۱۳۹۳ شهریور ۲۷, پنجشنبه

مقوله «تجربه» در آثار خواجه شیراز (12) (بخش آخر)

تحلیلی از شین میم شین 

گوهر جام جم از کان جهانی دگر است
تو تمنا ز گل کوزه گران می ‌داری


·        معنی تحت اللفظی:
·        گوهر جام جم از معدن جهانی دیگر است.

·        تو ولی به گل کوزه گران دخیل بسته ای.

·        خواجه در این بیت، به اثبات تئوری مطلقا خرافی و بی بنیاد موسوم به تئوری بنیاد نیک و بد می پردازد و به تبلیغ بی شرمانه ی آن مبادرت می ورزد:
·        جام جم همان جام شراب کذائی است که می توان در آن حوادث جهان را پیشایش به چشم خود دید.
·         مفاهیم جام جم و کوزه در این بیت را نباید بطور تحت اللفظی معنی کرد و رفت.
·        منظور خواجه چیز بکلی دیگری است.
·        خواجه واژه «جام جم» را با اعضای طبقه حاکمه و واژه «کوزه گلی» را با توده های مولد و زحمتکش پر می کند تا اولی را عزیز و نادر و کمیاب جا بزند و دومی را چیزی در حد زباله محسوب دارد.  


1
 گوهر جام جم از کان جهانی دگر است 
تو تمنا ز گل کوزه گران می ‌داری

·        بزعم خواجه عناصر (شیمیائی)  متشکله جام جم از بنیاد نیک اند و عناصر (شیمیائی)  متشکله کوزه گلی و سفالین از بنیاد بد.
·        خواجه به جای عناصر شیمیائی از مفهوم «گوهر» بهره برمی گیرد.
·        چون در زمان خواجه علم شیمی هنوز رشد چندانی نداشته است.
·        مفهوم و یا مقوله «گوهر» اما فراتر از مفهوم «عنصر و یا عناصر شیمیائی» است:


الف

·        مفهوم «عنصر شیمیائی»،  یکی از  مفاهیم علم منفردی به نام شیمی است.



ب

·        مفهوم «گوهر» و یا «جوهر» (عربی) اما مفهومی فلسفی است.      

·        گوهر و یا جوهر (سوب استانس) به احتمال قوی از فلسفه جهان باستان و بویژه یونان باستان به ایران آمده است.

2
·        در سیستم های ماتریالیستی فلسفه چین باستان، هند و مصر، اگر چه مفهوم ماده تصریح نشده، اما اطمینان بی خلل به وجود عینی و مستقل از انسان چیزها و پدیده ها در طبیعت، همه جا به چشم می خورد.
·        این چیزها و پدیده ها، به نظر نمایندگان ماتریالیسم باستان، از تعداد انگشت شماری از عناصر اصلی (خاک، آب، هوا، آتش، فلز و چوب) تشکیل یافته اند.

3
·        مشخصه اصلی فلاسفه یونان باستان، در قرن ششم قبل از میلاد، عبارت است از خلاصه کردن تنوع عینی جهان در یک عنصر واحد:

الف

·        به نظر تالس : آب.

ب


·        به نظر آناکسی منس : هوا

ت

·        به نظر هراکلیت : آتش.

4
·        آموزش اتمیستی که بوسیله لویکیپ و دموکریت  بنیانگذاری شده و توسط اپیکور و لوکرتس  توسعه و تکامل یافته بود، عناصر اصلی را ذرات کوچک مادی تجزیه ناپذیر (اتم ها) می دانست، که از نظر فرم، سازمان و جایگاه با هم فرق دارند و از ترکیب گونه گون اتم ها تنوع بی پایان چیزها و جهان ها پدید می آیند.

·        امام صادق هم از اتم به مثابه ذره لایتجزا نام می برد که به احتمال قوی از یونان به فلسفه اسلامی و یا عربی نفوذ کرده است.

5

·        برخلاف این متفکران ماتریالیست، که ماده را با یکی از مظاهر مشخص آن یکی می گرفتند، آناکسی مندر جوهر اصلی را اپیرون می نامید و آن را به عنوان عنصری مادی تعریف می کرد که بلحاظ کمی و کیفی نامحدود و نامعین است.

6
·        تعریف انتزاعی ـ منطقی مفهوم اپیرون را که بر مبنای خواص مشخص چیزها و پدیده ها صورت می گرفت، می توان اولین نطفه مفهوم فلسفی ماده بشمار آورد، که توسط ارسطو فرمولبندی شده است.
·        ماده ـ به نظر ارسطو ـ جوهری است که همه چیزها از آن نشئت می گیرند و از آن تشکیل می یابند.
·        منظور خواجه و شعرای دیگر از گوهر به احتمال قوی، همین جوهر در فلسفه یونان باستان است.

7

·        به نظر ارسطو ماده چیز بی خاصیتی است.
·        ماده امکان بالقوه است، که تنها در پیوند با فرم، جامه واقعیت می پوشد.

الف

·        ماده بنا بر ماهیت خود خنثی و منفعل است و تعین های  مشخص خود را تنها بوسیله اصل کوشا، فرم و محرک اولیه کسب می کند.



ب

·        اولین ضربه بر نظریه ارسطو مبنی بر جدائی حرکت از ماده را تئوری اتمیستی اپیکور وارد می آورد و اندیشه خود جنبی اتم ها را مطرح می سازد.



ت

·        درک ارسطو از ماده، بمثابه امکان وجود صرف از سوی فلسفه اسکولاستیک قرون وسطی بدون تغییر ماهوی در آن پذیرفته می شود و به خدمت گرفته می شود.


8
گوهر جام جم از کان جهانی دگر است
تو تمنا ز گل کوزه گران می ‌داری

·        در فلسفه خواجه مفهوم فلسفی جوهر و یا گوهر در فرم  مفاهیم مختلف زیر بسط و تعمیم می یابد که باید مستقلا مورد بررسی قرار گیرند:


الف

·        بنیاد



ب

·        نهاد

ت

·        طینت

پ

·        ذات

·        و غیره.


9
گوهر جام جم از کان جهانی دگر است
تو تمنا ز گل کوزه گران می ‌داری

·        تئوری بنیاد نیک و بنیاد بد سعدی و بعد حافظ منشاء تئولوژیکی (فقهی، شریعتی، قرآنی) دارد و بر دوئالیسم خیر مطلق و شر مطلق، بر دوئالیسم هابیل و قابیل به مثابه مظاهر خیر مطلق و شر مطلق استوار شده است.
·        در این جزم مذهبی، دیوار قطوری میان خوب و بد، خیر و شر کشیده می شود، دیواری که از سر تا پا سوبژکتیف، واهی و من در آوردی است و در عالم واقع وجود ندارد.
·        جورج بن جورج هم وقتی از محور شر و محور خیر (بد گایز و گود گایز) دم می زند، همین تئوری تئولوژیکی مورد نظر سعدی و خواجه را نشخوار می کند.  
·        هابیل و قابیلی وجود نداشته و نخواهد داشت.
·        دوئالیسم هابیل و قابیل در بهترین حالت، به دلیل سطح نازل شعور نیاکان ما بوده است.
·        محصول تخیل آنها بوده است.

·        چیزها، پدیده ها، سیستم ها و روندهای هستی خصلت دیالک تیکی دارند و نه دوئالیستی.
·        یعنی ما با دیالک تیک خیر و شر، نور و ظلمت سر و کار داریم و نه با دوئالیسم خیر و شر و نه با دوئالیسم نور و ظلمت (مانی پیامبر)    



10
گوهر جام جم از کان جهانی دگر است
تو تمنا ز گل کوزه گران می ‌داری

·        این تئوری تئولوژیکی سعدی و خواجه و جورج بن جورج و نیچه و هیتلر و اراذل و اوباش دیگر تئوری ضد علمی و ضد واقعی زیانبار و خطرناکی است و در فرم های مختلف بسط و تعمیم یافته و بهانه و توجیهی برای جنایات وحشت انگیز گشته است:

الف

·        بر اساس این جفنگ، امیر مؤمنین بروایتی در شبی هزار نفر را گردن می زند.



ب

·        بر اساس همین تئوری، 6 میلیون نفر در رایش فاشیسم و ناسیونال ـ سوسیالیسم پس از استثمار بی رحمانه به کوره های آدم سوزی سپرده می شوند.



ت

·        بر اساس همین تئوری، میلیون ها دختر و پسر نوجوان چینی بدست اراذل و اوباش میلیتاریسم ژاپن مورد تجاوز جنسی قرار می گیرند و بطور دسته جمعی قتل عام می شوند.  



پ

·        بر اساس همین تئوری، شهرها و روستاهای چین از سوی میلیتاریسم ژاپن بمباران میکروبیولوژیکی می شوند.  



ث

·        بر اساس همین تئوری، 60 میلیون نفر در جنگ جهانی امپریالیستی دوم به قتل می رسند و دهها هزار شهر و روستا با خاک یکسان می شوند.  



ج

·        بر اساس همین تئوری در جهنم جهل و جنون فوندامنتالیستی قتل های زنجیره ای آشکار و نهان صورت می گیرند، بی آنکه اکثریت مردم خمی به ابرو بیاورد.



ح

·        بر اساس همین تئوری، امپریالیسم و فوندامنتالیسم ملل و گروه های اجتماعی دیگر را مورد یورش بربرمنشانه خونین قرار می دهند و دار و ندارشان را به غارت می برند.  



پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر