۱۳۹۹ بهمن ۳۰, پنجشنبه

کلنجار سنگ سخنگویی با سگ سخن جویی (۳۶۱)

Foroogh Farokhzad SCHLECHTE QUALITÄT  

میم حجری


۴۳۵۲

سنگ سخنگو

باورکنید افسردگی چهره نداره.‌

سگ سخن جو


در علوم و فلسفه
مفهوم معروفی هست:
مثلا مرضتصویر
جهانتصویر
زنتصویر

افسردگی
مرضتصویر خاص خود را دارد.
به همان سان که سل و ایدز و جذام و غیره دارند.
مثال
تصویر تو
حاکی از افسردگی تو نیست.
بلکه برعکس
حاکی از خرمی تو ست

۴۳۵۳

سنگ سخنگو

ایشونو می شناسین؟ بله! عارضم به حضورتون که ایشون خانم ساره امیری . خب؟عرض می کنم ایشون یک خانم اهل نیکشهربلوچستان ایران هستن، درحال حاضروزیر "علوم پیشرفته"ی کشور امارات متحده ی عربی و همزمان، رئیس "تیم اکتشاف مریخ" امارات هستن فضاپیمای تحت مدیریتشون، پریروز درمدارمریخ قرار گرفت

سگ سخن جو


ازش بپرس
هدف عمارات عربی و عجمی و عرعری از سفر به کرات آسمانی چیست؟

۴۳۵۴

سنگ سخنگو

خدا اون بالا نشسته ببین ما چی میخوایم همونو بهمون نده.

سگ سخن جو


کدام بالا؟
خدا
مفهومی بیش نیست.
همان طور که درخت
مفهومی بیش نیست.
مفهوم خدا بسان مفهوم درخت فقط در ذهن ما وجود دارد.
در عالم واقع
سرو و صنوبر و چنار و غیره وجود دارند.
دهه سوم قرن ۲۱ است
به کجای این طویله می توان آویخت پالان را

۴۳۵۵

سنگ سخنگو

ادمای ناشنوا هیچوقت نمیتونن اون حسی که تو شنیدن دوست دارم هست رو تجربه کنن قدر گوشامونو بدونیم

سگ سخن جو


سکنه جنقوری اسلامی غیر ازهوش همه چی دارند
جان میدهند برای ابروریزی
دوستت دارم
قبل از اینکه جمله شود،
اندیشه است
تعیین کننده نه کلمه وجمله
بلکه مفهوم وحکم (اندیشه، فکر، ایده) است
اندیشه دوستت دارم میتواند به هزار زبان و فرم وفوت و فن وترفند ادا شود.
ناشنوایان زبان خاص خود را دارند

۴۳۵۶

سنگ سخنگو

پسرا دوست دارن دختر لوس حرف بزنه؟

سگ سخن جو


نه
پسر انتزاعی
وجود دارد
و
نه
دختر انتزاعی.
گروهی ان
گروهی این
پسندند.

۴۳۵۷

سنگ سخنگو

کاش لاغر بشم. خیلی لاغر خیلی خیلی خیلی خیلی لاغر.

سگ سخن جو


برای چی؟
سعی کن
سالم باشی.
کمیت چیزها تعیین کننده نیست
کیفیت شان تعیین کننده است.
ضمنا
سعی کن
آدم باشی.
خر
چه لاغر و چه چاق
خر خواهد بود.

۴۳۵۸

سنگ سخنگو

خرها
نمی توانند با هم متحد شوند.
اتحاد خرکی خرها هم دردی را درمان نمی کند.
پیش به سوی خروج از خریت
و کسب لیاقت آدمیت

۴۳۵۹

سنگ سخنگو

نه.
توهین چیه.
داریم هماندیشی می کنیم.
اندیشه ای را می توان با زبان نگاه حتی ابلاغ کرد:
نشود فاش کسی آنچه میان من و تو ست.
پاسخم گو به زبانی که زبان من و تو ست


۴۳۶۰

سنگ سخنگو

یادمه بعد عقد بما گفتن برید تو اتاق شام بخورید، یهو من موندم و یه حسِ عجیب با آدم غریبه ای که هم ازش میترسیدم، هم خجالت میکشیدم، هم حسی بهش نداشتم چون نمیشناختمش‌ ولی شده بود شوهرم... ازدواج سنتی بدترین نوع ازدواجه، بدون شناخت و علاقه ازدواج نکنید حتی اگه هیچوقت ازدواج نکنین.

سگ سخن جو


 

منظور از شناخت چیست؟

خیلی ها خیال می کنند که اگر با کسی هر از گاهی بستی بخورند و یا جفتگیری کنند،

او را شناخته اند.

از این خبرها نیست.

شناخت

هنر

است.

هنر شناخت را باید فراگرفت.


۴۳۶۱

سنگ سخنگو

شکست، ‌راهی انحرافی‌ ست، نه یک‌ جاده‌ی‌ بن‌بست.
 زیگ زیگلر


سگ سخن جو


شکست
ضد دیالک تیکی پیروزی (فتح و ظفر و غلبه) است.
بهتر است که دیالک تیکی بیندیشیم تا بتوانیم بیندیشیم.
شکست و پیروزی نه راه است و نه جاده
راه
اگر راه باشد پل پیوند میان مبداء و مقصد است
راه
ضد دیالک تیکی بیراهه است.
جاده بن بست
خرافه مفهوم است.
کوچه بن بست مصطلح است.



۴۳۶۲

 دوست را نمی توان به ترفند آرزو پیدا کرد.
 

دوست را
باید میان خیل دشمن یافت.

 
این حکم حکیم شمال به چه معنی است؟


۴۳۶۳

 میشه برام ی بیت شعر منشن کنی شعری که دوست داری

سگ سخن جو


همه کس
تابع باد است
چه
دارا
چه
گدا

همه کس
طالب یار است
چه
بالا
چه
بلا

 

۴۳۶۴

 تو می روی و دل ز دست می رود

تو می روی و دل ز دست می رود


مرو که با تو هر چه هست می رود

دلی شکستی و به هفت آسمان
هنوز بانگ این شکست می رود

کجا توان گریخت زین بلای عشق
که بر سر من از الست می رود

نمی خورد غم خمار عاشقان
که جام ما شکست و مست می رود

از آن فراز و این فرود غم مخور
زمانه بر بلند و پست می رود

بیا که جان سایه بی غمت مباد
وگرنه جان غم پرست می رود

شب غم تو نیز بگذرد ولی
درین میان دلی ز دست می رود

هوشنگ ابتهاج

از آن فراز و این فرود غم مخور
زمانه بر بلند و پست می رود

نمی خورد غم خمار عاشقان
که جام ما شکست
و
مست می رود


کسی که جام ما را شکست
و در سرمستی رفت
اعتنایی به خمار عاشقان ندارد.

دلیلش این است که چاره خمار
جرعه ای از شراب است
جام شراب اما شکسته است

۴۳۶۵

 آدمارو بعد سکس بشناسید

سگ سخن جو

 

 چرا پس از سکس؟
آدم ها پس از سکس و در حین سکس و قبل از سکس
حالت عادی که ندارند.
چنین شناختی در چنین حالاتی اصلا به درد نمی خورد.
شناخت باید ماهوی باشد و نه حالتی.
یعنی
ماهیت طبقاتی افراد باید شناخته شود و نه کیفیت افراد در حالات



۴۳۶۶

 

عشق به معنی اصیل کلمه دیگر وجود ندارد.
جای خالی عشق با هوس پر شده است.
در غیاب عشق
سکس هم معنی دارد.
چون سکس برای جلوگیری از انفجار روحی و روانی ناشی از عشق است.
جای خالی سکس با جفتگیری مکانیکی پر شده است.
این به زندگی بی معنی خلایق
معنی واهی می بخشد و ضمنا تشنج زدایی می کند


۴۳۶۷

 ممنون
ماهیت و یا ذات چیست؟
هر چیزی
چه جامد و چه جاندار
دیالک تیکی از فرم و محتوا ست.
مثال
نمک
محتوای نمکدان در فرم های مختلف است.
ماهیت
بخش اساسی محتوا ست.
یعنی مولکول های سدیم کلرید است.
محتوای نمکدان علاوه بر ان حاوی مولکول های سرب و مس و اهن و غیره است

ادامه دارد.

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر