۱۳۹۹ اسفند ۳, یکشنبه

کلنجار سنگ سخنگویی با سگ سخن جویی (۳۶۵)

Foroogh Farokhzad SCHLECHTE QUALITÄT  

میم حجری




۴۴۱۷

سنگ سخنگو

منطورم از انتظار تعامل بین آدمها نبود

سگ سخن جو


بیشک.
انتظار
در دیالک تیک منفعل و فعال (اوبژکت و سوبژکت) وجود دارد.
مثلا توده برده و رعیت
که فاقد سوبژکتیویته تاریخی اند
منتظر ظهور منجی موعود (سوبژکت تاریخ) می مانند.
یعنی بر اکتیویته (فعالیت مبتنی بر آگاهی) مستقل خود صرفنظر می کنند.
برای اینکه طرحی برای فردا ندارند.

۴۴۱۸

سنگ سخنگو

بغل شدن قبل از هر چيزى حس تصاحب شدن توسط بغل كننده در ما ايجاد مى كند تصاحبى كه از نوع بازدارگى است و ماهيت بغل همين است ما خيال مى كنيم با بغل كردن افراد داريم به آنها ابراز علاقه محبت مى كنيم ٠

سگ سخن جو


زنده باد.
بغل کردن کسی
تنزل دادن او به درجه کودکی نابالغ و وابسته است.
بوسیدن و لیسیدن هم میراث نیاکان حیوانی ما ست.
حیوانات برای اینکه درندگان
به مدد بوی اندام توله های شان مخفیگاه آنها را پیدا نکنند
سرتاپای شان را لیس می زنند.
چه بسا به محض تولد لیس زدن آغاز می شود

۴۴۱۹

سنگ سخنگو

نه جز فاخر نویسام نه جز ....نویسا

سگ سخن جو


منظور تو درست عکس چیزی است که نوشته ای.
ویرایش:
نه جزو فاخرنویسانم و نه جزو زباله نویسان.
و یا
نه
جزئی از فاخرنویسانم و نه جزئی از زباله نویسان

در جنقوری ظاهرا تخریب زبان فارسی در دستور کار است:
جز فاخرنویس یعنی «غیر از» فاخرنویس
جزو فاخرنویسان یعنی از گروه و قبیله فاخر نویسان.


۴۴۲۰

سنگ سخنگو

یه معمولی همیشه معمولی میمونه

سگ سخن جو


چرا و به چه دلیل
معمولی کذایی همیشه معمولی می ماند؟
اولا
خود تو اصلا معمولی کذایی نیستی.
تو
فرزانه ترین هماندیش ما هستی.
ثانیا فاخرنویسان و فحاشان روزی معمولی بوده اند.
همه چیز در شدن (تغییر) مدام است:
همه چیز
در بدتر و بهترشدن مدام است



۴۴۲۱

سنگ سخنگو

تاحالا تو زندگیتون چه چیزا جذب کردید؟

سگ سخن جو


جذب
در دیالک تیک جذب و دفع وجود دارد.
غذایی که می خوریم
بخش اصلی اش جذب می شود و تفاله اش دفع می شود.
کسب و کار سلول همین است.
کار = جذب و دفع بشر با طبیعت:
مثال
سنگ آهن (طبیعت) را آهنگر ذوب می کند
از آهنش گاوآهن می سازد (جذب) و مابقی را به طبیعت پس می دهد (دفع)



۴۴۲۲

سنگ سخنگو

یه دوست پسر داشتم همه چی داشت خوب پیش میرفت تا اینک فهمیدم کورد نیست...دیگه ندیدمش

سگ سخن جو


شاید بهتر هم همین بوده است.
کبوتر با کبوتر
باز با باز
کند همکیش با همکیش پرواز


۴۴۲۳

سنگ سخنگو

همه ی ضربه زندگیم رو از نوع تربیت خانواده ام خوردم. هرکی هر چی بهت گفت ...تو بگذر خدا جوابشو میده... اونقدر تو زندگیم خفه خون گرفتم که ... که هیچی ولش کن

سگ سخن جو


اولا
مادر و پدر
دست و دل شان برای فرزند می لرزد
به همین دلیل محتاطند و احتیاط آموز.
ثانیا
ما که بر عکس تو
دود از دودمان مادر و پدر در آوردیم
چه به دست اوردیم
که
در بدر دیار فرنگیم و شرمسار مادر و پدر و خویشتن


۴۴۲۴

سنگ سخنگو

بله سکون اعتقادی ندارم اما تغییر بزرگی هم در هر دو جهت نداشتم

سگ سخن جو

 

 چرا.
تغییر (حرکت) مطلق است.
چیزی وجود ندارد که لایتغیر باشد.
سکون
نسبی است
یعنی هر سکونی حتی حاوی حرکت است


۴۴۲۵

سنگ سخنگو

نه.
این ایرادات تبیینی را حتی علمای طویله دارند
فرق جزو و جزء و جز
را
نمی دانند


۴۴۲۶

سنگ سخنگو

زبان ما
زبان سعدی است
که پروردگار ما ست.
شما به زبان سیدعلی و احمدی نجات
سخن می گویید

ادامه دارد.

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر