۱۳۹۳ شهریور ۲۷, پنجشنبه

تحلیل دیالک تیکی ضرب المثل ها (4)


شین میم شین

«آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا»
شهریار
  
·        این مصراع شعری از شهریار است که به دلایلی به درجه ضرب المثلی ارتقا یافته است.
·        محتوای این ضرب المثل، در ضرب المثل توده ای اصیلی موسوم به «نوشدارو، پس از مرگ سهراب» تبیین یافته است و شهریار ـ دانسته و یا ندانسته ـ همان را در فرم دیگری بازتولید کرده است.  

1
«آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا»

·        منشاء این اندیشه ظاهرا این بوده که شهریار در ایام جوانی عاشق دختری و یا زنی (احتمالا به نام ثریا) بوده، ولی وصل مطلوب شهریار به دلایلی میسر نگشته است.
·        تا اینکه روزی به هر دلیلی سر و کله ثریا پیدا شده، ولی در شهریار دیگر رمقی برای وصل نبوده است.
·        چون در مصراع بعدی شعر از «از پا افتادن» شاعر سخن رفته است.  

2
«آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا»

·        توده ها این دو ضرب المثل را برای تبیین دیرکرد کرد و کارها به کار می برند.
·        در ضرب المثل دیگری در دیار شهریار، محتوای همین دو ضرب المثل بطرز صریحتر و «بی ادبانه تری» تبیین یافته است:

حنا را پس از عروسی به ... می مالند.

3
·        آنچه در هر سه ضرب المثل نادیده گرفته می شود، علل این دیرکردها ست.
·        به همین دلیل این ضرب المثل ها در حد توصیف واقعیت امری می مانند و ناتوان از تحلیل و توضیح دیرکرد.

4
·        این جور ضرب المثل ها عمدتا تأسف بیهوده ای را تبیین می دارند.

·        تنها درسی که از اینها می توان گرفت، این است که سعی کنیم، نوشدارو را به موقع برسانیم.
·        گفتن این نکته آسان است، ولی انجامش دشوار.

5
·        سیاوش کسرائی مسئله نوشدارو را در تراژدی «مهره سرخ» بطرزی دیالک تیکی ـ ماتریالیستی ـ تاریخی توضیح داده است.
·        مراجعه کنید به  سیری در «مهره سرخ» در تارنمای دایرة المعارف روشنگری  

6
·        دلیل اول این دیرکردها این است که انسان ها در چارچوب دیالک تیک جبر و اختیار عمل می کنند.
·        این بدان معنی است که انسان ها برای انجام کاری، مثلا برای پیدا کردن و آوردن نوشدارو و یا برای همخوابه شدن با شاعری و یا برای تهیه حنا برای عروسی ئی، چه بسا از هفتخوان رستم می گذرند.
·        این هفتخوان ها عینی (اوبژکتیف)  و جبری اند.
·        یعنی سوبژکتیف و اختیاری نیستند تا آنها اراده کنند و نوشدارو و حنا و همخوابگی به موقع به سهراب و عروسی و  شاعر برسانند.
·        جبریت و عینیت در هر سه مور دمثلا در شرایط زیر است:   

الف
·        نوشدارو در گنجخانه کاووس است.
·        کاووس شاه است و می تواند با نجات سهراب و دادن نوشدارو به رستم موافق نباشد.

ب
·        رستم می تواند در چنگ بحران پسیکولوژیکی و روحی اش به چاه بیفتد و قادر به برونشد از چاه نباشد تا نوشدارو بیابد و ببرد.

ت
·        حنا باید از دکانی خریده شود و یا از آشنائی به عاریه گرفته  شود.
·        دکان می تواند بسته باشد و یا دکاندار می تواند در سفر و یا در بیمارستان باشد.  

پ
·        آورنده حنا می تواند فقیر و بینوا باشد و قادر به خرید حنا نباشد.  

ث
·        دخترک شاید نامزدی داشته باشد و یا نخواهد که با شاعری معتاد همخوابه شود و رابطه زناشوئی بهتری را از دست بدهد.

ج
·        موازین قانونی ـ شرعی و هنجارهای اخلاقی همخوابگی دختری و یا زنی را با شاعری هر چند عاشق مجاز نمی دارند.

·        همه این شرایط در مقوله «جبر» و یا «ضرورت» تجرید می یابند.   

7
·        دلیل دیگر این دیرکردها این است که آنها در چارچوب دیالک تیک ضرورت (جبر)  و تصادف صورت می گیرند.
·        یعنی انجام هر کاری، مثلا پیدا کردن و آوردن نوشداروئی و یا همخوابگی با شاعری و یا تهیه حنا برای عروسی ئی، همیشه در فرم تصادف جامه عمل می پوشد.
·        این بدان معنی است که جبر و یا ضرورت در چارچوب فرم های غیر قابل پیش بینی و غیر قابل برنامه ریزی دقیق عملی می شود.

8
·        خواستن هرگز به معنی توانستن نیست.

·        فلاکت نظری آنارشیسم و آوانتوریسم هم همینجا ست.

·        بدون تمکین به جبر (ضرورت) در دیالک تیک جبر و اختیار (ضرورت و آزادی) و بدون در نظر داشتن تصادف در دیالک تیک ضرورت (جبر) و تصادف نمی توان کاری کرد و خرابکاری نکرد و یا شکست فجیع نخورد.    

الف
·        رسیدن نوشدارو به سهراب فقط در صورت جمع آمدن فرم های تصادفی لازم می تواند صورت بگیرد و یا نگیرد.
·        اگر رستم تصادفا به چاه نیفتد، اگر کاووس تصادفا مست باشد و کلید قفل گنج خانه اش را به رستم دهد، اگر اسب رستم از نفس نیفتاده باشد، نوشدارو هم می تواند به سهراب برسد.  

ب
·        اگر حریف تصادفا به آشنائی برخورد کند که حنائی اضافی داشته باشد و یا اگر بقال سر کوچه تصادفا نسیه هم بدهد، مرد تهیدست حناجو هم می تواند حنا گیر آورد و به عروسی برساند.  

ت
·        اگر تصادفا نامزد دخترک خیلی دست و دل باز و یا خیلی دلرحم و ضمنا بی خیال آبروی خویش باشد، می تواند با همخوابگی جانانش با شاعری موافق باشد و جبر (ضرورت) مورد نظر عملی شود.

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر