۱۴۰۳ اردیبهشت ۱, شنبه

فرهنگ مفاهیم فلسفی (ج) جمله (۱)


 پروفسور دکتر ورنر نویمن

 پروفسور دکتر ولفگانگ

برگردان

شین میم شین

 

۱

·      جمله به فرم بالفعل سازی علائم و ترکیبات علائم یک زبان اطلاق می شود.

 

۲

·       تعریف جامعی از جمله یک زبان طبیعی هنوز وجود ندارد.

 

۳

·      شاخص های جملات محاوره ای و یا نوشتاری عمدتا به شرح زیر مطرح می شوند:

 

الف

·      جمله معنای واحدی را در هیئت پیوند فکری بزرگتری عرضه می کند.

 

ب

·      جمله در شنونده و خواننده واکنش معینی را بر می انگیزد.

 

پ

·      جمله وحدت گرامری ـ ساختاری مبتنی بر قواعد معینی را بر قرار می سازد.

 

ت

·      جمله در زبان محاوره ای وحدت صوتی را امکان پذیر می سازد.

 

۴

·      البته شاخص های الف، ب و پ در مورد واحدهای زبانی دیگر که جمله محسوب نمی شوند، نیز صادقند.

 

۵

·      در زبان های مصنوعی جملات زبان طبیعی با فرمول ها و یا گویش هائی مطابقت دارند که ساختارشان به وسیله قواعد فرمال به روشنی تعیین می شود

·      (گویش های منطقی).

 

۶

·      جالب ترین تقسیم بندی جملات زبان طبیعی به لحاظ معرفتی ـ نظری ـ فلسفی عبارت است از تقسیم بندی با توجه به شالوده پسیکولوژیکی (مبتنی بر روان شناسی) جمله سازی و یا (وهمچنین) با توجه به موضوع جمله.

 

۷

·      بدین طریق جمله ها به سه دسته تقسیم می شوند:

 

الف

·      جمله های حکمی (جمله های ادعائی)

 

ب

·      جمله های فراخوانی (جمله های دعوت، خواهش و تمنا)

 

پ

·      جمله های سؤالی.      

 

۸

·      این سه نوع جمله در عین حال با فرم های فکری مختلف مطابقت دارند:

 

الف

·      حکم به مثابه معنی جمله حکمی

 

ب

·      فراخوان به مثابه معنی جمله های فراخوانی (که شامل امر، نهی، اجازه، هنجارهای اخلاقی، قوانین حقوقی و غیره می شود)

 

پ

·      سؤال به مثابه معنی جمله های سؤالی. 

 

۹

·      هرسه آنها اگرچه به عنوان مضامین (محتواهای) شعور به انجام فونکسیون تصویرسازی می پردازند و چه بسا به واقعیت امر واحدی نسبت داده می شوند، اما اینها همه به انحای مختلف صورت می گیرند.

·       آن سان که آنها به فرم های مختلف انطباق تعلق می یابند.

 

۱۰

·      برخی از زبان شناسان علاوه بر جمله های امر و نهی، جمله های آرزوئی را نیز جزو جمله های فراخوانی محسوب می دارند ولی برخی هم جمله های آرزوئی را نوع خاصی تلقی می کنند.

 

۱۱

·      اختلاف نظرهای همانندی هم در مورد جمله های فراخوانی وجود دارد.

 

۱۲

·      این تناسب میان جمله ها و فرم های فکری هرچند به طور کلی درست است، ولی در موارد منفرد صدق نمی کند.

 

۱۳

·      مثلا در جمله های زبان طبیعی کم نیستند جمله هائی که به لحاظ گرامری (دستور زبان)، بی تردید جزو جمله های حکمی محسوب می شوند، ولی به لحاظ معنی، جمله های فراخوانی اند.

 

۱۴

·      جمله هائی که به لحاظ گرامیری (دستور زبان)، به مثابه جمله های سؤالی محسوب می شوند، در معنی می توانند جزو احکام باشند.

 

۱۵

·      به این دلیل و به دلیل اینکه در جمله های زبان طبیعی همیشه نمی توان بر مبنای شاخص های ساختاری، تعلق نوعی آنها را تعیین کرد، زبان شناسان به تقسیم بندی جمله ها بر مبنای معنی آنها روی آورده اند.

 

۱۶

·      اما باید توجه داشت که معنی یک جمله همیشه از معنی اجزای متشکله آن تشکیل نمی یابد، بلکه برعکس، معنی اجزای آن به واسطه معنی جمله تعیین می شود.

 

۱۷

·      علاوه بر این، معنی یک جمله اغلب وابسته به بافت زبانی  و بافت اوضاع و احوال است.

 

۱۸

·      ازسوی دیگر اما معنی جمله بافت زبانی را تعیین می کند.

 

ادامه دارد.

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر