۱۳۹۶ آذر ۹, پنجشنبه

شغالی گر و ماهی بلند (۴)



تحلیلی
از
میم حجری
 
منظور احمد شاملو از جمله زیر چیست:
ابلها مردا ، عدوى تو نيستم من ، انكار تو ام.
حسین
 
زبان شعر همه کس فهم نیست
 خاصه اگر در آن ایما و اشاره هم باشد 
اینجا می تواند مخاطب مثلا خمینی باشد
 که خطاب به او می گوید
 ای مرد ابله من دشمن تپ نیستم 
بلکه تو را انکار می کنم 
چون 
دشمنی با کسی 
به او وجهه می دهد
 اما
 انکار به معنی نیستی است 
که
 می تواند منطور کسی باشد 
که متعلق به این عصر و زمانه نباشد 
و
 انگار از اعماق تاریک تاریخ آمده باشد.

حریف

۱
زبان شعر همه کس فهم نیست
 
سؤال
این بود
که
این جمله حریف به چه معنی است؟
 
اگر
به توصیه ولادیمیر لنین فیلسوف
این جمله حریف
را
از
صراحت بگذرانیم،
به
چه
اندیشه ای می رسیم؟
 
برای پیدا کردن پاسخ به این پرسش،
به توصیه مارکس فیلسوف،
باید
از 
خطه خاص
 به 
عالم عام
صعود کنیم.
 
چون
در
دیالک تیک خاص و عام،
نقش تعیین کننده از آن عام است.
بی آنکه منفرد و خاص هیچ واره باشند.
 
۲
زبان شعر همه کس فهم نیست
 
حریف
در این جمله،
دیالک تیک خاص و عام
را
به شکل دوئالیسم  خواص و عوام الناس
و
در واقع
به شکل دوئالیسم  نخبگان و توده ها
بسط و تعمیم می دهد
و
نقش تعیین کننده 
را
از آن خاص  (خواص و نخبگان) جا می زند.
 
نخبگان 
(ممتازان، بزرگان، برگزیدگان، الیت ها)
در 
تئوری های اجتماعی فاشیستی 
(چه فاشیستی آشکار و چه فاشیستی مستور و محجب ونقابدار به اصطلاح، لیبرال)
برو ـ بیای چشمگیری دارد.
 
مراجعه کنید
به 
«تئوری نخبگان»
در
تارنمای دایرة المعارف روشنگری
 
 
مؤسس تئوری نخبگان
خوزه اورتگا گاسه
ـ فاشیست اسپانیایی و رفیق مارتین هایدگر، فاشیست آلمانی ـ
است.
 
در
تئوری نخبگان
توده 
به مثابه زباله قلمداد می شود
که
توسط نخبه برای اعمال اراده خود
 آلت دست قرار داده می شود.
 
۳
زبان شعر همه کس فهم نیست
 
دوئالیسم نخبه و توده،
در واقع
بسط و تعمیم همان دوئالیسم ابر بشر و آشغال بشر فریدریش نیچه است.
 
مفاهیم فاشیستی
را
در
ایران بی صاحب و بی سامان
روشنفکران عمدتا وابسته به دربار پهلوی پدر و پسر
رواج داده اند.
 
مفاهیم زیر از آنجمله اند:
جنگ
نژاد
خدا 
(نخبه سماوی)
شاه
(نخبه ارضی)
میهن
و
غیره


مراجعه کنید
به
سیری در حماسه داد
(اثری از جوانشیر)
در
تارنمای دایرة المعارف روشنگری
 
۴
زبان شعر همه کس فهم نیست
 
ارتجاع نیچه ئیستی ـ فاشیستی
اما
مخترع اصلی
دوئالیسم نخبه و توده
(ابربشر و آشغال بشر)
نیست.
 
ریشه های عظیم و عمیق دوئالیسم نخبه و توده
به اعماق تاریخ می رسد.
 
به عالم اساطیر و ادیان می رسد.
 
به همین دلیل
روشنفکران دربار پهلوی
از
شاهنامه
سوء استفاده های کلان کرده اند.
 
البته
ضمنا شاهنامه
را
هم تحریف کرده اند.
 
مثلا
بیت زیر جعلی است 
و
از فردوسی نیست:
 
چو ایران نباشد، 
تن من مباد
بدین بوم و بر
زنده
یک تن 
مباد.
 
از این ابیات بی پدر و مادر
در
ادبیات پهلوی،
فت و فراوان هست.
 
۵ 
زبان شعر همه کس فهم نیست
 
روحانیت شیعی و سنی
هم
مبلغ تئوری فاشیستی نخبگان
اند.
 
با این تفاوت
که
نیچه و اورتگا گاسه
خوانین و سلاطین و ژنرال ها و سرداران و سرلشگران و پیشوایان سیاسی از قبیل سزار و تزار و چنگیزخان و تیمور لنگ و موسولینی و هیتلر و پینوچه و غیره
را
جزو نخبگان جا می زنند
و
روحانیت فئودالی ـ فوندامنتالیستی
انبیاء و ائمه و اولیا و فقها و شیوخ و عرفا و غیره
را
جزو نخبگان و سازندگان جامعه و تاریخ 
قلمداد می کنند.
 
پس
از
شکست انقلاب سفید و روی کار آمدن ارتجاع فئودالی ـ فوندامنتالیستی،
آثار علما و ادبا و فلاسفه فاشیستی
به وفور
ترجمه و منتشر شده اند.
 
به همین دلیل 
واژه نخبه 
و
 دیگر مفاهیم امپریالیستی و فاشیستی
ورد زبان هر ننه مرده ای
 است.
 
فوندامنتالیسم شیعی و سنی
همشیره فاشیسم 
است،
ولی 
نقاب مذهبی کاذب 
 بر سر کشیده است.
 
فوندامنتالیسم شیعی و سنی
 اصولا و اساسا
ضد مذهبی است.
 
طنز تاریخ بی رحم همین است:
دیری است
که 
دفاع
 از
 مذهب
بسان دفاع از ناسیون (ملت) و شعور ناسیونال (شعور ملی) و ناسیونالیسم 
و
حتی
دفاع از شعارهای برنامه ای بورژوازی آغازین
( آزادی و برابری و برادری)
به عهده پرولتاریا 
گذاشته شده است.
 
۶
زبان شعر همه کس فهم نیست
 
جلال آل احمد و احمد شاملو و زباله های ملی و بین المللی دیگر
روشنفکران مذهبی و لائیک
 (امام و ولی و  مجاهد و چریک و فدایی و غیره)
را
نخبگان جامعه بشری
جا می زنند.
 
سؤال
اما
این است
که
این 
نخبگان
 چیستند و کیستند؟
 
ادامه دارد.
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر