برتولت برشت
برگردان
میم حجری
۳
پیر پونت ماولر
خیابان
· پسربچه های روزنامه فروش:
· «روزنامه صبح «شیکاگو تریبون»!
· پیر پونت ماولر ـ سلطان گوشت و انسان دوست خیرخواه ـ «بیمارستان های پیر پونت ماولر»، بزرگترین و گرانبهاترین بیمارستان های جهان را افتتاح می کند.
پیر پونت ماولر همراه با دو مرد گردن کلفت می گذرد.
· رهگذری خطاب به همراه خود می گوید:
· «این پیر پونت ماولر است!
· مردانی که او را همراهی می کنند، کیستند؟»
· همراه رهگذر:
· «پلیس مخفی و کارآگاهند!
· از او پاسداری می کنند!
· مواظبند که مردم او را مورد ضرب و شتم قرار ندهند!»
۴
برای دادن تسلی خاطر به آه و فغان کارگران کشتارگاه ها، کلاه سیاه حصیری به سرها قرارگاه خود را ترک می گویند.
اولین گذار یوهانا به اعماق
جلوی قرارگاه کلاه سیاه حصیری به سرها
· یوهانا در رأس واحد پیشاهنگ کلاه سیاه حصیری به سرها:
در ایام تیره و تار پریشانی و سردرگمی خونین
بی نظمی انتظام یافته
خودسری برنامه ریزی گشته
بشریت انسانیت زدائی شده
پایان ناپذیر در شهرهای ما ناآرامی و آشوب است:
در چنین جهانی، که به کشتارگاه همانند است،
فراخوانده شده به دلیل شایعه احتمال وقوع عملی قهرآمیز
برای پیشگیری از قهر خلق کوته بین
در تخریب وسایل تولید خویش
در لگدکوب زنبیل نان خویش
بر آن شدیم که خدا را دو باره به صحنه باز آریم.
کمتر سرشناس
اما چه بسا بیشتر بدنام
راه دخول به محلات زندگی واقعی به رویش بسته:
اما برای فردوست ترینان تنها ملجاء نجات!
به این دلیل بر آن شدیم که طبل ها را به آوا در آوریم،
تا برای خدا در محلات ذلت جا باز شود
تا صدای خدا در کشتارگاه ها طنین افکند!
· خطاب به کلاه حصیری سیاه به سرها:
و این اقدام ما واپسین اقدام از این نوع است!
تلاشی دیگر برای بر قراری خدا در جهان فروپاشنده
آنهم به دست فرودست ترینان!
· رژه لشکر الهی در توفان طبل صورت می گیرد.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر