۱۴۰۳ اردیبهشت ۱۰, دوشنبه

خود آموز خود اندیشی (۹۵۶)

Bild

شین میم شین

بوستان

باب سوم

در عشق و مستی و شور

مقدمه

بخش دوم

(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۸۰)

ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم!
 

۱

به سودای جانان ز جان مشتعل

به ذکر حبیب از جهان مشتغل

 

معنی تحت اللفظی:

وقتی عشاق به فکر معشوق هستند، روح شان شعله ور می شود

و

وقتی حرفی از معشوق در بین باشد، دنیا را فراموش می کنند.

 

 

سعدی

در این بیت شعر،

 دیالک تیک عشق به حق

 را

 به شکل دیالک تیک سودا و (۱) و دیالک تیک ذکر و   (۲) بسط و تعمیم می دهد.

 

سعدی در این بیت شعر، دیالک تیک عشق به حق را به شکل دیالک تیک سودا و سوز و دیالک تیک ذکر و بی هوشی بسط و تعمیم می دهد.

 

 

سعدی

در این بیت شعر  

 به ستایش از خردستیزی اهل طریق می پردازد.

این تمایل سعدی به خردستیزی،

 نه به خاطر حقیقت و حقانیت آن، بلکه به دو دلیل صورت می گیرد :

اولا

به این دلیل، که سعدی برای دفاع از نظام جامعتی فئودالی نمی تواند خردگرائی پیگیر باشد.

 

چون با توسل به عقل نمی توان از نظام جامعتی نامعقول دفاع کرد.

حافظ این را بهتر می داند.

 

ثانیا

 سعدی قصد تخریب تردستانه ایدئولوژی اهل طریق را در سر دارد.

 

او جنبه های معرفتی ارتجاعی اهل طریقت و عرفان را عمده می کند، تا جنبه های اجامعتی و انقلابی آن را نقد کند.

 

ادامه دارد.

معنای زندگی از دید این و آن (۶)

Bild

 
احسان طبری
(۱۲۹۵ ـ ۱۳۶۸)
  فیلسوف، نویسنده، شاعر

تحلیلی

از

شین میم شین

 

معنای زندگی

 

در این جَهان که گرمِ سِتیزَند، هَست و نیست
پُرسی اگر که زندگیِ ما برای چیست


گویَم تو را، که نیست برای قَلَندَری
هنگامه ی زَمان، گُذراندَن به بیخودی
سَرتاسَرِ حَیات، گِرِفتن به سَرسَری
از بَهرِ جَمعِ خواسته و ساز و بَرگ نیست
از بَهرِ مَرگ و هَستیِ آن سویِ مَرگ نیست


نِی بَهرِ ماتم است و نَه از بَهرِ اِضطِراب
نِی تَن زدن زِ رَنج و هَراسیدن از عَذاب


معنایِ زندگی است، نه از شاخسارِ عُمر
با رَعشِه های بیم، در آویختن به آز


خواری کِشیدَن از هَمه دَر گیر و دارِ عُمر
از بَهرِ آن که، عُمر شَوَد اندکی دِراز


معنایِ زندگی است نَه آرامشِ خَموش
نِی بانگِ های وهوی، بِه گِردِ وُجودِ خویش


نِی پا کِشیدن است زِ میدانِ کار و کوُش
نِی راهِ کار و کوُش، گزیدن به سودِ خویش


معنایِ زندگی است نَبَردی که از آن نَبَرد،
از بَند وارَهَند کسانی که بَنده اند
بِهروزتَر زیَند، کسانی که زِنده اند.

 

پایان

ادامه دارد.

وجود و شعور (۱۳)

 

سرگی لئونیدوویچ روبین اشتاین

 (۱۸۸۹ ـ ۱۹۶۰)

برگردان

شین میم شین

۱

جایگاه پدیده ها و روندهای روانی در پیوند عام پدیده ها در جهان مادی

 

الف

راجع به طرح مسئله

ادامه
 

 

۱۴۰

·    وقتی از خصلت بازتابی کردوکار روانی سخن می رود،  مکانیسم فیزیولوژیکی این کردوکار به طور کلی اصلا در نظر گرفته نمی شود.

 

۱۴۱

·    این ادعا که کردوکار روانی حاوی خصلت بازتابی (رفلکتوریکی) است، بدین طریق فقط نحوه و نوع تعین (دترمیناسیون) آن نشان داده می شود.

 

۱۴۲

·    کردوکار بازتابی همیشه به کردوکاری اطلاق می شود که تعین خارجی دارد.

 

(یعنی

انعکاس واقعیت عینی است.

یعنی

 در دیالک تیک واقعیت عینی و پدیده های روانی، نقش تعیین کننده از آن واقعیت عینی است.

مترجم)

 

۱۴۳

·    در تئوری بازتاب (تئوری رفلکس، تئوری رفلکتورولوژیکی) که از تعین (دترمیناسیون) مکانیسیستی (مثلا درک بازتاب در مکتب دکارت و شاگردان بلاواسطه اش) به راه می افتد، تکانه خارجی به مثابه علت بازتاب تلقی می شود.

·    تکانه خارجی ئی که اثر نهایی مؤثریت را به طور بیواسطه تعین می بخشد (دترمینه می کند).

 

۱۴۴

·    تعیین به معنی ماتریالیستی ـ دیالک تیکی اش اما در مغایرت با این تعین مکانیسیستی، هر اثرگذاری را به مثابه تأثیر متقابل در نظر می گیرد.

 

(یعنی

رابطه دیالک تیکی میان وجود و شعور، ماده و روح، واقعیت عینی و پدیه های روانی

را،

 یعنی تأثیر متقابل میان اقطاب دیالک تیکی

را

در نظر می گیرد.

مترجم)

 

۱۴۵

·    علل برونی (خارجی) با شرایط درونی مؤثر می افتند.

·    شرایط درونی ئی که در وابستگی به تأثیرات برونی (خارجی) تشکیل می یابند.

 

۱۴۶

·    تئوری ئی که اینجا مطرح می شود (تعیین به معنی ماتریالیستی ـ دیالک تیکی اش) ماهیتا مبتنی بر این است که اصل دترمینیسم (تعین گرایی) به معنی ماتریالیستی ـ دیالک تیکی اش بر کردوکار روانی مغز پیاده می شود.

 

·    مراجعه کنید به دترمینیسم

  

تعین گرایی

(دترمینیسم)

 

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/13041

 

پایان

 

۱۴۷

·    پیش شرط مشترک برای این تئوری کردوکار روانی و برای تئوری انعکاس را درک ماتریالیستی ـ دیالک تیکی دترمینیسم تشکیل می دهد.

 

۱۴۸

·    درک ماتریالیستی ـ دیالک تیکی دترمینیسم، نهایتا تصور از کردوکار روانی به مثابه انعکاس جهان و به مثابه فونکسیون مغز را وحدت می بخشد.

 

(یعنی

کردوکار روانی

را

 در دیالک تیک واقعیت عینی و مغز اندیشنده می بیند. مترجم )

 

ادامه دارد.