۱۳۹۳ مهر ۷, دوشنبه

سیری در خالی بندی های یغما گلروئی (8)


«هنر برای هنر» 
از مجموعه شعر
«گریه‌ های گربه ‌ی خاکستری»
(زخمه 2013)
تحلیلی از شین میم شین

من شعار می ‌دهم اگر شعر
«بی ‌تو مهتاب شبی باز از آن كوچه گذشتم»  
باشد،
یا « حكایتِ خر و كنیزك»

·        این بند شعر شاعر فی نفسه بسیار جالب و بی نظیر است.
·        شاید خود شاعر به این مسئله پی نبرده باشد.

·        اما دلیل جالب و بی نظیر بودن این بند شعر چیست؟  

1
 من شعار می ‌دهم، اگر شعر
«بی ‌تو مهتاب شبی باز از آن كوچه گذشتم»  
باشد،
یا « حكایتِ خر و كنیزك»

·        این بند شعر از آن نظر بسیار جالب و بی نظیر است که از سوئی خود، شعاری است.
·        به عبارت دقیقتر این بند شعر، بلحاظ فرم، شعاری است.
·        به عبارتی دیگر، چیزی از جنس فراخ گشودن دهان است به نیت دادن شعاری، اما بدون دادن شعاری.

·        اگر کس دیگری جای ما باشد، خواهد گفت:
·        این بند شعر «فرم محض است.»
·        یعنی فرمی توخالی است.
·        فرمی بی محتوا ست.

2
من شعار می ‌دهم اگر شعر
«بی ‌تو مهتاب شبی باز از آن كوچه گذشتم»  
باشد،
یا « حكایتِ خر و كنیزك»

·        اما فرم هرگز نمی تواند بدون جفت دیالک تیکی اش، یعنی بدون محتوا وجود داشته باشد.
·        به همین دلیل می توان گفت که این بند شعر شاعر، دیالک تیکی از شعار و هارت و پورت است:
·        این بند شعر شاعر، بلحاظ فرم شعار است و بلحاظ محتوا، هارت و پورت.
·        درست به همان سان که کسی دست به تهدید زند و بگوید:
·        «اگر رو داری کنید، به همه خواهم گفت.»

·        چنین کسی بدین ترفند، دهن باز می کند، بی آنکه چیزی گفته باشد.
·        چون تفاوت تهدید این و آن به گفتن چیزی با گفتن آن چیز از زمین تا آسمان است.
·        با این چیزها فقط می توان عوامفریبی کرد و نه روشنگری.
·        فونکسیون اصلی هارت و پورت هم عوامفریبی است.

·        این فرمالیسم شاعر اما به چه دلیل است؟

3

من شعار می ‌دهم اگر شعر
«بی ‌تو مهتاب شبی باز از آن كوچه گذشتم»  
باشد،
یا « حكایتِ خر و كنیزك»

·         ما با این فرمالیسم در جفنگیات جلال آل احمد و در گفتار و اشعار احمد شاملو آشنا می شویم.
·        شاعر هم بیشک این فرمالیسم را از آل احمد و احمد شاملو فراگرفته است.
·        دلیل این دهان فراخ گشودن و هارت و پورت کردن، خالی بودن کله و نتیجتا چنته از اندیشه است.
·        تعجبی ندارد.
·        چون هم جلال آل احمد و هم احمد شاملو هر دو بغایت بی شعور بوده اند.

4
تو نمی دانی ارانی کیست؟

·        هارت و پورت به همین می گویند.
·        چون خود احمد شاملو آخرین کسی است که بتواند ارانی را بشناسد.
·        ولی این مانع آن نمی شود که شعار لبریز از هارت و پورت دهد و دست به عوامفریبی بزند.

5
 من درد مشترکم.
مرا فریاد کن!

·        این هم شعاری لبریز از هارت و پورت است.
·        این هم جفنگی بیش نیست.
·        آدم نمی تواند درد مشترک باشد.
·        درد مشترک اساسا و اصولا چیزی است که آن را همه انسان ها حس کنند.
·        درد مشترک نه می تواند در انحصار کسی باشد و نه ـ بدتر از آن ـ می تواند شخص شخیص کسی باشد.
·        جانوران و انسان ها درد را حس می کنند، درد را می کشند، درد را تحمل می کنند.
·        هیچ جانور و انسانی نمی تواند بگوید که درد است.
·        این به معنی تخریب دیالک تیک سوبژکت ـ اوبژکت است:
·        این به معنی علامت تساوی گذاشتن میان سوبژکت و اوبژکت و یا میان آدم و درد است.
·        این به معنی خردستیزی آشکار در لفافه شعر است.
·        تخریب دیالک تیک عینی و نتیجتا خردستیزی کسب و کار عرفای قرون وسطی نیز بوده است.

6
من درد مشترکم.
مرا فریاد کن!

·        این جفنگ احمد شاملو هارت و پورت اگوئیستی و اگوسانتریستی ئی بیش نیست.
·        فرمی برای خودستائی است.
·        رجز توخالی است.

·        اینکه هنوز چیزی نیست.

·        خردستیزتر از آن دعوت مردم به «فریاد کردن خویشتن» است.
·        این بدان معنی است که گویا احمد شاملو به درد مطلق استحاله یافته است، به دردی که نه از آن خود او، بلکه درد همه ابنای حوا و آدم است.

·        خالی بندی هم به همین می گویند.

7
من درد مشترکم.
مرا فریاد کن!

·        منظور احمد شاملو از فرمان «مرا فریاد کن» چیست؟

·        از دو صورت قصه خالی نیست:

الف
·        منظور او اولا می تواند این باشد که چون من درد مشترکم، پس شما به مثابه دردمند مرا به مثابه درد مشترک فریاد کنید.
·        به همان سان که هر دردمندی از درد فریاد می کشد.

·        اما در این صورت توصیه فریاد به مثابه فرم واکنش نسبت به درد از بی خردی خود احمد شاملو حکایت دارد.
·        چون قاعدتا باید برای هر دردی درمانی و در بدترین حالت تریاکی جستجو و پیدا شود.

·        فریاد که به تسکین درد و یا به درمان درد منجر نمی شود.

ب

·        ثانیا منظور او و نتیجه نهائی عملی و عینی و مشخص این «مرا فریاد کن» می تواند این باشد که مردم جمع شوند و شعار «شاملو، شاملو» و یا «جاوید شاملو»  سر دردهند.

·        این درست همان شعار «هایل هیتلر» است که جماعت خرفت و خر با دیدن آدولف هیتلر سر می دادند و یا همان شعار «جاوید شاه» دیر آشنا ست که لات ها و لومپن ها تحت حمایت و هدایت داهیانه ی شعبان بی مخ با دیدن شاه سرمی دادند.

7
من درد مشترکم.
مرا فریاد کن!

·        طنز تلخ این فرمالیسم احمد شاملو این است که درد مشترک را که نمی توان شعار داد.
·        چون این عملا به معنی «جاوید درد» خواهد بود.

·        احمد شاملو در بسیاری از دیگر اشعار خود نیز از درد برای خود فضیلتی ساخته است و کلی منت بر سر ملت گذاشته است:

من درد می کشم بر دوش
درد قوافی و
...
بسان فرزند مریم که صلیبش را

·        هارت و پورت هم به همین می گویند.

8
من شعار می ‌دهم اگر شعر
«بی ‌تو مهتاب شبی باز از آن كوچه گذشتم»  
باشد،
یا « حكایتِ خر و كنیزك»

·        ما هم شعر مشیری را و هم قصه مولانا را مستقلا مورد تحلیل قرار خواهیم داد.
·        ولی هم شعر مشیری سرشار از اندیشه و عاطفه و احساس است و هم بویژه قصه مولانا سرشار از تأمل، تفکر، تئوری، شناخت و شعور است.
·        شاعر به احتمال قوی نه از شعر مشیری چیزی فهمیده و نه از حکایت سرشته به تفکرات منطقی مولا چیزی دستگیرش شده است.

شعار می ‌دهم و پیش می‌ روم و نیش می ‌زنم
مانندِ ماری كه به كرم بودن متهم شده
.

·        معنی تحت اللفظی:
·        من بسان ماری که به کرم بودن متهم شده، شعار می دهم و پیش می روم.

9
·        شاعر در این بند شعر، دوئالیسم عالی و علیل را به شکل دوئالیسم مار و کرم بسط و تعمیم می دهد و خود را در سنت «علمای» دارالعلوم فئودالیسم، فاشیسم و فوندامنتالیسم جزو عالی (مار) و مابقی شعرا را جزو جماعت علیل (کرم) محسوب می دارد.

10
شعار می ‌دهم و پیش می‌ روم و نیش می ‌زنم
مانندِ ماری كه به كرم بودن متهم شده
.

·        شاعر در این بند شعر نیز در سنت شاملو و شرکاء مظلومیت نمائی می کند و ضمنا دست به خودستائی اغراق آمیز می زند:
·        ظاهرا کسائی مار وارگی شاعر را درنیافته اند و به کرم وارگی متهمش کرده اند.
·        شاعر در ادامه شعر در  مفاهیم «مار» و «کرم» صراحت بیشتری وارد خواهد ساخت.  
·        خواهیم دید.  

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر