۱۳۹۹ اسفند ۷, پنجشنبه

درنگی در اخلاق الاشراف عبید زاکانی (۲)

  Bild
  

خواجه نظام‌الدین عبیدالله زاکانی معروف به عبید زاکانی
 (۷۰۱ ـ ۷۷۲ هجری قمری)
رساله اخلاق الاشراف
نهايت خساست
 
تحلیلی
از
یدالله سلطان پور
 
با
سپاس 
از
بهرام
 
پیشگفتار
 
۱
شکر نامحصور و حمد نامحدود
حضرت واجب الوجود را
- جلت قدرته -
که
 زیور عقل را پیرایه وجود انسان ساخت
تا
به وسیلت آن
در کسب اخلاق حمیده و اوصاف جمیله
غایت جهد مبذول گردانید
 
معنی تحت اللفظی:
سپاس بر خدا
که
به
انسان
عقل
داده است
تا
به
 وسیله عقل
برای کسب اخلاق خوب و صفات زیبا 
تلاش ورزد.
 
این مقدمه ای بر اخلاق الاشراف عبید است.
 
احتمالا
چیزی فرمال برای خالی نبودن عریضه است.
 
ما
اما
در هر صورت
مفاهیم و احکام (کلمات و جملات) عبید
را
مورد تأمل قرار می دهیم:
 
این جمله عبید
جمله ای فلسفی ـ فقهی است.
 
عقل
به
نظر عبید،
چیزی خدادادی
است.
 
معلوم نیست که منظور عبید از عقل چیست.
 
علاوه بر این
عقل
به
نظر عبید
وسیله 
است.
 
وسیله
اما
در
دیالک تیک وسیله و هدف
و
در
دیالک تیک وسیله و آماج
وجود دارد.
 
نقش تعیین کننده در این دو دیالک تیک از آن هدف و آماج است.
 
وسیله
ضمنا
بسته به ساختارش
حاوی فونکسیونی است.
 
مثلا
چرخ خیاطی 
وسیله ای برای دوخت و دوز (فونکسیون)
است
و
قابلمه
وسیله ای برای پخت و پز (فونکسیون)
 
عقل
به نظر عبید
وسیله ای  برای کسب اخلاق خوب و اوصاف زیبا ست.
 
۲

شکر نامحصور و حمد نامحدود
حضرت واجب الوجود را
- جلت قدرته -
که
 زیور عقل را پیرایه وجود انسان ساخت
تا
به وسیلت آن
در کسب اخلاق حمیده و اوصاف جمیله
غایت جهد مبذول گردانید
 
اخلاق
بدین طریق
چیزی اکتسابی است.
صفات 
هم
به
همین سان.
 
یعنی
اخلاق و اوصاف مثبت
خدادای نیستند.
 
بشر باید به مدد عقل آنها را کسب کند.
 
این  جمله عبید
ضمنا
بدان معنی است 
که 
اخلاق و اوصاف زشت 
هم
به 
دلیل فقدان عقل
 است
و
هم
نشانه فقدان عقل.

از عبید چه پنهان
که
قضیه
درست بر عکس تصور او ست:
عقل
اکتسابی
است
و
نه
لدنی و مادرزادی.

اخلاق
هم
نه
اکتسابی
بلکه
طبقاتی 
است.

ادامه دارد.
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر