۱۳۹۶ آذر ۲, پنجشنبه

هماندیشی با امید بهرنگ (۱)


نکته ای برای فکر
 خاطره ای برای ذکر
در حاشیه زلزله اخیر 
 امید بهرنگ
اخبار روز 
(چهارشنبه ۱ آذر ۱٣۹۶)
( ۲۲ نوامبر ۲۰۱۷) 

زلزله هفته گذشته فقط منطقه کرمانشاه را نلرزاند، 
بلکه سراسر کشور را به لرزه در آورد. 
وقایع متعاقب آن موجب شد
 آنچه در اعماق جامعه می گذرد 
به سطح آید 
و 
صحنه سیاست
 به گونه ای متفاوت و خلاف انتظار رقم بخورد.
۱
منظور 
از  
مفاهیم «رقم خوردن صحنه سیاست به گونه ای دیگر» 
 و
«رقم خوردن صحنه سیاست بر خلاف انتظار»
چیست؟
۲
منظور امید بهرنگ
احتمالا 
واکنش هیئت حاکمه نسبت به زلزله اخیر است.
۳
این زلزله
اولا
اولین زلزله در این ۴۰ سال نکبت که نبوده،
ثانیا
در مقایسه با زلزله قبلی
که
حدود ۴۰ هزار نفر کشته شدند،
آن سان که حتی سیدعلی به آن ویرانه سفر کرد و وعده بنای مساکن مستحکم داد،
چیزی نبوده است.
۴
چرا و به چه دلیل
امید بهرنگ
باید
علیرغم
 تجارب حاصله از زلزله های قبلی
و
علیرغم شناخت ماهیت طبقه حاکمه فئودالی ـ فوندامنتالیستی ـ بورژوایی ـ سنتی
پیشتصوری از طرز واکنش آن نداشته باشد و غافلگیر شود؟
 
در جریان کمک رسانی به مردم زلزله زده،
 دو قطب کاملاً متضاد در مقابل هم شکل گرفتند. 
یک طرف،
 دولت و به اصطلاح اقدامات امداد رسانی آن بود 
که
 اوج ناتوانی، فرومایگی، پستی، مکر و حقه بازی را به نمایش در آورد.
 طرف دیگر، 
 مردمی بودند
 که
 داوطلبانه پا به میدان گذاشتند، 
فداکاری کردند 
و
 یاری و همبستگی عمیقی نشان دادند 
که
 در اساس 
در تقابل با ارزش های اخلاقی و معنوی جمهوری اسلامی
 و 
نهادهای آن قرار دارد.
۱
امید بهرنگ
در این فراز از تحلیلش
مردم را در مقابل دولت قرار می دهد.
۲
یعنی
عملا
دیالک تیک مردم و دولت
را
توسعه می دهد.
۳
چنین دیالک تیکی وجود عینی ندارد.
۴
دولت 
یکی از عناصر روبنای ایده ئولوژیکی جامعه است.
۵
دولت
چماق طبقه حاکمه است.
۶
دولت
و
به عبارت دقیقتر، هیئت حاکمه
نماینده و مأمور طبقه حاکمه است.
۷
طبقه حاکمه ای
که
تصمیمگیر اصلی است،
ولی
بسان اجنه و ملائکه
نامرئی می ماند.
۸
ما
همه جا و همیشه
با
دیالک تیک طبقه حاکمه و هیئت حاکمه
سر و کار داریم
که
فرمی از بسط و تعمیم دیالک تیک زیربنای اقتصادی و روبنای ایده ئولوژیکی 
است.
۹
هیئت حاکمه و دولت 
«ملی»
 (وطنی، داخلی) 
است.
۱۰
طبقه حاکمه
اما
دیالک تیکی از ملی و بین المللی 
است.
۱۱
بغرنجی قضیه همین جا ست:
همین طبقه حاکمه
اژدهای هفت رنگ و خالی است
که
هم
در 
دستگاه حکومت می تواند باشد
و
هم
در اوپوزیسیون.
۱۲
آنتونیو گرامشی
تأملاتی 
در این زمینه دارد
که
باید از صراحت گذرانده شوند
و 
شاید هم باید تصحیح و تدقیق شوند.
۱۳
طبقه حاکمه
در
 جامعه طبقاتی
طیفی
را
تشکیل می دهد.

۱۴
این طیف متلون است
که
حافظ سلطنت و روحانیت در قدرت (حکومت) بوده و است.

۱۵
این طیف است
که
سلطنت
را
برمی اندازد
و
روحانیت
را
بر اریکه قدرت می نشاند.

۱۶
هم
سلطنت 
و
هم
روحانیت
هر دو 
نماینده و مأمور این طیف است.

۱۷
آنتونیو گرامشی
از
 استحکامات پشت جبهه دشمن
سخن می گوید.
۱۸
سؤال
این است
که
رشته پیوند عناصر متشکله این طیف
  چیست؟
۱۹
این رشته پیوند
قبل از همه
مالکیت خصوصی بر وسایل تولید 
است.
بعد
نوبت به رشته های ایده ئولوژیکی و سنتی و تاریخی و عاطفی و غیره می رسد.
۲۰
مالکیت خصوصی بر وسایل تولید
همان 
حبل المتینی
 (رشته محکمی)
 است
که
جامه فقهی (تئولوژیکی) پوشیده است.
فرم انتزاعی ـ آسمانی
به خود گرفته است.
۲۱
در این حبل المتین
(مالکیت خصوصی بر وسایل تولید)
جاذبه غول آسایی
هم
 به لحاظ مادی 
(طبقاتی ـ غریزی ـ ژنه تیکی) 
و 
هم به لحاظ ایده ئولوژیکی 
(اتیکی، استه تیکی، پسیکولوژیکی، عقیدتی)
تبلور یافته است.
۲۲
احتمالا
تحت تأثیر این جاذبه غول آسا بوده
که
فلاسفه بورژوایی واپسین
دیالک تیک وجود و شعور
(ماده و روح)
را
به شکل دیالک تیک واره وجود و داشتن (مالکیت) 
تحریف کرده اند.

یعنی
مسئله اساسی فلسفه
را
تحریف کرده اند.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر