۱۴۰۲ اردیبهشت ۱۰, یکشنبه

فرهنگ مفاهیم سیاسی (ک) کل فراورد های تولیدی جامعتی (۱)

 

هیئت تحریریه کلکتیو

برگردان 

شین میم شین 
 

۱

·    کل فراورد های تولیدی جامعتی یکی از مقولات اقتصاد سیاسی است.

 

۲

·    کل فراورد های تولیدی جامعتی به نتیجه نهایی کار انجام یافته در حوزه تولید مادی در مدت زمان معین (مثلا در هر سال) اطلاق می شود.

 

۳

·    نتیجه نهایی مورد نظر در فرم های زیر است:

 

الف

·    در فرم وسایل تولید

ب

·    در فرم وسایل مصرف

پ

·    در فرم خدمات تولیدی

 

۴

·    حجم کل فراورد های تولیدی جامعتی بر اساس میزان و مقدار وسایل تولیدی مصرف شده (با توجه به درآمد ملی حاصله) برای تولید در مدت زمان معین تعیین می شود.

 

·    مراجعه کنید به درآمد ملی

 

۵

·    کل فراورد های تولیدی جامعتی، فقط در حوزه تولید مادی پدید می آید.

 

۶

·    رشته های زیر به تولید مادی تعلق دارند:

 

الف

·    رشته هایی که به تولید بیواسطه مادی مشغول اند.

·    رشته های زیر از آنجمله اند:

 

۱

·    صنعت

۲

·    کشاورزی

۳

·    ساختمان سازی و راه سازی و تونل کشی و غیره

 

۴

·    صنایع دستی تولیدی

 

ب

·    رشته هایی که حوزه های تولید مادی را به یکدیگر مرتبط می سازند و فراورده های تولیدی را به محل مصرف منتقل می کنند که رشته های زیر از انجمله اند:

 

۱

·     حمل و نقل

۲

·    مخابرات در ارتباط با تولید مادی

 

پ

·    رشته هایی که فراورده ها را به طور بیواسطه (مستقیم) به دست مصرف کننده می رسانند و برای انجام این کار   از کار تولیدی استفاده می کنند:

 

۱

·    تجارت

۲

·    تهیه مواد و مصالح لازم برای تولید مادی

 

۷

·    کل فراورد های تولیدی جامعتی به لحاظ مادی (شیئی) از دو بخش زیر تشکیل می یابد:

 

الف

·    از وسایل تولیدی:

 

۱

·    مواد خام

۲

·    فراورده های نیمه تمام

۳

·    وسایل تولید اتمام یافته

 

ب

·    وسایل مصرف

 

ادامه دارد.

تحلیل دیگری از تراژدی «مهره سرخ» ـ شاهکار سیاوش کسرایی (۱۱۴)

 Siyavash Kasraei.jpg 

تحلیلی 

از

شین میم شین
  

۶

با تهمتن به چاه

پایان یکه خواهی و پیروز پروری

بدرود با هزاره افسانه وار بود

پایان ناگزیر

سرآغاز

بر دفتر گشوده این روزگار بود.

 

سیاوش اکنون تراژدی رستم و سهراب را تئوریزه می کند:

با گرفتاری رستم در چاه، تاریخ بشری ورق می خورد و دورانی هزار ساله به پایان می رسد.

دورانی که تعیین کننده سیر و سرگذشت کشورها

 پهلوانان تک و تکرو بوده اند.

رستم نیز در بندهای قبلی این تراژدی بر همین نکته انگشت می نهد:

بر تنهائی و تکروی خویشتن.

 

این اما به چه معنی است؟

 

۷

با تهمتن به چاه

پایان یکه خواهی و پیروز پروری

بدرود با هزاره افسانه وار بود

پایان ناگزیر

سرآغاز

بر دفتر گشوده این روزگار بود.»

 

تاریخ را عملا نه پهلوانان، بلکه توده ها می سازند.

پیش شرط صرفنظرناپذیر عملیات جنگی از هر نوع

کار عرقریز توده ها ست:

نه فقط شرکت توده ها در هیئت سرباز و درجه دار و افسر و غیره، بلکه جاده کشی ها، راه سازی ها، تونل کنی ها، تولید و حمل آب و آذوقه جنگاوران، تهیه تسلیحات جنگی و غیره

بدون حمایت عملی توده ها امکان ناپذیر است.

 

شاید به همین دلیل است که سیاوش از مفهوم «هزاره افسانه وار» بهره برمی گیرد:

فقط در افسانه ها پهلوانان تک و تکرو همه کاره اند

و

نه در عالم رئال.

 

سیاوش در این بند شعر،

به احتمال قوی،

 ضمنا به نظریات آوانتوریستی هم نقب می زند

 و

همه را از دم به چالش می کشد:

بدرود با هزاره افسانه وار بود

پایان ناگزیر

سرآغاز

بر دفتر گشوده این روزگار بود.

 

مفهوم «سر آغازی بر دفتر روزگار» همان ایده ای است که

حکیم کلاسیک پرولتاریا،

فریدریش انگلس

با صراحتی به روشنی آفتاب بر زبان رانده است:

 

انگلس 

در

مقدمه ای بر کتاب مارکس تحت عنوان «مبارزات طبقاتی در فرانسه»

 می نویسد:

«دیگر دوران شبیخون اقلیتی آگاه در رأس توده های نادان برای تحقق انقلاب

 به پایان رسیده است.

آنجا که سخن از تغییر کامل سازمان اجتماعی است،

حضور آگاهانه توده ها

 ناگزیر و الزامی است.

آنها باید دریابند که هدف از چه قرار است و برای چه باید با تمام وجود وارد میدان شوند.»

 

ادامه دارد.

درنگی در اندیشه ای (۷۶۲)


میم حجری

کودکان_کارگر 

 ضعیف‌ترین حلقه در زنجیره‌ی استثمار هستند

 و

 در هر جای جهان که باشند سرشت‌نمای توحش سرمایه‌داری محسوب می‌گردند. 

اما در ایران تحت حاکمیت جمهوری اسلامی است که به همین نیز قناعت نشده 

کودکان_کار را با گلوله‌ی جنگی می‌کشند.

محمود معماری نژاد 

 

روی مفهوم کودکان کار باید کار کرد.

 
رسانه های امپریالیستی
کودکان کار
در کشورهای دیگر را با هارت و پورت تماتیزه می کنند و پوز می دهند.

 
کودکان کذایی کار
چه بسا
کودکان کار نیستند.

 
سؤال این است که چیستند؟

 
بخش مهمی از کودکان کار کذایی 

در دهات کشورهای آسیا و افریقا و امریکای لاتین
کاراموزند.

 
همان طور که کودکان در طوایل امپریالیستی
پس از اتمام مدرسه حرفه ای
در کارخانجات و غیره
دوره های کاراموزی می گذرانند.

 
فرق شان با کودکان جهان سوم این است

 که

 کودکان جهان سوم
تحصیلات مدرسی ندارند و در خانواده مشغول کاراموزی اند.

 
بخش دیگر کودکان کار
در دهات و قصبات
نان آوران خانواده اند و از طریق قالی بافی و غیره
نان بخور و نمیری به سفره خالی خانواده می آورند.

 
بخش مهمی از تجار و بورژوازی کوچک در دهات و قصبات
از استثمار کودکان دهاقین فقیر،
ثروتمند شده اند.

 
بخش دیگر کودکان کار

 در صنایع زباله و در زباله دانی ها با مادر و پدر خود
مشغول کارند تا نانی به کف آرند و به ذلت بخورند.

 
بخش دیگر کودکان کار
بی خانمانانند که نه خانه دارند و نه مادر و پدر و بی همه کس و بی همه چیزند.

تنها راه غلبه بر این ذلت 

گذار از طویال طبقاتی به سوسیالیسم است.

 

پایان

خود آموز خود اندیشی (۶۴۷)

 Bild

شین میم شین

باب دوم

در احسان

حکایت یازدهم

(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۶۶)

بخش دوم

ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم!

 

۱

گرفتم ز تو ناتوانتر بسی است

تواناتر از تو هم آخر کسی است

 

معنی تحت اللفظی:

فرض کنیم که خیلی ها ضعیف تر از تو باشند.

این ولی بدان معنی نیست که قوی تر ازت و کسی نباشد.

 

سعدی

در این بیت شعر،

 دیالک تیک طبقه حاکمه و توده

را

به شکل دیالک تیک توانا و ناتوان بسط و تعمیم می دهد، ولی یادآور می شود که توانای مطلق فقط در آسمانها ست و گرنه در زمین قلدرتر از هر قلدری

به وفور یافت می شود.

 

بعدها در حکایتی نشان خواهد داد که خدای دهاتی ها (دهخدا) با دیدن سلطان از هزاران فرسنگ،

به غاری در کوهی پناه می برد و پسرکش را که پدرش را خدا می انگاشت، به حیرت می اندازد.

 

سعدی

با مفاهیم انتزاعی «توانا» و «ناتوان»

به وارونه سازی حقایق امور

دست می زند.

فئودال تریاکی نشسته بر سر منقل و یا پادشاه بی شعور نشسته بر تخت

که توانا به معنی واقعی کلمه نیستند.

 

توانائی طبقات استثمارگر در قدرت اقتصادی آنها ست، در وسایل تولید، املاک و مستغلات و غیره است که خود و یا اجدادشان از توده های مردم غصب کرده اند.

 

با مصادره املاک غصبی،

 ناتوانی واقعی آنها،

حتی برای سیر کردن شکم خود و دردانه های شان

معلوم خواهد شد.

 

سعدی از کدام توانائی و ناتوانی صحبت می کند؟

 

مظهر توانائی لایزال،

توده های مولد و زحمتکش اند

 و

 خدای قادر و توانا و روزی رسان

در واقع انعکاس آسمانی ـ انتزاعی توده مولد و زحمتکش است.

 

برای روشنتر کردن مقوله «خدا» 

می توان گفت 

که 

خدا انعکاس آسمانی ـ انتزاعی طبقات اجتماعی است:

 

بخش منفی خدا،

یعنی خدای قهار، جبار، ستمگر، شکنجه گر، بی رحم، قسی القلب، خودکامه، مطلق العنان، خودسر و بی حساب و کتاب،

انعکاس آسمانی ـ انتزاعی اشراف بنده دار، فئودال و دربار و

بعدها

بورژوازی است

 و

بخش مثبت و هومانیستی و خردگرای آن

یعنی خدای قادر و توانا و مهربان و خردمند و روزی رسان

 انعکاس آسمانی ـ انتزاعی توده مولد و زحمتکش است.

 

ادامه دارد.