۱۳۹۳ مهر ۸, سه‌شنبه

دایرة المعارف فلسفه بورژوائی واپسین (179)


فصل ششم
متافیزیک
پروفسور دکتر هانس هاینتس هولتس
برگردان شین میم شین

بخش اول
 منشاء متافیزیک

 ارسطو (384 ـ 332 ق. م.)  
ارسطو از مهمترین و متنفذترین فلاسفه تاریخ است.
او اصول بیشماری را هم بنیاد نهاده و هم تحت تأثیر جدی قرار داده است.
از آن جمله اند :
تئوری علوم
منطق
بیولوژی
فیزیک
اتیک
تئوری شعر
تئوری دولت 
ارسطو دانش زمان خود را به شرح زیر طبقه بندی کرده است:
ارگانون (که بعد از مرگ او به آثار او اضافه می شود.)
علوم تئوریکی (نظری)
علوم پراتیکی (عملی)
علوم پوئه تیکی (شعری)
علوم تئوریکی به اجزای زیر طبقه بندی می شوند :
فلسفه اولین (متافیزیک)
علوم طبیعی
علوم ریاضی (مته متیک)
فلسفه اولین به اجزای زیر طبقه بندی می شود :
تئوری جوهر
تئوری اصول
تئولوژی

6
·        به حساب ارسوط گذاشتن این درک از متافیزیک، که هرگز «الاغ استقراء» نبوده، سوء تفاهم بزرگی است.

·        اصطلاح «الاغ اسقراء» را انگلس در مورد تجربه گرایان (امپیریست ها) بکار برده بود.

·        زیرا آنچه که ارسطو در تعالیم «متافیزیک» خود مورد بررسی قرار داده، برای او به هیچ وجه چیزی پسا «فیزیک» (فیزیک به مثابه اثبات فلسفی معارف طبیعی) نبوده، بلکه اساسا «فلسفه اولین» بوده است:

الف
·        تعلیم موجود به مثابه موجود بوده است.   

ب
·        تعلیم تعریف عام موجود بوده است.   

ت
·        تعلیم تعریف مناسباتی بوده است که موجود در چارچوب آنها وجود دارد.

پ
·        تعلیم شابلون عام آنها بمدد دسته ای از احکام (مقولات) مبین راجع به موجود بوده است.   

7
·        ارسطو بدین طریق، «فلسفه اولین» و یا  «خردمندی» را به مثابه «علم اصوول و علل معینی» تعیین می کند، تعیینی که تعریفی از سرمایه مسئله ای متافیزیک است.

8
·        برای اینکه هر کس علم عام را بداند، قادر به فهم همه چیز خواهد بود.
·        برای اینکه «اصول و علل اولیه چه بسا حاوی معارفی اند که بمدد آنها و از آنها همه چیز شناخته می شود.»
·        (ارسطو، «متافیزیک»، 982 الف 2، 982 ب 2)

9
·        طبیعی است که ارسطو به دشواری ها و معضلاتی واقف بود که در راه کسب علم عام وجود دارد.
·        او در جلد سوم «متافیزیک» این مسئله را به تفصیل توضیح داده است.
·        (همانجا، 993 الف 24، 1003 الف 17)   

10
·        ارسطو در آنجا از آنتی تزها سخن می راند که بعدها بر مشاجره بر سر  مفاهیم عام (یونیورسال ها) سلطه خواهند گسترد.   

11
·        ارسطو در مجزاسازی منطق علم از اصول بدیهی تفکر و از اونتولوژی (علم موجودات، علم جوهر وجود)، راهی را نشان می دهد که فلسفه بیش از 2000 سال در نوردیده است.  

12
·        این تصمیمگیری متدئولوژیکی (که احتمالا برای تنظیم جلسات درسی از سوی ارسطو صورت گرفته) در عمل به طبقه بندی اصول فلسفی منجر می شود و به نحوی از انحاء به استقلال ایدئالیستی تفکر در مقابل شرایط مادی اش کمک می رساند.   

13
·        ارسطو اما هرگز این مسئله را زیر علامت سؤال قرار نمی دهد که علوم منفرد بر شالوده مادی مشترکی تکیه زنند، شالوده ای که خود علوم منفرد آن را مورد بررسی قرار نداده اند.  

14
·        ارسطو می نویسد:
·        «علمی وجود دارد که موجود را به مثابه موجود و مسائل مربوط به موجود را در مد نظر دارد.
·        این علم به هیچوجه خود علوم منفرد نیست.
·        علومی که بطور کلی موجود را به مثابه موجود در مد نظر ندارند، بلکه تکه ای از آن را بریده اند و گوشه هائی از آن تکه را در مد نظر دارند.»
·        (همانجا، 1003 الف 21 ـ 25)

15
·        اینجا تفات میان اونتولوژی عام (که امروزه بنا بر درک ما، دیالک تیک طبیعت خواهد بود) و مقدمات فلسفی علوم منفرد (که به قول هاسرل، «اونتولوژی منطقه ای» خواهد بود)، فرمولبندی می شود.

16
·        در مد نظر قرار دادن موجود به مثابه موجود اما به اندیشه وحدت همه موجودات منتهی می شود، به وحدتی که هرگز در علوم منفرد نبوده است.
·        اما آنها آن را به عنوان اندیشه ای از کل جهان در بردارند.

·        مراجعه کنید به  علوم منفرد، علوم طبیعی در تارنمای دایرة المعارف روشنگری  

17
·        بنابرین، سرمایه و عرصه مسئله ای متافیزیک عبارت است از دانش از پیوند کلی.

18
·        تمیز ایندو از اهمیت بسزائی برخوردار است:
·        موضوع متافیزیک، خود پیوند کلی نیست، که از حد دانش تجربی حتی الامکان ما فراتر می رود، بلکه منشاء و فرم های دانش راجع به چیزهای غیرتجربی است، که روی هم رفته کل منطقی ئی را تشکیل می دهند.  

پایان
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر