۱۳۹۹ اسفند ۱۰, یکشنبه

فرهنگ مفاهیم فلسفی (د) دوئالیسم ذره و موج (۱)

Bild

 پروفسور دکتر گئورگ کلاوس

  پروفسور دکتر گونتر کروبر

برگردان 

شین میم شین

  

۱

·     دوئالیسم ذره و موج، یک واقعیت امر فیزیک کوانتومی است که بنا بر آن، ذرات بنیادی هم خاصیت ذره ای دارند و هم خاصیت موجی.

 

۲

·     حتی در قرن ۱۷، دعوای معروفی میان طرفداران تئوری نور نیوتون و تئوری نور هیگنز وجود داشت:

·     نیوتون به توسعه تئوری ذره ای نور و هیگنز به توسعه تئوری موجی نور نایل آمد.

 

۳

·     هر دو تئوری به یکسان برای توضیح پدیده های نور مناسب بودند.

 

۴


پراش
(Beugung)

پَراش یا تَفَرُّق به پدیده‌های مختلفی گفته می‌شود که هنگام برخورد نور با مانع یا گذر آن از یک روزنه به وجود می‌آید.

 این پدیده‌ها را با عنوان خمیدگی نور در اطراف یک روزنه یا گوشه‌های یک مانع یا در طول یک دیافراگم و ورود به منطقه‌ی سایه هندسی تعریف می‌کنند. 

 ویکی‌پدیا

 

·     در قرن ۱۹ به نظر می رسید که تئوری موجی نور پیشبرد قطعی کسب کرده است.

·     برای اینکه فقط این تئوری قادر به توضیح پدیده های خمیدگی (پراش) مکشوفه نور بود.

 

۵

·     با کشف اثر نوری ـ الکتریکی توسط هرتس، اما پدیده ای شناخته شد که اصولا با تئوری موجی نور قابل توضیح نبود.

 

۶

·     تا اینکه اینشتین با برگشت به تئوری ذره ای نور در سال ۱۹۰۵ با تئوری فوتون خویش به توضیح آن نایل آمد.

 

۷

 

پراکندگی کامپتون

(Compton-Effekt)

اثر کامپتون یا پراکندگی کامپتون، یک پدیده در فیزیک است. در پدیده کامپتون پرتو ایکس در اثر اندرکنش با ماده انرژی خود را از دست داده و از این‌رو طول موجش افزایش می‌یابد.  

ویکی‌پدیا

 

·     پراکندگی کامپتون دلیل آزمایشی برای اثبات صحت تئوری ذره ای نور بود.

 

۸

·     بدین طریق اکنون دو نوع توضیح خاص متفاوت با یکدیگر هر کدام برای خواص معین نور وجود داشت.

 

ادامه دارد.

درنگی در اخلاق الاشراف عبید زاکانی (۶)

  Bild
  

خواجه نظام‌الدین عبیدالله زاکانی معروف به عبید زاکانی
 (۷۰۱ ـ ۷۷۲ هجری قمری)
رساله اخلاق الاشراف
نهايت خساست
 
تحلیلی
از
یدالله سلطان پور
 

باب اول 
در حکمت 
مذهب منسوخ
 
حکما 
در حد حکمت فرموده اند:
 الحکمه استکمال النفس الانسانیه فی قوتیها العلمیه و العملیه. 
اما العلمیه فانها تعلم حقایق الاشیاء کماهی، 
و اما العملیه فانها تحصیل ملکه نفسانیه بها تقدر علی اصدار الافعال الجمیله و الاحتراز عن الافعال القبیحه و تسمی خلقا 
یعنی در نفس ناطقه دو قوه مرکوز است 
و 
کمال او به تکمیل آن دو منوط: 
یکی قوه نظری و یکی قوه عملی
 قوه نظری آن است
 که 
شوق او به سوی ادراک معارف و نیل به علوم باشد 
تا بر مقتضای آن شوق 
کسب (معرفت) اشیاء چنانکه حق او ست 
حاصل کند، 
بعد از آن به معرفت مطلوب حقیقی و غرض کلی که انتهای جمله موجودات است
 - تعالی و تقدس - 
مشرف می شود 
تا به دلالت آن معرفت به عالم توحید 
بل به مقام اتحاد رسد و دل او ساکن گردد 
که 
الا بذکر الله تطمئن القلوب
 و 
غبار شبهت و زنگ شک
 از چهره ضمیر (او) و آیینه خاطر او سترده گردد، 
چنانکه شاعر گفته است:
به هر کجا که در آید یقین کمان برخاست

و قوه عملی آن باشد 
که قوی و افعال خود را مرتب و منظوم گرداند، 
چنانکه با یک دیگر مطابق و موافق شوند 
تا به واسطه آن مساوات 
اخلاق او مرضیه گردد. 
هر گاه این علم و عمل بدین درجه در شخص جمع آید 
او را انسان کامل و خلیفه خدا توان گفت، 
و
 مرتبه او اعلی مراتب نوع انسان باشد 
چنانکه حق تعالی فرمود: 
یوتی الحکمه من یشاء و من یوت الحکمه فقد اویی خیرا کثیرا 
و روح او بعد فراق بدن به نعیم مقیم و سعادت ابد و قبول فیض خداوند مستعد گردد، 
و
این کار دولت است کنون تا کرا رسد.

تا اینجا مذهب قدما و حکما ست.
 
ادامه دارد.

خود آموز خود اندیشی (۴۰۶)

خوداندیشی

شین میم شین

حکایت هفدهم

(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»،  ص ۴۰)

بخش دوم

ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم!

 

۱

همان دم که در خفیه، این راز رفت

حکایت به گوش ملک، باز رفت

 

بخندید، کاو ظن بیهوده برد

نداند که خواهد در این حبس مرد

 

غلامی به درویش برد، این پیام

بگفتا:

»به خسرو بگو، ای غلام:

مرا بار غم بر دل ریش نیست

که دنیا همین ساعتی بیش نیست

 

معنی تحت اللفظی:

گفتگوی نیکمرد با رفیقش به گوش شاه رسید.

شاه خندید و گفت:

خبر ندارد که در زندان خواهد مرد.

کسی به نیکمرد خبر داد.

نیکمرد گفت:

من از مرگ هراسی ندارم.

برای اینکه همه خواهند مرد.

 

سعدی

در بیت اول

   تصویر دقیقی از جامعه فئودالی ـ استبدادی ترسیم می کند و انعکاس زمینی ـ تعمیمی عالم الغیب آسمانی را نشان می دهد.

پیرمرد هنوز کلامش به پایان نرسیده،

که

به گوش پادشاه رسانده می شود.

سایه خدا هم همانند خود او، به اسرار ناگفته مردم آگاه است.

 

سعدی

در بیت دوم،

 تصویر دیگری از حکومت شرع فئودالی ارائه می دهد.

حقگوئی، همان و محکومیت به حبس ابد، همان.

 

هفتصد سال بعد از مرگ سعدی،

حقگویان،

 از ترس شقه شقه شدن، همین محکومیت به حبس ابد را آرزو خواهند کرد.

در

ولایت سعدی،

همیشه همانی ابدی حکمفرما ست.

 

یک چیز دیگر هم همچنان همان مانده و آن بیشعوری  طبقه حاکمه است.

 

پادشاه کبیر منظور نیکمرد فقیر را اصلا نفهمیده و فکر کرده که منظور او واقعا یک ساعت است.

 

سعدی در دو بیت آخر شعر، منظور درویش را به زبان اراذل ترجمه می کند.

نیکمرد مظهر بی خیالی و بی اعتنائی به مرگ و زندگی خویش است،

نیکمرد از نیهلیسم سرشار است و تمام هستی را ساعتی بیش حساب نمی کند.

 

ساعتی پنداشتن عمر جهان مادی لایزال بر مبنای وارونه سازی تعمدی صورت می گیرد.

 

درویش

 از سوئی

مقوله «انسان» را به عنوان انسان فردی و مشخص معنی می کند و نه نوعی و عام.

 

او

از سوی دیگر

 عمر انسان فردی را به حساب عمر جهان جا می زند.

 

نیکرد

ضمنا

  دیالک تیک انسان و جهان را وارونه می کند و کوتاهی عمر انسان فردی را به حساب جهان جا می زند.

 

از سرتاپای نیکمرد خردستیزی سرریز می کند.

 

واکنش او در مقابل حکم حبس ابد، به واکنش قهرمان «بیگانه»، اثر آلبر کامو شباهت دارد.

 

در این واکنش نیکمرد

 نوعی بی تفاوتی نسبت به مرگ،

نوعی  نیهلیسم مذهبی به چشم می خورد.

 

علت این نیهلیسم را باید در بی دورنمائی، بی فردائی، بی آلترناتیوی و خردستیزی نیکمرد جستجو کرد

که

 از این لحاظ فرقی با قهرمان آلبرکامو ندارد.

 

موضع جسارت آمیز نیکمرد ظاهرا ضد موضع لذت پرستی اشرافی ـ فئودالی است، ولی ماهیتا فرقی با آن ندارد.

 

فریب ظاهر چیزها را نباید خورد.

احمد شاملو در روزهای آخر عمرش، اشعاری سروده است، که از همین تهوع و تحقیر زندگی لبریزند:

در بیمارستانی

که

 بستر من در آن

به جزیره ای در بی کرانگی می ماند.

این بیمارخانه.

جزامیان آزادانه می خرامند

با پلک های نیم جویده

و دو قلب در کیسه فتق

و چرکابه ای از شاش و خاکشیر در رگ

اسهالیان

در باغچه های پر گل

نزاکت را به قناره می کشند.

 

ادامه دارد.

 

کلنجار سنگ سخنگویی با سگ سخن جویی (۳۷۶)

 Foroogh Farokhzad SCHLECHTE QUALITÄT  

میم حجری



۴۵۶۱

سنگ سخنگو

اره موافقم فقط عکسو دیدم خیلی بدم اومد از اون یارو حتی بیشتر از مشدحسن

سگ سخن جو


آره.
توده و توده ای
همیشه نفرت انگیز است
حتی اگر به قبضه قدرت نایل آید و توده فرمایی (دموکراسی) برقرار شود
اعضای طبقه حاکمه انگل

اما
همیشه جذاب و محبوب و سکسی اند
درد هم درست درهمین جا ست که تو از دستبوس ذلیل
بیشتر نفرت داری تا از ارباب بی شرم.
جهان بینی تو
همان جهان بینی اجامر جنقوری است.

۴۵۶۲

سنگ سخنگو

اگه این ادمای حقیر نباشن ارباب بیشرم انقد رودار نمیشه

سگ سخن جو


نه.
نیاکان ما صدها هزار سال در برابری و عزت زیسته اند.
پس از تشکیل طویله طبقاتی
توده
به
خاک سیاه نشسته است.
تشکیل دهنده طوایل طبقاتی همین روحانیان و کاهنان و دیگر انگل های استثمارگر و ستمگر بوده اند.
توده
قربانی گذار از جامعه برابران (جامعه کمونیستی اولیه) به طوایل طبقاتی است

۴۵۶۳

سنگ سخنگو

آره.
سلیقه صوری، توخالی، بی محتوا و فرمالی است.
مثال:
خر اگر در قصر مجلل هم زندگی کند
خر خواهد ماند.
بهتر است آدم شویم
حتی اگر ساکن دخمه ای باشیم
حرف ما این است.

۴۵۶۴

سنگ سخنگو

هر که نان از عمل خویش خورد
منت حاتم طایی نبرد


سگ سخن جو


سعدی و صدها سال بعد نیما
مفهوم منت
را مطرح می سازند
ولی از عهده حلش برنمی آیند.


خارکنی دربیابانی شاید بتواند ازعمل خویش لقمه نانی بخورد
ولی توده زحمتکش فاقد وسایل تولید نمی تواند.
وسایل اساسی تولید دردست اقلیتی استثمارگر است و زحمتکشان مجبور به منتکشی برای فروش نیروهای کار خویشتن اند.

۴۵۶۵

سنگ سخنگو

ببخشید ک باید برا انتخاب اتاقمونم از زیر ذره بین شما رد شیم

سگ سخن جو


ابراز نظر خیرخواهانه و متمدنانه همنوعی است و نه تعیین تکلیف.
هماندیشی برابرحقوق است و نه تحمیل نظر.
فهمش اینقدر دشوار است؟
با دکور که نمی توان زندگی کرد.
فقط می توان خود را و خلایق خرتر از خود را فریب داد.
تار و پود جنقوری اسلامی دکور است.


۴۵۶۶

سنگ سخنگو

من تبرئه نکردم گفتم از اون بیشتر از این بدم میاد یعنی اگه ۱۰۰تا از روحانی بدم بیاد ۱۰۱ی از دستبوس بدم میاد

سگ سخن جو


آره.
همه همین جورند.
حتی خود دست بوس از خودش نفرت دارد و نه از لاشخورهای طبقه حاکمه وگرنه نمی بوسید.
این روانشناسی ستمدیدگان است.
لنینیسم
خاتمه بخشیدن به این روان شناسی شرم انگیز است.
 

به بالا رود کار افتادگان
لنینی کند چون در ایران ظهور


۴۵۶۷

سنگ سخنگو

تخمی تر از کانون گرمِ خونواده نداریم آقا نداریم

سگ سخن جو


برای کودک
کانون خانواده صرفنظرناپذیر است.
فقط کافی است کودکان بی سرپرست را در نظر گیرید.
پس از رسیدن کودک به سن بلوغ
دیالک تیک گسست و پیوست
فرزند را به ترک کانون و تشکیل کانون نوین برای خویشتن وامی دارد.
بهتر هم همین است.
حیوانات توله را از خانواده می رانند.

۴۵۶۸

سنگ سخنگو

در چهل و دو سال گذشته دانشگاه بیشتر ساخته ایم یا زندان ؟!

سگ سخن جو


اگر درک مارکسیستی از جامعه داشته باشیم.
فرق ماهوی بین زندان و کودکستان و مدرسه و محل کار و دانشگاه وجود ندارد.
اعضای جامعه در همه این نهادها توسط طبقه حاکمه
«تربیت» می شوند.
سیدعلی رئیس اوین بوده است و جنایات بزرگ تحت نظر او صورت گرفته اند.
اجامر جنقوری

اوین را دانشگاه می نامند


۴۵۶۹

سنگ سخنگو

برای اولین بار تو عمرم از شدت سردرد سرم رو با دستمال بستم

سگ سخن جو


اولا
می توانی
به عوض دستمال بستن
به گوگل
نظری بیندازی.
انترنت چیز مفیدی است.
فقط برای علافی و عیاشی که نیست.
ثانیا
به دکتر مراجعه کن.
سردرد و هر درد
آژیر اندام است
می تواند علل مختلف و خطرناکی داشته باشد.
اگر خواستی ما هم می توانیم برایت راجع به سردرد اطلاعات پزشکی بفرستیم.

۴۵۷۰

سنگ سخنگو

 آدمها را از روی عکسهایشان نشناسید آدمها، از بی حوصلگی هایشان... از خستگی هایشان... از دلتنگی هایشان... از غصه هایشان.. از هیچ یک، عکس نمی گیرند

سگ سخن جو

 

 این اندرز از خودت است؟
از کی تا حالا چیزهای گذرا
مثل حوصله و خستگی و دلتنگی و غم و غصه
معیار برای آدم شناسی شده اند؟
ضمنا
آدم کجا بود تا بشناسی.
مشخصه اصلی بنی ادم چیست؟

ادامه دارد.