محمود دولت آبادی
ای سرزمین،
کدام فرزندها، در کدام نسل،
تو
را
آزاد، آباد، و سربلند،
با
چشمانِ باورِ خود
خواهند دید؟
۱
این سؤال محمود دولت آبادی
به چه معنی است؟
۲
انتظار او در این سؤال
این است
که
فرزندی پا به صحنه کشور نهد
و
با چشمان باور (؟)
سرزمینی آباد و آزاد و سربلند
ببیند.
۳
سرزمین
می تواند آباد باشد
ولی نمی تواند
آزاد
باشد
و
محال تر از آن،
سربلند
باشد.
۴
درست به همان سان
که
محمود
می تواند آزاد باشد و سربلند باشد
ولی
نمی تواند
آباد
باشد.
۵
دولت آباد
سرزمینی (شهری و یا روستایی) است که توسط دولت آباد شده است.
۶
و
محمود
اهل دولت آباد (خطه آباد شده توسط دولت)
است.
۷
این کج و کوله اندیشی های محمود دولت آبادی هنوز چیزی نیستند.
۸
چیز
مفهوم من در آوردی چشمان باور است.
۹
احتمالا
منظور محمود دولت آبادی این است
که
فرزند مورد نظر
به طرز رئالیستی (مبتنی بر واقعگرایی) ببیند
و
نه
به طرز ایرئالیستی (مبتنی بر ضد واقعگرایی)
آب ببیند و نه سراب.
۱۰
احتمالا
باید
میان محمود دولت آبادی جوان و محمود دولت آبادی پیر تفاوت قایل شد.
۱۱
مؤلف کلیدر و قصه های کوتاه
نویسنده ای رئالیست بوده است.
کلیدر
اثری
از سر تا پا
رئالیستی
و
در خطوط کلی اش
راسیونالیستی
است.
۱۲
کلیدر
اگر تحلیل شود، این نظر ما اثبات می شود.
۱۳
در
کلیدر
از
انقلاب سفید
سرسختانه
دفاع به عمل می آید.
۱۴
کلیدر اثری انقلابی است.
۱۵
ارج و ارزش شخصیتی چشمگیر محمود دولت آبادی جوان همین جا ست:
محمود دولت آبادی جوان
در منگنه فشار ضد انقلابی
در جو فئودالی، فاشیستی، فوندامنتالیستی، چریکی
اثری انقلابی و ضد فئودالی
به رشته تحریر در می آورد.
۱۶
تراژدی محمود دولت آبادی جوان
از سویی
این است
که
ساواک
خر است
و
خیال می کند که کلیدر اثری ضد انقلابی است
و
محمود دولت آبادی جوان
را
دعوت می کند و آش و لاش و لت و پار می کند.
خدا
آدمیان
را
فقط خر نکند.
با
پوزش از خر
که
خر نیست.
۱۷
از سوی دیگر
اوپوزیسیون فئودالی
به مراتب، خرتر از ساواک است
و
خیال می کند
که کلیدر
اثری چریکی، فئودالی (ضد انقلاب بورژوایی سفید) است.
۱۸
محمود دولت آبادی پیر
اما
از
طرفداران تئوری نخبگان
است.
یعنی شبیه اجامر جماران و جلال و شاملو و ساعدی و غیره است.
۱۹
ما بخشی از مزخرفات محمود دولت آبادی پیر را تحلیل و منتشر کرده ایم.
۲۰
دلیل سقوط ایده ئولوژیکی محمود دولت آبادی پیر
شاید
به نام و نان رسیدن او
از
سویی
و
همنشینی اش با احمد شاملو
از
سوی دیگر
باشد.
به تقلید از شیخ خردگرای شیراز:
بگفتا:
«من یلی فرزانه بودم
ولیکن مدتی با دد نشستم
خصال همنشین در من اثر کرد
دریغا خویشتن بیهوده خستم.»
۲۱
محمود دولت آبادی
محمود دولت آبادی
مطلبی راجع به احمد شاملو نوشته است
که
ما
هنوز نخوانده ایم
ولی
باید تحلیل کنیم.
ادامه دارد.
