما چه برگ ها
·        در جنگل نهفته ی جان، باد می خورد
·         اما چه مرغ ها
·        از شاخسار خاطره، پرواز می کند:

·        « بذری دگر به سینه ی این دشت، کاشتن
·        طرحی دگر به باغ بهاران، نگاشتن
·         در رهگذار غارت توفانِ ریشه کن،
·        پیوند داشتن
·         رفتن، ولی به لب،
·        لبخند داشتن»

·         بردار، سر ز خاک
·         ای نازنین نهال،
·         بر بازوان من بنه آن ساق های ترد
·         آن میوه های کال
·        در پنجه های بسته ی تو این درنگ چیست؟
·        گاه درنگ نیست.

·        پیش آی و باز شو
·         بر دست من، بایست
·        بر دوش من، بمان  
·        همبسته با شکسته دل پر نیاز شو
 

·         در گردنم بپیچ
·        بر پیکرم بتاب!
·         بالا بگیر و بر شو و در بام نیمروز
·        پر کن به جام سبز، می از خون آفتاب

·        باشد به روزگاری از عهد ما نه دور
·        بینم به سایبان تو خورشید باده را
·         بینم به پایکوبی مستانه و سرود
·        انبوه خستگان غم از دل، نهاده را


ویرایش از تارنمای دایرة المعارف روشنگری
پایان